اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
67902 |
نام:
نیاز
شهر:
تبریز
تاریخ:
7/13/2009 10:24:54 AM
کاربر مهمان
|
سلام
امیدوار عزیز لطفا ۱۰۰۰ صلوات هم به نام من ثبت کنید.ممنون
از ایمان عزیز خبری نیست امیدوارم مشکل خاصی پیش نیومده باشه.
برای همگی آرزوی موفقیت دارم.التماس دعا
|
|
67901 |
نام:
مهدیه
شهر:
ایران
تاریخ:
7/13/2009 10:03:41 AM
کاربر مهمان
|
سلام به همه دوستان
این روزا اینقدر باخود خودم درگیرم که نگو!
درگیریهای خودم یه طرف،بیماری مادرم از یه طرف دیگه!
امیدوارم همه بابا ومامانا همیشه سالم و سر حال باشن و سایه شون بالای سر بچه هاشون باشه.
امیدوار گرامی خسته نباشید،لطفا هزار صلوات برای من ثبت کنید.پاینده باشید.
آقا شهاب،ایمان خانم،انسیه عزیز،یاس سفید مهربون و همه درستان قدیم و جدید لطفا توی دعاهاتون برای مامان من هم دعا کنید.
خدایا عاقبت همه مارو ختم به خیر کن.
|
|
67900 |
نام:
مهدی نیکزاد الوار
شهر:
تبریز
تاریخ:
7/13/2009 9:53:29 AM
کاربر مهمان
|
زندگی چه زیباست با یاد خدا بودن.عشق یعنی بودن با خد.عشق یعنی دم به دم بودن با خدا.
|
|
67899 |
نام:
سمیه
شهر:
مشهد
تاریخ:
7/13/2009 9:37:57 AM
کاربر مهمان
|
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
|
|
67898 |
نام:
انسیه
شهر:
تنهایی وانتظاروامیدو...یاالله
تاریخ:
7/13/2009 9:37:33 AM
کاربر مهمان
|
سلام
مهــدی اگر از منـتــظـرانــت بــودیــم
چون دیده ی نرگس نـگـرانـت بـودیــم
با این همه رو سیاهی و سنگ دلی
ای کاش که از هم سفرانت بودیم
*****اللهم عجل لولیک الفرج*****
*****اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم*****
آقاشهاب گرامی واقعاازسایتی که معرفی کردید بینهایت متشکرم انشاالله درپناه حق وبه دعای آقاصاحب الزمان(عج)وائمه(ع)صددردنیاوهزاردرآخرت بهره ومعرفت وبرکت و...ببینید.نمیدونم الان چه جوری اومدم اینجاتاازشماتشکرکنم واصلاباچه حالی دارم مینویسم فقط خدابینهایت شکردیگه نمیتونم...
التماس دعا
|
|
67897 |
نام:
یگانه
شهر:
ارزوها
تاریخ:
7/13/2009 9:12:33 AM
کاربر مهمان
|
سلام بچه ها تو رو خدا بخونید قلبم داره .....بچه ها این چند سال اخر بد جوری اخلاق بابام خراب شده بد جوری هم ما رو ناراحت میکنه هم خودشو ناراحت و عصبانی میکنه بچهها بابام بد جوری به داداشم گیر داده به حق و ناحق نمیدونم شاید من خوب درکش نمکنم همش حق ولی خوب ...خدا شاهد بچه ها دیروز گه من هنوز به طور کامل بیدار نشده بودم بابام داشت پشت سرداداشم حرف میزد از اون طرف هم داداش کوچیکم دید که اون داره میاد خونه گفت داداش برگرد اما اون امد چون دلش خون بود /اونم اخر سر میگم که چرا خون بود /من هم خدا شاهد بچه دیدم که داداشم داره میاد ته دلم با تمام وجود ناراحت شدم و یه یاسین نظر کردم که دوباره دعوا نشه خدا رو شکر نشدامروزم بابام صبح از سر کار امده /شب شیفتش بود/یه راست داره پشت سر داداشم حرف میزد منم که پتو رو گرفتم بالای سرم داشتم غایمکی گریه میکردم میگفتم باز شروع شدبچه ها بابای من خیلی اخلاق خوبم داره اما این اخلاقش همشو از بین میبره اخ که چقدر خانواده ی ما به خاطر این مشکل اشک ریتیم دعوا کشیدیم البته باز هم ادامه داره بچه ها ما باید چیکار کنیم البته یکی مشکلامون خدا رو شکر اون هم بعد از فکر کنم