شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
6002
نام: حمید رضا
شهر: تهران
تاریخ: 2/2/2005 4:41:55 PM
کاربر مهمان
  مریم خانم بازم بگیدآقا دانیال راس میگه خوشمان آمد
خیلی بی پرده گفتی خیلی با حال بود
6001
نام: دانیال
شهر: ناف ایران
تاریخ: 2/2/2005 4:30:35 PM
کاربر مهمان
  سلام
مریم خانم دمتون گرم خیلی قشنگ نوشتید بازم از این مطلبا بدین فقط یك سوال شما هستید؟
6000
نام: دانیال
شهر: ناف ایران
تاریخ: 2/2/2005 4:30:26 PM
کاربر مهمان
  سلام
مریم خانم دمتون گرم خیلی قشنگ نوشتید بازم از این مطلبا بدین فقط یك سوال شما هستید؟
5999
نام: الهه
شهر: چابهار
تاریخ: 2/2/2005 4:05:20 PM
کاربر مهمان
  سلام
زندگی اینقدررزش نداره كه آدما اینهمه خودشون روگم كردن
5998
نام: مریم
شهر: در ۱ جایی از این دنیا
تاریخ: 2/2/2005 3:56:04 PM
کاربر مهمان
 
بسم الرب الشهدا
گلی گم كرده ام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
گل من یك نشانی در بدن داشت
یكی پیراهن كهنه به تن داشت
به پیش مادرت شرمنده هستم
خمینی رفته و من زنده هستم
بیا مهدی بیا دردم دوا كن
مرا با دیدنت حاجت روا كن
بیا مهدی بیا دورت بگردم
بیا تا دست خالی بر نگردم
یا علی

5997
نام: سید
شهر: اراك
تاریخ: 2/2/2005 3:43:12 PM
کاربر مهمان
  ای بابا یكی به مسئول سایت بگه این ساعت را درست كنه الان ساعت من۱۲:۱۵ ولی .....
5996
نام: سید
شهر: اراك
تاریخ: 2/2/2005 3:36:20 PM
کاربر مهمان
  علی آقا از فعلا شیراز این دفعه كلی حال كردم.
بابا دمت گرم كارت درسته.
بی معرفت اوه ببخشید با معرفت از تهران
راهكار عملی برای عاشقی با خدا بده.
5995
نام: مریم
شهر: جهنم)خارج از ایران)
تاریخ: 2/2/2005 3:24:37 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم

روز اولی كه با هات آشتی كردم نمیدونستم انقد زود عاشقت میشم. یه روز گفتم شب یك ساعت قبل از اذان بیدار میشمو نماز شب میخونم.اون شب اصلا نمیدونید هی از خواب میپریدم تا اینكه ساعت شروع به زنگ زدن كرد :دین دین دین دین دین دین ............

بعد از اینكه نمازمو خوندم یك حال عجیبی داشتم فكر میكردم فقط خودممو خودش .اون شب چقدر بهت گفتم دوست دارم . یك دفه دیدم داری بهم لبخند میزنی منم چون تا حالا لبخندتو ندیده بودم ذوق زده شدم گفتم خدایا دلم میخواد رو زانوهات بخوابم . دیدم گفتی سرتو بذار رو زانوم . از خوشحالی داشتم بال در میآوردم . تمام صورتم خیس شده بود فقط بهت نیگا میكردمو هر چی میخواستم بهت بگم از شوقم فراموش
كردم. تنها چیزی كه به ذهنم اومد ظهور آقا بودو بس.
گفتم خدا دستتو بذار تو دستم باز بهم خندیدی و گفتی :اینم دستم .
دستتو گرفتم و به نشونه عشق فشردم اونقدربه دستات بوسه زدم و اونقدراین زمزمه را تكرار كردم (خدایا دوست دارم)كه خوابم برد.
موقع نماز صبح كه از خواب بیدار شدم افسوس میخوردم كه ای كاش تا ابد این لحظه شیرین تمام نمیشد .
فقط ازت خواستم كه آیا میشه هر شب روی زانوت بخوابم و دستتاتو بگیرم و بوسه بزنم و بگم كه دوست
دارم .
خدایا نمیدونستم آشتی كردن با تو اینقدر لذت بخشه.
هركی با خدا قهرامشب شب خوبی واسه آشتی كردن نه؟
نوشته حقیر
یا علی
5994
نام: بی معر فت
شهر: تهران
تاریخ: 2/2/2005 3:12:21 PM
کاربر مهمان
  چاره ی این دوره و زمونه تنها عشقه...عشقه كه از پس همه ی این نامردی های روزگار برمیاد...مست شوید و با مستی عشق با خدا سخن بگویید تا خداوند راضیتان كند و شما را از دنیا سیر كند
5993
نام: مهاجر تنها
شهر: غم
تاریخ: 2/2/2005 3:01:27 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه اهالی شهر غم
میبینم که تعدادشونم کم نیست
یه جمله میگم واسه این که خودم رو معرفی کنم

زندگی را در کلامی مختصر
می نوشت کودک سراسر دردسر

خدمت همه عزیزانی که اظهار شکست - افسردگی - تنهایی - غم - عشق - یا هرچیزه دیگخ دارن باید عرض کنم که اگه واسه همه لاتی واسه من یکی شوکولاتی
اگه تو حالا یادت افتاده که چرا از بین میلیونها سلول ماده از نطفه مادرت فقط تو انتخاب شدی من خیلی وقت پیش واسم سوال شد
عزیزم
گشتم نبود
نگرد نیست
تازه بعد از این همه وقت فهمیدم که اگه از این زندگی لذت نبری از دستت رفته
الان چند ساله کنج خونه مشستم و غصه خوردم که تنهام
اما یکی نیومد بگه چه مرگته
حالا فهمیدم که تا خودم نخوام هیچ چیز عوض نمیشه
اینم بگم تا عاشق نشی مزه زندگی رو نمی چشی
و اگه عاشق شدی حتما مزه جدایی رو میچشی
اگه خواستی زندگی کنی عاشق شو
اما اگه عاشق شدی از فکر زندگی بیا بیرون
می دونم چقدر دلتون پره
هر چی بگم بازم باور نمی کنید که من از همه بد ترم
همه این طورن
فکر میکنن آخرشن
چه اونا که خود کم بینی دارن
چه اونا که فکر میکنن از دماغ فیل افتادن
اما همین رو میدونم که این چند روز زندگی واقعا ارزش این رو نداره که آدم بهش فکر کنه
چه برسه به این که غصه اش رو بخوره
یه زمانی توی هر کدوم از این صفحه ها حد اقل سه تا حرف داشتم
اما دیدم چه فایده

به قول بعضیا...
چه گویم که ناگفتنم بهتر است.

یا حق
<<ابتدا <قبلی 606 605 604 603 602 601 600 599 598 597 596 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved