اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
66482 |
نام:
عاشق
شهر:
هرجا نگین زمان باشه
تاریخ:
5/21/2009 3:48:44 PM
کاربر مهمان
|
به نام او که او نامی ندارد
سلام.
تو هر چه هستی هدیه ی خداوند به توست
وانچه می شوی هدیه ی تو به خداوند است
چه خوب است که بی نظیر باشی.
اهای حرف دلی ها من دارم قلبمو . چشمامو از دست میدم
برام دعا کنید من اون روزی که رفته بودم جمکران تمام شما رو دعا کردم حتی اونائیکه سفارش نکرده بودن
نمی خوام منت بزارم اما انگار هیچ کس تو این زمونه برای کسی دعا نمی کنه حتی دوستای عزیزشو
عیبی نداره ما وظیفمونو انجام می دیم
حالا خودم محتاج دعام اگه برام دعا کنین شاید به کسی نگم خداحافظ رفیق
|
|
66481 |
نام:
انسیه
شهر:
تنهایی وانتظاروامیدو...یاالله
تاریخ:
5/21/2009 3:02:48 PM
کاربر مهمان
|
سلام
من به چشم شيعيانم، جلوه الله و نورم
من ميان دوستانام، گرچه پندارند دورم
ملك هستي، بحر مواجي بود از شوق و شورم
دوستان، آماده، نزديك است ايام ظهورم
*****اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم*****
|
|
66480 |
نام:
سبكبار
شهر:
يه كوشه دنيا
تاریخ:
5/21/2009 1:53:00 PM
کاربر مهمان
|
ايمان ازشهر توكل .....دلتو شاد كنه خداي محمد ص بولايت علي ع انشاا..شادي دل صاحب الزمان عج صلواتي بفرست
|
|
66479 |
نام:
سيمين
شهر:
ghorbat
تاریخ:
5/21/2009 1:24:07 PM
کاربر مهمان
|
سلام:
آلان كه دارم اين كلمات را براي دردو دل با شما مي نويسم حال غريبي دارم.حال يك انساني كه تنها در غربت بدون هيچ پشتوانه عاطفي روزهاي سختي را دارد تجربه ميكند.
خدايا تو شاهد باش كه چه ميگويم.
حالت خفگي دارم.حالت منگي.
فقط نوشتم كه برايم دعا كنيد هر چه زودتر كارم درست بشود و بتوانم به ديدار وطن عزيزم بروم.التماس دعا
|
|
66478 |
نام:
بوی سیب
شهر:
مطلع الفجر
تاریخ:
5/21/2009 1:06:05 PM
کاربر مهمان
|
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام كه هر وقت در كوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند چه كس مرده است؟ چه غفلت بزرگی كه می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل كرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یك نسخه عملی به یك افسانه موزه نشین مبدل كرده ام . یكی ذوق میكند كه ترا بر روی برنج نوشته،یكی ذوق میكند كه ترا فرش كرده ،یكی ذوق میكند كه ترابا طلا نوشته ،یكی به خود میبالد كه ترا در كوچك ترین قطع ممكن منتشر كرده و ... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی كنیم ؟
قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان كه ترا می خوانند و ترا می شنوند ،آنچنان به پایت می نشینند كه خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند . اگر چند آیه از ترا به یك نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند احسنت ...! گویی مسابقه نفس است ...
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یك فستیوال مبدل شده ای حفظ كردن تو با شماره صفحه ،خواندن تو آز آخر به اول ،یك معرفت است یا یك ركورد گیری؟ ای كاش آنان كه ترا حفظ كرده اند ،حفظ كنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نكنند .
خوشا به حال هر كسی كه دلش رحلی است برای تو .
آنانكه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می كنند ،گویی كه قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن كرده ایم تنها بخشی از اسلام است كه به صلیب جهالت كشیدیم.
یا علی مدد
|
|
66477 |
نام:
علی اکبر
شهر:
میاندواب
تاریخ:
5/21/2009 1:04:24 PM
کاربر مهمان
|
mikhaham ozv bashavam
|
|
66476 |
نام:
نيلوفرانه
شهر:
كوير
تاریخ:
5/21/2009 12:59:22 PM
کاربر مهمان
|
مريم خانم اسم منو هم توي ختم قران بنويسيد
|
|
66475 |
نام:
sara
شهر:
ازت
تاریخ:
5/21/2009 12:51:05 PM
کاربر مهمان
|
الهی! دورتر از آنی هستم که از نزدیک خود را دیده باشم و نزدیک است تا دورتر از آنی شوم که به زبان آوردهام....خدایا!