کهبعد از سه سال به ما اعصاب خورد دتدن حل شکر البته خدارو صد هزارمرتبه که حل شداونت مشکل تصادف داداش کوچیکم بود تازه یک ماهی نمیشه که حل شده واما یکی از مشکلات داداشم داداشم یه مغازه دارو یه خونه خدارو شکر وضش خیلی بد نیست بچه ها چون داداشم برای خرید این دو وام گرفته و قرض گرفته بود الان بد جوری قرض ها بهش فشار میاره البته همش که نمونده داداشم اول قصد داشت که بیاد دوباره تو خونه ی ما بشینه و خونه ی خودشو بده اجاره تا شاید یه خورده از قرض هاشو بده اما خوب با این وضعی که ما داریم بابام همش عصبانی میشه بهتر که نیاد اما نیاد پس چیکار کنه بچه ها تو رو خدا دعا کنید یه معجزهای رخ بده تا داداشم لااقل یه خورده هم از مشکلاتش حل بشه تا دیگه مجبور نشه بیاد خونه ی ا صلا بچه ها داداش من شانس نداره به خودشم خیلی هستند که بدهکارن اما پولشو نمیدن بعضیاشون اشنا هستند ...بچه ها دلم بهیشنر به حال مامانمو داداشم میسوزه بعرا شاید امدم خو بیای بابامو براتون نوشتم بچه ها بابام این کارارو میکنه بدش پشیمون میشه مگه که زود اشتی کنیم بچه ها دست خودش نیست خودش علاوه بر اینکه این اخلاق و داره از پس عصبانی شده دلم براش میسوزه که اینجوری هم خودشو هم خونوادشو داره عذاب میده به خدا دست خودش نیست واما اخلاق داداشم خدا شاهد تا اونجایی که بتونه به مردمکمک میکنه خدایا یعنی روزی میشه که دیگه بابام اصلا عصبانی نشه روزی میشه که مردم پول داداشمو بدن تاداداشم خودش دچار مشکل نشه بچه تازه این مشکلات خانوادگی ما هستش ما بازم مشکل داریم به همه خوبی میکنیم اما اونا چی .....به خدا بچه ها دیگه خسته شدیم دیگه بریدیم التماس دعای شدید دارم .اقا ی مدیر سایت میشه این حرف دل من فقط دو روز تو سایت شما بمونه بدش حذف کنید اخه بعد ا این بیام بخونم میخواد دردام دو باره یادم بیاد تو رو اگه اکانش هست این حرف دل منو به نمایش بذارید اگه نیست به نمایش نذارید چون من باز میخوام بیام تو این سایت ببینم بدتر حالم خراب میشه .اگه به نمایبش نذاشتید لااقل خود شما دعا کنید بابام خیلی برای ما زحمت کشیده جا داره که به خاطر خوبیاش ازش تشکر کنم الان ناراحتم نمیتونم خوبیاشو براتون بنویسم.خدایا به دادمون برسه که ......................خدایا خیلی دوست دارم....................
|
|
67896 |
نام:
سیب
شهر:
همدان
تاریخ:
7/13/2009 8:56:50 AM
کاربر مهمان
|
سلام به همه و سلام مخصوص به همشهری مهربانم علیرضا. ممنون که اینقدر به من محبت داری. بچه ها من تازه استخدام شدم. خدا تو این ماجرا بد جوری روی من رو کم کرد. تمام کارهای ثبت نام رو خواهرم کرد روز امتحان من نمی خواستم برم امتحان بدم خوابیده بودم که مامان با ناراحتی بیدارم کرد .
- پاشو تنبل مگه نمی خوای بری برای آزمون؟
دوباره پتو رو کشیدم روی سرم و گفتم
- که چی بشه؟ فقط ۱ نفر می خوان منم که نه پارتی دارم نه سهمیه...ولش کن..بی فایده است..
اون روز مامان مجبورم کرد که برم. یکی از دوستان خانوادگی ما خیلی حرفش برو داره بعضی ها به من گفتند با اون حرف بزن سفارشت رو بکنه راستش رو بخوای این حرف بدجوری بهم برخورد
- اون بره سفارش خودش رو بکنه ...این یه رقابت علمیه منم مثل همه بچه ها. من از بنده خدا چیزی نمی خوام
از نگاه های سنگینشون فهمیدم انگار به پارتی بیشتر از لطف خدا اعتقاد دارند.
سر جلسه گفتم
- خدایا به این بنده هات ثابت کن آدمها در مقابل تو هیچ کاره اند این منم اینم شرایطم حالا دیگه هر چی تو تصمیم بگیری
هنوزم باورم نمی شه ...اون یک نفر من بودم. یاد اون روزی افتادم که نمی خواستم برم برای امتحان ...احساس می کردم خدا داره بهم می گه
- یادت میاد نمی خواستی بری امتحان بدی؟ مگه مهربونی و رحمت منو فراموش کرده بودی؟ با اجازه کی ناامید شده بودی؟
نمی دونم شاید هم خدا مزد توکل واقعی من رو داد. پس تو هم اگه به هر دلیل گرفتاری به خودش توکل کن همونطوری که خودش گفته کسایی که توکل می کنند رو خیلی دوست داره.
|
|
67895 |
نام:
یگانه
شهر:
ارزوها
تاریخ:
7/13/2009 1:37:22 AM
کاربر مهمان
|
سلام بچه ها ببخشید امیدوار گرامی ببخشید اونقدر ناراحت بودم که یادم رفت بگم زیارت قبول .زیارت قبول .به نیت پنج تن پانصد تا هم برای زنداداش من به نام تنها از زنجان ثبت کنید .مثل اینکه لو رفت که من بچه زنجان هستم بچه ها چون شما خیلی خوبید اینجوری میخواستم هم جلب توجه کنم خودشم بچه ها این اخلاق منه که زودناراحت میشم زود پشیمون میشم به بزرگی خودتون ببخشید بذارید به حساب فشار زیاد د روحی روانی به حساب ناراحتی زیادبه حساب......اصلا بابا به بزرگی خودتون ببخشید التماس دعای شدید از همه ی شما خوبان دارم..بچه ها وقتی حرف دلتونو خوندم خیلی براتون ناراحت شدم خدا خودش به همه کمک کنه .بچه ها داداشمو زنداداشم براشون مشکلی پیش امده تو رو خدا دعا کنید حل بشه وگرنه ...........نه خداجون .من بندهی مسکین و فقیرم تو کریمی/من جاهل و غافل تو خدایی تو علیمی /تو عالم غیبی و شهادت تو خبیری /توبنده نوازی تو رئوفی تو رفیعی.خدایاخودت به دادمون برس .هد دم که صدا می زنم ای دوست کجایی/از هر طرفی می شنوم بانگ ها درایی /بیمارم و خون میخورم از دست طبیبان/بی لطف تو جانا چه طبیبی چه دوایی/مولای من ای شیر خدا جز تو ندارم/در راه رسیدن به خدا راهنمایی/روی از من سر گشته مگردان که امیدم/جز کوی ولایت نبرد راه به جایی.مولاجان مدد مدد مدد مدد ........نمیخوام کم بیارم ....................................مولاجان خیلی دوست دارمو.............الهم صل علی محمد وال محمد....................لذت تلافی کردن یه لحظه است اما لذت ببخشش یک عمر.دعا کنید زودتر از این وضع راحت بشم.
|
|
67894 |
نام:
سیده زهره طهایی
شهر:
ماهدشت کرج
تاریخ:
7/13/2009 1:28:34 AM
کاربر مهمان
|
سلام من یکی از شعرهایی رو که خودم سرودم رو اول تقدیم میکنم به حضرت زهرا(س) و بعد هم به سایت شما
یا فاطمه دعا کن ویران نماند این دل
در وادی حقایق حیران نماند این دل
فردا که هر کسی را سوی کسی نظر هست
در پیش چشم مستت پنهان نماند این دل
|
|
67893 |
نام:
رضا
شهر:
تهران
تاریخ:
7/13/2009 12:42:41 AM
کاربر مهمان
|
سلام:اقای امیدوار ۱۰۰۰صلوات برای بنده منظور بفرماید.خدایا شکرت اینجا واقعآ بوی عشق میاد.ازآقا شهاب ممنونم که بندرو مورد لطف خودشون قرار دادن.ولی اقاشهاب بنده بچه ساده ای هستم فرمولشو بهم بگو:منتظر می مونم.التماس دعاش
|
|