شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
65792
نام: ملیحه
شهر: شیراز
تاریخ: 5/1/2009 12:24:32 AM
کاربر مهمان
  یاحق

سلام به آقا سید گرانقدر و گلهای باغ حرف دل

این چند وقته دلم خیلی گرفته، نمیدونم چرا بدبینو شکاک شدم
برای شکی که نسبت به ادامه زندگی عاطفی ام در دل داشتم به قرآن رجوع کردم، صفحه ای که باز کردم سوره غافر بود و اولین آیه این صفحه آیه ۱۷
دوستان من از آیات و تعابیر آنها یا اینکه وقتی به نیت مشورت با قرآن پس از باز کردن صفحه کدام آیه را باید در حال خود تعبیر کرد چیزی نمیدونم، از شما خواهشی دارم که اگر کسی در این زمینه مطلع هست، تعبیری را که در این مشورت نهفته است برای من در حرف دل بگذارید، چون شک و تردید همه وجودمو گرفته

برای این بنده خطاکار خدا دعا کنید
65791
نام: ملیحه
شهر: شیراز
تاریخ: 4/30/2009 11:58:03 PM
کاربر مهمان
  به نام تو

به نام تو که مهربان ترین مهربانانی و سلام
سلام برتو که همیشه حاضری و حجاب، حضور شرمسار من است
امروز میلاد یکی از مهربانترین بنده هایت بود، تمام این روزها متعلق به تو است که در هر روز اعجازی از تو نهفته
و من به خیال خود که تولدی دارم، که تولد نه خط بطلان بر وجودی آسمانی، به زمین آمدم تا گناهکاری بیش نباشم، خسته ام جان من خسته،
پس کجای این روزهاست که نامه ای از من برایت بنویسند و بگویند از تو بود و به تو بازگشت، مگر من جز تو که را دارم که بازنمی خوانی ام، میخواهم به سویت بازگردم حتی اگر برای هر گناهی که مرتکب شده ام قرنها در آتش بسوزانی ام، باز هم خواهان بازگشتم، خسته شدم از این دنیای رنگارنگ، از اینکه از تو دور مانده ام، تنم بوی عطر و ادکلن گرفته، مرا چه به این چیزها، من همان ساخته از خاک و آبم، همان آدمک گلی، همان که شیطان بر او آفرین نگفت و باز دنباله رو شیطان شد،
کاش فردایی نباشم در این سرای کوچک تا طلوعی دوباره را با چشمانی از جنس حجاب ببینم، کاش این نفسی که فرو میرود دیگر بازنگردد، که مفرح ذاتم بازگشت به سوی تو است، نه با این جسم خاکی تنها با دلی که تو به من بخشیدی، خسته ام، بازم خوان

امید دارم اینبار نامه را جوابی دهی به این جان بی تاب
ای مهربان بر خلایق، بر تو که وجودی شکر، که این قلب از تو موجود است، دوستت دارم
65790
نام: بی کس
شهر: تهران
تاریخ: 4/30/2009 8:11:55 PM
کاربر مهمان
  با شما هستم.بهتون بابا گفته بودم،پسر بدی بودم ولی همیشه عشقم بودین.پس چرا کمکم نمیکنین؟ پسرتون نیستم. آره ولی خیلی دوستتون دارم.یه بار دیگه دستمو بگیرید.
65789
نام: احمد
شهر: هرات
تاریخ: 4/30/2009 5:48:43 PM
کاربر مهمان
  هرات یک کشور بسیار خوب است. افغانستان استقلال خود را در ۸ ثور به دست آورد
افغانستان ما
جان و جهان ما
تا مطلب دیگر خدا حافظ
65788
نام: ملیحه
شهر: .
تاریخ: 4/30/2009 5:26:43 PM
کاربر مهمان
  یا هو
کسی را دیدم که نقص جسمانی داشت.
نمی گویم چه نقصی، تا نقض غرض نکرده باشم.
یک لحظه به سبک فیلم های تخیلی، از کالبد خودم خارج شدم و درون او نشستم تا تجربه های هر روزه ی او را برای لحظه ای درک کنم.
ناگهان جهان رنگ دیگری گرفت.
بیش از همه نگاه های تحقیرآمیزی را دیدم که تناسب نداشته من را بهانه ای برای بزرگ پنداشتن خود کرده بودند.
فرصت های دست نیافتنی ای را دیدم که در برنامه آینده بسیاری از افراد یک روال حتمی است.
آرزوهایی را دیدم که از فرط ناممکن بودن زنده به گور می شدند.
به جای خودم برگشتم، در حالی که به خاطر تمام آن لحظه های زندگی ام که ناراضی و ناسپاس بوده ام، احساس شرم می کردم.
یک بار دیگر نگاه مخفی خودم را به او دوختم و این بار قصدم این بود که از پس این ظاهر، روح او را نظاره کنم.
عجیب بود، آن همه متانت و کرامتی که در سکوت نگاهش موج می زد.
آن حیا و عفتی که وجود او را آراسته بود.
از آن آدم هایی نبود که از نقصی به نقص دیگر فرار کرده باشند.

نه، تو این ظاهری نیستی که من می بینم.
تو همان روح بزرگی هستی که ذکر پروردگار را به تو اذن داده اند. و دیر نخواهد بود آن زمانی که غنچه صبر تو شکوفا شود و در آغوش عدل و محبت خداوند به کمال و لذتی که شایسته توست نائل شوی.
65787
نام: خادم العباس
شهر: حسین آباد
تاریخ: 4/30/2009 3:40:20 PM
کاربر مهمان
  دوست دارم عطروبوی یاس را خاندان پاک خیرالناس را
من کیم تاخادم زهرا(س)شوم بنده ام من مادرعباس را
65786
نام: گردان حضرت علی اصغر
شهر: فکه
تاریخ: 4/30/2009 1:54:27 PM
کاربر مهمان
  برای شادی روح شهدای فکه عملیات ۱۳/۰۲/۱۳۶۵صلوات
65785
نام: نیلوفرانه
شهر: کویر
تاریخ: 4/30/2009 1:32:28 PM
کاربر مهمان
  امیدوار محترم برای ختم آیه ها باید به همین ترتیبی که نوشتید خونده بشه اگه به ترتیب سوره های قران باشه اشکالی داره
65784
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 4/30/2009 1:16:13 PM
کاربر مهمان
 

.:: لا الهَ الّا الله ُالمَلِکُ الحَقُّ المُبین ::.


السّلام اى زينب اى معنای عشق
السّلام اى رتبه ی والاى عشق


السّلام اى اسوه ی صبر و ثبات
السّلام اى روشنى‎بخش حيات


السّلام اى عزم و راى استوار
السّلام اى مرتضى را يادگار


السّلام اى رهرو راه حسين
السّلام اى جان آگاه حسين


السّلام اى زينب اى جان صبور
السّلام اى در همه غم‏ها شكور


اى بلند آوازه ی عزت ‏مدار
اى مهين بانوى ملك افتخار


اى كه نام اقدست ‏باشد قرين
با بهار گريه ی شورآفرين


هر كجا نام تو آيد بر زبان
اشك مى‏جوشد به استقبال آن

(توضیح: این شعر ناب رو گل نرگس بزرگوار ، در وبلاگ شهدای گمنام ثبت فرمودند که حیفم اومد اینجا هم درج نشه.)


.*.*.*. عید میلاد اسوه ی عشق به برادر و قاری قرآن سر به نیزه ، مبارک باد. .*.*.*.

*سپیده ی گرانقدر از آمل ، سلام و عرض ادب.

در باب انتخاب مرجع تقلید و لزوم این کار همین بس که در هر کاری باید به متخصّص مربوطه مراجعه نمود. در باب فقه هم مطمئنم خیلی بهتر از بنده اطلاع دارید که می بایست به فقیهی عادل و متخصّص و زنده مراجعه نمود.
می توانید با مراجعه به زندگینامه و رساله ی مراجع عظام که در قید حیات هستند ، درباره ی اونها آشنایی بیشتری پیدا کنید و سپس با نظر خودتون بهترینش رو انتخاب بفرمایید.
سایت تعدادی از مراجع هم در اینترنت وجود داره که بنده سر فرصت خدمتتون ارائه خواهم داد.

در باب ازدواج هم ناگفته پیداست که دقّت در انتخاب ، قبل از ازدواج راهگشاست. برعکس دقّتی که بعد از ازدواج انجام می شه و معمولا نتیجه اش پشیمونیه.

موفّق باشید.

*تنها(البته به ظاهر تنها!)ی گرامی از تهران از نظر لطفتون ممنونم که به یاد بچه های حرف دل بودید.
همواره التماس دعا داریم.

*دیده جان از مشهدالرّضا(ع) ، سلام و عرض ادب.
چشممون روشن شد به جمال آی دی مبارکتون.

التماس بسی الماس دعا.


اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَج.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.


65783
نام: افسانه
شهر: شیراز
تاریخ: 4/30/2009 1:07:47 PM
کاربر مهمان
  این شعر از خودمه تقدیم به همه امام زمانی ها

تک تک ابیات این غزل روزی فدای تو
مطلعشان جویبار ناز چشمهای تو

شرمنده ام برای این ..... جای خالیت
اخر کسی نبود بنشیند به جای تو

رنگ خزان گرفته ام و میوزد غروب
دیدی که مستجاب شد اخر دعای تو

طبق قرار پشت پنجره منتظرت بودم و غروب
دیدم به راه مانده یکی رد پای تو
<<ابتدا <قبلی 6585 6584 6583 6582 6581 6580 6579 6578 6577 6576 6575 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved