شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
6142
نام: سید
شهر: اراك
تاریخ: 2/7/2005 3:18:15 PM
کاربر مهمان
  تق تق!
- کیه؟
- یکی از بنده هاتونم!
- امرتون؟
- ببخشید یه خورده این دل من تنگ اومده اومدم باهاتون صحبت کنم خالی بشم.
- خواهش می کنم. بفرمایید بنده من.
- سلام!
- علیکم السلام! شما دو روز پیشم اومده بودی درسته؟!
- شرمنده ام! جای دیگه ای ندارم برم.
- خوش اومدی. خب! بگو ببینم چرا دلت تنگ اومده.
- خدا جونم!
- بگو جانم!
- من خیلی بدم!
- چرا فکر می کنی که بدی؟
- چونکه:

فان دعوتک اجبتنی و ان سئلتک اعطیتنی و ان اطعتک شکرتنی و ان شکرتک زدتنی
دعایت کردم اجابت کردی
و
اگر از تو خواستم عطایم کردی
و
اگر فرمانت بردم قدردانی نمودی
و
اگر شکرت بجای اوردم افزودی .
قربون شکلت برم!
کاش می تونستم یه کمی تنها یه کم مثل تو خوب باشم.
کاش می تونستم مثل تو خوبیها را ببینم و سعی در برطرف کردن بدیها داشته باشم.
تا من گناه می کنم دنبال بهانه می گردی که یه جوری اون گناه منو پاک کنی.
کاش منم مثل تو بودم... مثل تو که نمی شه اما کاش خیلی خیلی کوچولو مثل تو بودم.

- خب!
- خداجونم!
- بگو جانم!
- یه مشکل دارم!
- بگو عزیزم!
- خسته ام!
- الا بذکر الله تطمئن القلوب
- اما ...
- اما چی؟!!!
- اروم نمی شم.
- برو ببین کجای کارت گیر داره. حتما یه مشکلی داری.
- خدا جونم!
- جون خدا! بگو بنده ام!
- من می ترسما.
- از چی؟
- از شب اول قبر! از سنگ لحد!
- خب! با خودت یه همراهی بیار.
- کی رو بیارم؟! کی با من میاد؟!
- هادی رو بیار.
- اوا خاک به سر صدام.
- ذهنتم که حسابی منحرفه... هادی همون اعمال نیکته... واجباتته... مستحباتته... خب! اونو بیار.
- ازش خیلی دورم! بهش دسترسی ندارم.
- خب! صداش کن.
- نمی فهمه
- می فهمه! تنها باید از گذشته نادم باشی!
- همین؟
- اره همین! شما بنده ها خیلی به خودتون سخت می گیرید در حالی که من بهتون اسون می گیرم.
- خدا جونم!
- جون خدا!
- یه چیزی می خوام.
- بگو بنده ام!
- شب اول قبر...
- چیه بازم می ترسی؟
- نه! من منتظرم...
- منتظر؟؟؟
- ببین خدا جونم بزار بهت یه چیزی بگم
- بگو بنده ام
- یادمه یه جایی خوندم توی بهشت از سرما و گرما و نور خورشید و از این چیزا خبری نیست.
- خب!
- بعد یه موقعی بهشتیا یه نوری می بینند...
- خب!
- بر می گردند به توی خدا می گند: خدا مگه نگفتی از نور خورشید خبری نیست پس این چی بود؟
- تو بهشون می گی الان زهرا س بروی علی ع لبخند زد... این نور لبخند فاطمه س بود.
- خب!
- خدا جونم!
- جون خدا!
- خودت می دونی حتی توی همین دنیا هر باری این مطلب رو می خونم چقدر از لبخند فاطمه س شاد می شم و اون شادی رو حاضر نیستم با هیچ چیزی عوض کنم.
- می دونم!
- خدا جونم!
- جون خدا!
- اگر منو بردی جهنم... که می دونم نمی بری... حداقل اون نور لبخند فاطمه س رو بهم نشون بده...
- ...
- خدا جونم!
- جون خدا!
- خسته ام!
- الا بذکر الله تطمئن القلوب
- اروم نمی شم...
- برو ببین مشکل کجاست...
6141
نام: مرغي از باغ ملكوت
شهر: جدايي ها
تاریخ: 2/7/2005 1:42:55 PM
کاربر مهمان
  سلام مسكين دوست كه از شهر عرش رحماني
تو از تكه ناني گفتي كه بر سر خوان يار عطا نمودند ، و من در حسرت ذره اي از خرده نان ته سفره ارباب ، تو از آتش ذوق گفتي و من از آتش قهر ، تو از جام مي يار (‌ اشك) گفتي و من از پياله اي خونين ( چشم) ،
نميدانم كار كه بدينجا رسيد عنان كلام گسيخته گشت و سخن دل سوزناك. الهي اكنون ميگويم كه : من توراازسر جان ميطلبم نه از سر جاه،و تورا ميخواهم نه نان و خوان توراكه نيك آموخته ام كه: گر شبي برسفره جانان ميهمانت كنند ، گول نعمت را مخور مشغول صاحب خانه باش. واين قصه سر دراز دارد...
6140
نام: قریبه
شهر: -
تاریخ: 2/7/2005 1:00:22 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم
الناس نیام و إذا ماتوا إنتبهوا:
مردم در خوابند و چون بمیرند بیدار میشوند
یا علی
6139
نام: مسكین دوست
شهر: عرش الرحمن
تاریخ: 2/7/2005 12:38:54 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم
.
آنگاه که مسکين دلی چون من، در اين کارزار غارت محبت، به تکه نانی از سفره شامِ غريبت مهمان شد،
.
نمی دانست که من بعد از اين مي بايست هم نشين آتشی مطهر از جنس شوق باشد، اما اين تقديری بود
.
که تو برايم به دست غيب ِخويش رقم زدی ... تو ديدی که من گرسنه ای بيش در اين قطحی سرا نبودم و
.
نيستم و آنگاه ... بر حال زارم تو پيش از من اشک شفقت سرازير بر اين دل نمودی و من، که تشنه در
.
اين ديار سراب آلود، سرگردان قطره آبی بودم، از کوثر اشک تو آنقدر نوشيدم که اشکم جاری شد. و
.
اکنون عنان اشک از دست رفته و کوثر اشک تو چنان نمک آلود به جوهر وصل بود که تشنگی ام دو صد چندان
.
گشت و عن قريب است که بر سر سفره تو از فرط تشنگی جان دهم.
.
اما تو ای عزيز بدان که آنکه سيراب است، اسيرِ سراب است، چرا که در دائره محبت، تشنگی نخستين قدم و مرگ
.
آغاز وصل است و هر گز در اين مسير، فريب ِسراب ِ سيرآبی را مخور........

