اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
67472 |
نام:
الهه
شهر:
آستانه اشرفیه
تاریخ:
6/27/2009 11:49:31 AM
کاربر مهمان
|
امروز دلم خیلی گرفته چرا این آدما دلم رو می شکنن یه بغضی رو دلم سنگینی می کنه دلم داره از قصه می ترکه خیلی از حرفه رئیس شرکت ناراحت شدم حرفی به من زد که خدا خودش شاهده من بیگناه بودم چرا با من اینجوری برخورد کرد من نمی دونم فقط می دونم این حرفا رو من نباید می شنیدم و چوبش رو می خوردم من فرا تر از وظیفه کار می کنم این حقم نبود خدایا خودت شاهد باش دلم شکسته
|
|
67471 |
نام:
منتظر
شهر:
خمین(مرکزی)
تاریخ:
6/27/2009 10:36:46 AM
کاربر مهمان
|
سلام بر شما عزیزان:
اگر با گذشت کردن آدم ها کوچیک میشدن پس خدا اینقدر بزرک نبود.
التماس دعا
یا علی
|
|
67470 |
نام:
نیاز
شهر:
تبریز
تاریخ:
6/27/2009 9:01:44 AM
کاربر مهمان
|
سلام
امیدوار عزیز لطفا ۱۰۰۰ صلوات محمدی و یک نماز امیر المومنین هم به اسم خواهرم مریم ثبت کنید.ممنون
|
|
67469 |
نام:
انسیه
شهر:
تنهایی وانتظاروامیدو...یاالله
تاریخ:
6/27/2009 7:55:25 AM
کاربر مهمان
|
سلام
این هفته هم گذشت، تو اما نیامدی خورشید خانواده زهرا نیامدی
صبحی کنار جاده تو را منتظر شدیم آمد غروب... رفت و تو آقا نیامدی
*اللهم عجل لولیک الفرج*
*****اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم*****
التماس دعا
خدایییییییاااااااااااااامنوببخش وبیامرزومورد مغفرت خودقراربده خدایابخدادوست دارم
|
|
67468 |
نام:
کاریکاتوریست گل آقا
شهر:
کانادا
تاریخ:
6/27/2009 6:47:54 AM
کاربر مهمان
|
14 سال روز و شب و عذاب در میان نژاد پرستان کانادائی ...
برادر شهید و مجروح جنگ خدایا این دعا را از من قبول بفرما. نگذار باز جوانان دیگری مانند من آواره شوند و در چنگال ظلم و ستم آمریکا و کانادا گرفتار شوند
|
|
67467 |
نام:
سبكبار
شهر:
يه كوشه دنيا
تاریخ:
6/27/2009 5:49:28 AM
کاربر مهمان
|
بيا دلتو ورخسارتونوراني كن با صلواتي بر محمد وآل محمد ص
|
|
67466 |
نام:
شهاب
شهر:
امید به رحمت خدا
تاریخ:
6/27/2009 4:58:23 AM
کاربر مهمان
|
.:: ای خدای گل نرگس ::.
اتل متل يه باغچه
يه باغچه ی پر از گل
پر از صداي گنجشك
پر از صداي بلبل
اتل متل يه بابا
يه باباي مهربون
براسعيده بابا
برا گلها باغبون
پيش گلها نشسته
كنارش هم سعيده
بابا داره به دختر
باغبوني يادميده:
_به اون ميگن نسترن
اين نهال اناره
خيلي مواظبش باش
تا كه ثمر بياره
اينكه بيخ ديواره
اسمش درخت تاكه
اينم كود گياهي
براقوّت خاكه
به اون ميگن گل سرخ
به اين ميگن گل ياس
همون كه زيباترين
گل باغچه ی باباس
بعداً كنار ياسَم
يك گل خوشگل بكار
حالا باغ و آب ميديم
شيلنگ آب رو بيار
سعيده با خنده گفت:
چه باغچه ی قشنگي
بابا پيش خودش گفت:
چه دختر زرنگي!