مرا زاد و توشهای در خور نیست؛ امّا با اعتماد به رحمت تو خوش بینم!...آیا کسی که تو را میخواند و در خانه تو را میزند، ناامید میرانی؟!
من همان مهمان ناخواندهام... نه! شاید تو مرا خواندهای اما گوش گرانم صدایت را نشنیده است؟!
خدایا!...مرا مقرّب درگاهت کن و نزدیکترین راه تقرّب را نشانم بده!...فاصلهها را از میان بردار و راه سخت را بر من آسان نما!
خدایا!...اینک این بنده گریخته، به سوی مولای خویش بازگشته!پس اگر تو پناهش ندهی، به که پناه برد؟
و اگر تو از رحمتت نبخشایی، کدام رحیم میبخشاید،
ای که ارحم الراحمینی!
یا سریع الرّضا!من، آینه خودنمایی را در برابر ذات خودپرست خویش گرفتهام و از انعکاس انوار آسمانیات محروم ماندهام؛ با مدد رحمت و غفران خویش، چشم تماشایم را از خویش به خود برگردان تا تنها تو را ببینم و در هزار توی وجودم، تنها تصویر تو تفسیر حیاتم گردد.
الهی! از هر طرف به خویش مینگرم، هراس انگیزم.
از هر طرف به تو مینگرم، ذرهای هراس در دل خویش نمییابم، که تو، آرامش محضی و مهربانی نامحدود.
الهی! کیستی تو، کیستم من که بییک لحظه مهرت نیستم من
الهی!...در حصار خیالات خویش محصورم و به کوتاهی اندیشه خویش مجبور.
الهی! دورتر از آنی هستم که از نزدیک خود را دیده باشم و نزدیک است تا دورتر از آنی شوم که به زبان آوردهام.
الهی! قلبم را با هیچ قساوتی تقسیم نخواهم کرد و دستهایم را با هیچ نیازی نخواهم آمیخت، جز به گرمی مهربانی حضور تو.
یا رئوف! مرا از بستر فریبای زمان هدایت کن به ضیافت سپیدهدم. به من بیاموز، از پشت پردههای شب، چگونه میتوان آسمان روشن نیایش را تماشا کرد.
مرا کمک کن تا سینهام میزبان کلامت گردد و ماظَلَمْناهُمْ وَ لکن ظَلَموا اَنْفُسَهُمْ را به باور رسم، تا چنگالهای توهّم، پوست نازک رخسار ایمانم را نخراشد و هر ضربه از قدمهای شیطان، تصنیف مهربانیِ عشق مطلق را روی صحنه باورم ناموزون نکند.
حیما! آگاهم که اگر دفتر اعمالم گشوده شود و بر سینه آسمان حک شود، نه قداست زمین در خود جایم میدهد و نه دستهای مهربان آسمان، بر سرم سایه میافکند.چه میشود که دفتر اعمال ما را نه با میزان عمل، که با میزان رحمتت بسنجی، که اگر غیر از آن باشد، توان شعلههای سوزان جهنم را نداریم!
در بارگه جلالت، ای عذر پذیر دریاب مرا که میرسم زار و حقیر
از تو همه بخشش است و از من تقصیر من هیچ نیم همه تویی، دستم گیر.
http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines
/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4673&id=35899
|
|
66474 |
نام:
گمنام
شهر:
کاشکی کربلا
تاریخ:
5/21/2009 12:44:26 PM
کاربر مهمان
|
بر سر شانه رود تابوت آلاله
در پی ان می کند دردانه ای ناله
چشم زینب (س) پر ستاره
روی دستش گوشواره
فاطمه(س)جان فاطمه(س) جان
انکه باشد قلب او مانند ایینه
در پی تابوت مادر می زند سینه
من ز دنیا بی تو سیرم
کن دعا مادر بمیرم
هجر تو اتش زده بر هست من زهرا(س)
مرغ عشق پر زده از دست من زهرا(س)
بی تو حیدر کوچه گرد است
شهر یثرب شهر درد است
فاطمه(س) جان!در این ایام پر از حزن و اندوه بر ما گدایانت نظری بیفکن تا رنگ خدایی بگیریم
|
|
66473 |
نام:
بی نام و نشان
شهر:
غربت
تاریخ:
5/21/2009 12:36:55 PM
کاربر مهمان
|
خدایا من بی نام ونشان تر از آنم که نام تو را بر زبانم جاری کنم.
خدایا اگر من از تو دورم ولی ایمان دارم که تو به من نزدیکی.
خدایا به حق حضرت زهرای اطهر ما را حتی لحظه ای به حال خود رها نکن که ما بی تو هیچیم.
من بی تو می میرم تنها رهایم نکن.
دوست بی وفای تو دخترک تنها.
|
|