اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 70242 |
نام:
عباس
شهر:
قزوين
تاریخ:
9/21/2009 8:12:11 AM
کاربر مهمان
|
شهد شيرين فطر گواراي وجود پاكتان .
|
|
| 70241 |
نام:
ایمان
شهر:
توکل به خدا
تاریخ:
9/21/2009 8:08:19 AM
کاربر مهمان
|
اگر دروغ رنگ داشت هر روز شاید
ده ها رنگین کمان از دهان ما نطفه می بست
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود
اگر عشق ارتفاع داشت
من زمین را زیر پای خود داشتم
و تو هیچ گاه عزم صعود نمی کردی
آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها به تمسخر می گرفتی
اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که گامی بردارد
اگر دیوار نبود نزدیکتر بودیم, همه وسعت دنیا یک خانه می شد
و تمام محتوای سفره سهم همه بود
و هیچ کس در پشت هیچ ناکجایی پنهان نمی شد
اگر خواب حقیقت داشت
همیشه با تو در آن ساحل سبز لبریز از نا باوری بودم
اگر همه سکه داشتند, دلها سکه را بیش از خدا نمی پرستیدند
و یکنفر کنار خیابان خواب گندم نمی دید
تا دیگری از سر جوانمردی بی ارزشترین سکه اش را نثار او کند
اگر مرگ نبود زندگی بی ارزشترین کالا بود, زیبایی نبود, خوبی هم شاید
اگر عشق نبود به کدامین بهانه می خندیدیم و می گریستیم؟
کدام لحظه ناب را اندیشه می کردیم؟
چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری بیگمان پیش تر از اینها مرده بودیم, اگر عشق نبود
اگر کینه نبود قلبها تمام حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند
و من با دستانی که زخم خورده توست
گیسوان بلند تو را نوازش می کردم
و تو سنگی را که من به شیشه ات زده بودم به یادگار نگه می داشتی و
ما پیمانه هایمان را شبهای مهتابی به سلامتی دشمنانمان پر می کردیم
|
|
| 70240 |
نام:
فاطمه
شهر:
س
تاریخ:
9/21/2009 7:20:07 AM
کاربر مهمان
|
یکی از بندگان خدا سلام
دل نوشته ات رو خوندم دلم دردگرفت ...
چرا مگر مادر واقعی ات نیست که به جای دعای خیر نفرینت میکنه؟
|
|
| 70239 |
نام:
حسین حاجی آقا
شهر:
؟مونترال کانادا
تاریخ:
9/21/2009 5:01:08 AM
کاربر مهمان
|
امیدوارم مطلب ارسالی این شماره من را کاملا مطا لعه بفرمائید چون حامل نکاتی است که سرنوشت شما مردم و مسئولان و هنرمندان و شاعران و نویسندگان ...به آن گره خورده است آقای خاتمی این مطلب را بخواند و موسوی ها و کروبی ها ..من کاریکاتوریست سابق گل آقا هستم و آنقدر شهرت داشتم تا سفارت آمریکا ویزای افتخاری به من بدهد..امروز یک شنبه در مونترال آقای دکتر ...از انجمن ادبی مونترال در دانشگاه ساعت 6و نیم عصر سخنرانی در باره معرفت داشتند و من تلفنی قول دادم در مراسم شرکت کنم هر چند سر ما خوردگی بدی دارم و فردا هم باید برای رنگ زدن یک آپارتمان آماده شوم من به دانشگاه رفتم اما نه جمعیتی آمده بود و نه دکتر سخنرانی ...از ته دل آهی کشیدم گوشه چشمانم تر شد چون اگر می گفتند فلان رقاص لس آنجلسی و شب شراب خواری و زنا و تریاک کشی و ...بر پا بود و بلیط ورودیه آن هم صد دلار آن وقت سیل جمعیت در آنجا جمع می شدند . آقای خاتمی فرهنگ غرب فرهنگ زد شعر و معرفت و انسانیت...است یک هم جنس باز این جا از یک شاعر احترام بیشتری دارد نه که بخواهم گروهی را محکوم کنم شما در ایران دارید با دست خود گور فرهنگ و شعر و معرفت و انسانیت را می کنید و روزی خواهد رسید که در ایران جوانان به جای خرید مجله گل آقا و روزنامه ها دنبال مجلات مبتذل درست شده غرب و کرک و هروئین و هم جنس بازی باشند روزی که پدر خانواده حقی ندارد بداند دختر یا پسر پانزده ساله اش شب ها کجا می ورد گور خود و فرهنگ و هنر ایرانی را دارید با دستان مبارک خود می کنید .
اسلام آغاز کننده شعر و شاعری و معرفت و احترام به انسان ها بوده شما چطور از انگلیس هم جنس باز و آمریکای متجاوز در خواست حمایت و کمک می کنید ؟آیا این یک خیانت نیست ؟مردم برای چه انقلاب کردند ؟مگر شاه چه ایرادی داشت ؟ایراد شاه در فساد و فحشا و مواد مخد و بی بندو باری و غرب زدگی ...او بود چه زود شما تاریخ را فراموش می کنید و به هشدار های ما بی توجه و بی پاسخ هستید ؟مونترال کانادا
حسین حاجی آقا خطاط و طراح و نقاش و ....
اسلام آغاز کننده شعر و شاعری و معرفت و احترام به انسان ها بوده شما چطور از انگلیس هم جنس باز و آمریکای متجاوز در خواست حمایت و کمک می کنید ؟آیا این یک خیانت نیست ؟مردم برای چه انقلاب کردند ؟مگر شاه چه ایرادی داشت ؟ایراد شاه در فساد و فحشا و مواد مخد و بی بندو باری و غرب زدگی ...او بود چه زود شما تاریخ را فراموش می کنید و به هشدار های ما بی توجه و بی پاسخ هستید ؟
خروج دلار توسط کروبی
یعنی جه اگر دولت کانادا بود اجازه خروج این پول ها را نمی داد تا طرف ثابت کند از کجا آورده و آیا مالیات داده است یا نه ؟پس سپاه پاستاران و احمدی نژاد و...در خواب تشریف دارند ؟یا شریک بابا ؟
|
|
| 70238 |
نام:
فرناز
شهر:
ارومیه
تاریخ:
9/21/2009 1:01:35 AM
کاربر مهمان
|
توعشق یک طرفه غرق شدم عاشقم ولی مثل اینکه طرف منو دوست نداره
|
|
| 70237 |
نام:
فائزه
شهر:
یزد
تاریخ:
9/21/2009 12:21:02 AM
کاربر مهمان
|
سلام من مخلص این شهید اوینی هستم تو زندگیم خیلی بهم کمک کرده هنوز وقت زیادی نیست که میشناسمش امما راستش بخواین خیلی مرده یکی از جاهایی که خیلی بمن کمک کرد توی مریضی داداشم بود داداش ۲۷سالم یاداماد۲۵سالمون که راستی راستی داشتن با مرگ دست وپنجه نرم میکردن پیش خدا واسطه شدو خدا به جوونیشون رحم کرد عمر دوباره بهشون دادیهروز که ازسر دلتنگی رفته بودم سر قبر شهدای گمنام شهرمون عکس ایشونا ناخواداگاه دیدم یه جور دیگه بهم قوت دادجوری که دیگه دلم قرص شد حالا دوست دارم همه دنیا بدونن خداماهاراخیلی خیلی دوست داره هم خودش وهم اهل بیتش و بما داده هم یکسایی را از نسل خودمون برامون قرار داده تا بتونیم بهشون تکیه کنیم
|
|
| 70236 |
نام:
نیلوفرانه
شهر:
کویر
تاریخ:
9/20/2009 9:06:32 PM
کاربر مهمان
|
خدایا شکرت شکرت هزار بار شکرت که کویر تشنه ی ما رو سیراب کردی و به دلهای ما امید تازه دادی
|
|
| 70235 |
نام:
مریم
شهر:
ناکجا آباد
تاریخ:
9/20/2009 8:16:35 PM
کاربر مهمان
|
نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سربه در می ارند پس به سمت گل تنهایی می پیچی دو قدم مانده به پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی و تورا ترسی شفاف فرا می گیرد در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی کودکی می بینی رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه ی نور و از او می پرسی
خانه ی دوست کجاست؟
از هر کسی که این متن را می خواند عاجزانه می خواهم برای مشکل من دعا کند
|
|
| 70234 |
نام:
اسماعیل
شهر:
اصفهان
تاریخ:
9/20/2009 4:54:42 PM
کاربر مهمان
|
عیدفطر مبارکباد
|
|
| 70233 |
نام:
فاطمه
شهر:
تهران
تاریخ:
9/20/2009 4:39:36 PM
کاربر مهمان
|
همه عمر بر ندارم دست از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستس تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند تو همچنان که هستی
|
|