وقتي توباغبوني
دختر عين بابا شد
جنگ شد و باباجونش
راهي جبهه ها شد
سعيده با خودش گفت:
حالا براي گلها
منم كه باغبونم
منم به جاي بابا
حياطو جارو ميكرد
باغ گُلو آب ميداد
به اين اميد كه روزي
بابا به خونه ميآد
سال ها گذشت از اون روز
ولي بابا نيومد
يه روز بلند شد از خواب
باغچه رو ديد و جيغ زد
|
|
67465 |
نام:
شهاب
شهر:
امید به رحمت خدا
تاریخ:
6/27/2009 4:57:14 AM
کاربر مهمان
|
*ادامه ی شعر:
چرا باغچه ی بابا
يكدفعه افسرده شد!
گلهاي ناز باغچه
يك شبه پژمرده شد!
روزها و هفته ها
از پي هم ميرسيد
ولي باغچه ی بابا
رنگ شادي رو نديد
يه روز آفتابي
وفتي بلند شد از خواب
رفت به كنار باغچه
روشو بشوره با آب
با اينكه از اون گلها
نبود هيچي نشونه
بوي ياس و گل سرخ
پيچيده بود تو خونه
يهو دلش شور افتاد
زنگ خونه صدا كرد
مادرش از تو اتاق
دويد و در رو واكرد
پشت در خونشون
مرد غريبهاي ديد
بعدش صداي جيغِ
مامان جونش رو شنيد:
_بيا بيا دخترم
بايد شيريني بديم
بابات اومد از سفر
بريم خوش آمد بگيم!
بيرون دويد از خونه
اما بابا رو نديد
ولي بوي گل ياس
با گل سرخو شنيد
چشمها رو بر هم گذاشت
بو كشيد و بو كشيد
ردّ بو رو گرفت و
به دنبال گل دويد
رسيدش به جائيكه
مست بوي گل شدش
كنار جسم سختي
گيج شد و افتادش
|
|
67464 |
نام:
شهاب
شهر:
امید به رحمت خدا
تاریخ:
6/27/2009 4:52:05 AM
کاربر مهمان
|
*ادامه ی شعر:
وقتي چشمها رو واكرد
عكس بابا جون رو ديد
نفهميدش چطور شد
روي عكس اون پريد
انگاري كه زير عكس
يه جعبه از جنس چوب
گذاشتن و توي اون
پُره ز گلهاي خوب
دلش به تاپ تاپ افتاد
خيلي تند و خيلي زود
در جعبه رو واكرد
بابا توي جعبه بود
مات شد و خيره شد
يواشي گفت:
_بابا جون
چشمها تو واكن بابا
پژمردهاي باغبون!
ديدش كه از سينه ی
بابا عطر ياس ميآد
دست و پاي لِه شده اش
بوي گل سرخ ميداد
شايد همون وقتيكه
تير توي سينهاش خورد
ياس سفيد تو باغچه
افسرده گشت و پژمرد
شايد وقتيكه تانكها
رفتند رو پا و دستش
گل سرخ تو باغچه
پرپر شد و شكستش
جيغ زد و ناله زد
كنار باباجون داد
بابا جونو صدا زد
جنازه رو تكون داد
بابا بيا و ببين
ياس تو پژمرده شد
گل سرخ تو باغچه
شكست و افسرده شد
يهو صدايي شنيد:
|
|
67463 |
نام:
شهاب
شهر:
امید به رحمت خدا
تاریخ:
6/27/2009 4:49:12 AM
کاربر مهمان
|
*ادامه ی شعر:
*دختركم سعيده
بابا قبل شهادت
حرف تو رو شنيده
ناله نكن دخترم
گريه و زاري بسه
اينو بگير عزيزم
بذر گل نرگِسه
تو نامه ی آخرش
برات نوشته بابا
اينو بكار تو باغچه
جاي تموم گلها*
بذر گل نرگسو
محكم گرفت تو دستش
با گريه و با ناله
بسوي باغچه رفتش
با صد هزاران اميد
كه توي سينهاش داشت
بذر گل نرگسو
برد و توي باغچه كاشت
روزها ميشست كنارش
گريه ميكرد پاي اون
زبون گرفته وهي
صدا ميزد:
*بابا جون*
تا اينكه توي باغچه
جاي تموم گلها
يك *گل نرگس* اومد
يك گل ناز و زيبا
حالا توي اين خونه
يک *گل نرگس* هستش
هرچي گل پرپره
فداي چشم مستش
شاعر:
زنده یاد ، ابوالفضل سپهر
(شادی روحش ، الفاتحة مع الصّلوات)
* * *
پر است خلوتم از عطر ناب شب بو ها
فدای آمدنت! ... با بهار می آیی ؟!
|
|