6138
نام: mina
شهر: vancouver
تاریخ: 2/7/2005 12:37:56 PM
کاربر مهمان
  salam arz miconam be hameieh shiaiane mosalman va hamchenin arze tasliat daram khedmate hamieyeh shiaian va digar inke begoiam man tazeh 1 sal shodeh ke be amreca amadeham va az shoma casani ke dar iran hastid va dar masjedha hastid barayetan arezoye movafaghiat miconam va maraham az doaye kheiretan faramosh naconid ghadre iran va yek keshvare eslami ra badanid digar arzi nadaram bekhodavande bozorg miseparameton bye
6137
نام: سید
شهر: اراك
تاریخ: 2/7/2005 12:29:33 PM
کاربر مهمان
  گر دروغی بر من آرد کاستی

کج مکن راه ِمرا از راستی



پای اگر فرسودم و جان کاستم

آنچنان رفتم که خود می خواستم



هر چه گفتم جملگی از عشق خاست

جز حدیثِ عشق گفتن دل نخواست



حشمتِ این عشق از فرزانگی ست

عشق بی فرزانگی دیوانگی ست



دل چو با عشق و خرد همره شود

دستِ نومیدی ازو کوته شود



گر درین راه ِطلب دستم تهی ست

عشقِ من پیش ِخرد شرمنده نیست
6136
نام: مهدی
شهر: دزفول
تاریخ: 2/7/2005 11:23:32 AM
کاربر مهمان
  تا كی باید برای حل مشكلی صبر كرد ودعا كرد آیا خدا حلال مشكلات نیست ؟ . . .
6135
نام: masoumeh
شهر: vancouver
تاریخ: 2/7/2005 9:07:46 AM
کاربر مهمان
  salam arz miconam baraye hameye casani ke insite ra tahvile mardom dadan va zahmat keshidand besiar tashakor va khasteh nabaashid migam hamisheh movafagh bashid khohafaez
6134
نام: عطا الله شاه حیدر
شهر: تهران
تاریخ: 2/7/2005 6:31:15 AM
کاربر مهمان
  salam arz shod
zemne arze tasliat be monasebate fara residane aiame shahadate salare shahidan hazrate ABAABDELLAH
va motashakeram az saite khoobe shoma va ghadrdani mikonam az tamam kasani ke baraie mashooghe khode dar in sait zahmat mikeshand
amma dar morede sabkhaie madahi ke be yekbare dar heiat ha bab shod nokati ra lazem be zekr midanam omid varam araeze bande ra az babe dal soozi bedanid
dar in sait didam ke chinesh maddahi ha bar mabbaie sabk ha mibashad ke motaasefane besiari az in sabk ha azrooie music haie gharbi sakhte shode mikhastam az shoma khahesh konam in sabkha ra ke kamelan dar jameae mash hoor shode and ra dar saitetan pakhsh nakonid .
hame shenideh eem ke migooiand folani sabke folan khanandeie gharbi ra khande vali chand rooze pish shenidam ke aghaie .... sabk haide khanandeie zani ke be fesad mashhoor boode ra khande va an maddah dam az shohada Emam va Agha ham mizanad va migooiad ba in sabk ha javanan ra jazb mikonam Aia in maddah jorate khandane in sabk ha nemigooiam EMAM ZAMAN balke nazde Emam rahel ra dasht??. Aya agar emam zende bood ejazeie khandane in sabk ha ra midadand??
Aya khode in javan maddah ba shenidane maram EMAM HOSEIN jazb shode ya ba moharek haie majazi mesle in sabk ha ??
Agar be soalate in haghir pasokh dahid mamnoon mishavam va matalebe ziadi raje be dast kari haie ENGLIS dar heiat ha daram ke dar soorate tamaiol mitavanid dar saitetan be namaiesh begozarid ta agar kasi az rooie jahl in sabk ha ra mikhanad motanabeh shavad va baraie etelae basijian va heiati ha lazem mibashad
6133
نام: دل سوخته ترین
شهر: ه
تاریخ: 2/7/2005 3:45:19 AM
کاربر مهمان
  سلام مریم خانم پس چی شد؟
من منتظرم
<<ابتدا <قبلی 620 619 618 617 616 615 614 613 612 611 610 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved