شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
65362
نام: سبكبار
شهر: يه كوشه دنيا
تاریخ: 4/17/2009 11:09:28 PM
کاربر مهمان
  بر جان جانان مهدي عج صلواتي بفرستيد
65361
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 4/17/2009 11:05:04 PM
کاربر مهمان
 

.:: اَلسَّلامُ عَلَیکَ ایُّهَاالمُقَدَّمُ المَأموُل ::.


.*.*. یاابن الحسن ادرکنا آقا جون .*.*.


یوسف مصری نمی آید به کنعان دلم

بازسر را می گذارد غم به دامان دلم


بی حضورچتر دستانت ببين يعقوب وار

مانده ام امشب دوباره زير باران دلم


خوب می دانی زليخای جنون با من چه كرد

پاره شد در ماتم عصمت گريبان دلم


نوح من ! خاصيت عشق است امواج بلند

كشتی ات را بشكن و بنشين به طوفان دلم


كی بهارت می وزد بر گيسوان حسرتم

كی نگاهت می شود ای خوب مهمان دلم


تا بگويی با من از عريانی اندوه خويش

تا بگويم با تو از اسرار پنهان دلم


بوی پيراهن مرا كافی است تا روشن شود

چشم تاريك و شب خاموش كنعان دلم


شاعر: وبازهم مجهول.


65360
نام: روح اله
شهر: مرند
تاریخ: 4/17/2009 9:41:14 PM
کاربر مهمان
  بسمه تعالی
زیاد مزاحم نمی شم فقط این حرف امام رو میگم که می گفت

خميني کبير: من بارها اعلام کرده ام که با هيچ کس در هر مرتبه اي که باشد عقد اخوت نبسته ام. چهارچوب دوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است.**صحيفه نور ج21 ص108 تاريخ: 2/1/1368
65359
نام: زهرا
شهر: خاموش
تاریخ: 4/17/2009 5:51:04 PM
کاربر مهمان
  خسته ام ازبی وفایی ها از دروغ و ریا از نامردی ها چگونه است انسانها این همه تغییر می کنند همراهان خود راکه در سختیها همواره کنارشان بودند به یکباره در موقعیتهای خاص رهامی کنند؟
65358
نام: مرضیه
شهر: كرمانشاه
تاریخ: 4/17/2009 5:28:41 PM
کاربر مهمان
  خيلي وقته رفته و فكر مي كنه فراموش شده و رفتنش تقصير بقيه بقیه بود که حسودیشون میشد نه من احساس مي كنم هنوز منو مي خواد و نمي تونم بهش خيانت كنم يعني بر ميگرده حتي يه لحظه رهام نمي كنه فكرش و با اميدش زندم چند روز پیش دیدمش احساس کردم منو می خواد اما روش نمی شه بر گرده چون دروغ هایی گفته که اصلا برای من مهم نیست اون از من محبت خواست که من نثارش نکردم اما حالا فقط عاشق اونم بهم کمک کن تورو خدا چی کار کنم برگرده
65357
نام: مسیحا
شهر: تهران
تاریخ: 4/17/2009 4:36:42 PM
کاربر مهمان
  من عاشق دختر مومنه و محجبه شده ام و خود او هم نسبت به من همین نظر را دارد ولی اشکال کار این است که دو سال از من بزرگتر است و مسئله دیگر اینکه در این جامعه دختر خوب و با خدا کم پیدا می شود ، مادرم هم میگوید ۵سال دیگر باید ازدواج کنی من چه کار میتوانم بکنم
65356
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 4/17/2009 4:24:34 PM
کاربر مهمان
 
.:: اَللّهمَّ صَلِّ عَلَ مُحمّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم ::.

آقا سیّد عزیز سلام.

این مطلبو بارها خواستم بگم امّانشد ، الآن به این نتیجه رسیدم که بگم و سربسته بگم:

ما از شما یاد گرفتیم که حضورما باید *حضور*باشه. گاهی دیدین جایی هستیم اما *حضور* نداریم؟! و اصلاً حواسمون نیست؟! همه کاری می کنیم جز اون کاری که باید انجام بدیم؟!

فارغ از هرگونه شعارزدگی ، با نگاهی به زندگی بزرگان دین (معصومین(علیهم السلام)) و سایر کسانی که در اطرافشون منشاء تاثیرات مثبت بوده اند ، مثل امام خمینی(ره) و شهدا ، می بینیم که این منشاء تاثیر بودن فقط و فقط به این دلیله که همه ی اونها *حضور* داشته اند.

حضور ما در عبادتمون ، زندگی مون و محیط اطرافمون و حتی در دنیای مجازی باید واقعاً *حضور*باشه.*حضور* به معنای *حضور در محضر الهی* و *خدا رو حاضر و ناظر بر همه کارمون دونستن* ، *حضور قلب* و *حضور در عرصه های نبرد همه جانبه با نفس امّاره* و هر *حضور*ی که ما رو به رشد و تعالی برسونه و هر یک از این *حضور* ها کلّی کار جدّی می بره و بعدشم مراقبت می خواد.

همین که شما بزرگوار ، دغدغه ی این رو داشتیدکه:من اوّل باید خودم رو *درست* کنم و بعد بیام تو جامعه و اینکه اون حدیث نفس هارو ریختید تو آتیش ، وظیفه ی تک تک ماست. گاهی حسّ می کنم(در مورد خودم عرض می کنم توهین به دوستان تلقّی نشه!) ما می آییم اینجا که خودی نشون بدیم و از دیگران کم نیاریم و حال این و اونو بگیریم و... چنین حضوری نه تنها *حضور* نیست و ما رو به جایی نمی رسونه که باعث پس رفتگی و گمراهیه!

متاسّفانه بنده گاهی که میام اینجا حتّی خودم از خودم حالم به هم می خوره ، وقتی حرف دل دوستان رو می خونم و می بینم که خیلی عقبم! و کلّی باید کار کنم که تازه به نقطه ی صفر برسم!!!

سیّدبه خاطر همه چیز ازت ممنونم و معذرت می خوام.

دعا کن آدم شیم!
65355
نام: رضا نصيري
شهر: کویت
تاریخ: 4/17/2009 11:46:21 AM
کاربر مهمان
  غربت نابودمان میکنه بوی خاک وطن میخوام اینجا همه با هم غریبه اند دست تک تک ایرانیای باوفا رومیبوسم
65354
نام: ئ
شهر: د
تاریخ: 4/17/2009 11:29:08 AM
کاربر مهمان
  *****اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم*****
65353
نام: مبارکعلی کهزاد
شهر: غزنی....................................
تاریخ: 4/17/2009 11:21:55 AM
کاربر مهمان
  سلام،چند سوال داشتم.
معنای زندگی به نظر شما چی هست؟....
ایا وحی یک واقعیت میباشد؟....
ایا حضرت محمد بیسواد بوده/.....
واقعیت را چطور میتوان به دست اورد؟........
......
...
خیلی ممنون
<<ابتدا <قبلی 6542 6541 6540 6539 6538 6537 6536 6535 6534 6533 6532 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved