شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
5892
نام: مهدي بهرامي
شهر: اصفها ن
تاریخ: 1/28/2005 2:12:30 AM
کاربر مهمان
  ايا شهيد اويني هم عاشق بود راستي چي اونو كشيد تو
5891
نام: بیقرار
شهر: دل
تاریخ: 1/28/2005 1:14:33 AM
کاربر مهمان
  سلام به همه دوستای خوبم
با عرض تبریک عید سعید غدیر خم قطعه شعر زیر رو به همگی تون تقدیم می کنم :

غوغا در غدیر
دشت غوغا بود غوغا بود غوغا در غدیر
موج می زد سیل مردم مثل دریا در غدیر
تشنگیها بود و توفان بود و شن بود و غبار
محشری از هرچه با خود داشت صحرا در غدیر
کاروان آرام بی تشویش سنگر می گرفت
تا بگیرد کاروان سالارشان جا در غدیر
گردها خوابید کم کم کاروان خاموش شد
تا پیمبر ( ص ) خود چه خواهد گفت آیا در غدیر
تا افق انبوه مردان صحاری بود و دشت
و سکوتی تا کند آن مرد لب وا در غدیر
مرد اما با نگاهی گرم در چشمان شوق
جستجو می کرد مولایش علی ( ع ) را در غدیر
پس به مردان عرب فرمود بعد از من علی ( ع ) است
هر که من مولای اویم اوست مولا در غدیر
گردها خوابیده بود و کاروان خاموش بود
خوانده می شد انتهای قصه ما در غدیر
در شکوه کاروان آن روز با آهنگ زنگ
بی گمان باری رقم می خورد فردا در غدیر
ای فراموشان باطل ، سر به پایین افکنید
چون پیمبر ( ص ) دست حق را برد بالا در غدیر
حیف اما کاروان منزل به منزل می گذشت
کاروان می رفت و حق می ماند تنها در غدیر
5890
نام: اردلان
شهر: tehran
تاریخ: 1/28/2005 1:01:58 AM
کاربر مهمان
  saklam mona jan
5889
نام: زهرا
شهر: مشهد
تاریخ: 1/28/2005 12:58:33 AM
کاربر مهمان
  خدایا از تو می خواهم كه سریع تر امام زمان ظهور كنند و غم و غصه از بین برود و همه شاد باشنذد

5888
نام: رضا
شهر: مشهد
تاریخ: 1/28/2005 12:50:18 AM
کاربر مهمان
  خدایا تو را به عزت و جلالت قسم می دهم ما را انی و كمتر از انی به خود وامگذار كه در ان صورت از هر حیوانی پست تر خواهیم شد
5887
نام: نونوش
شهر: تهران
تاریخ: 1/27/2005 11:02:55 PM
کاربر مهمان
  امروز به امید فردایی هستم

فردایی كه با نگاه تو رنگ مهر و صفا بگیرد
رنگی با تمامی رنگ ها
5886
نام: سید احسان<سجاده یاس>
شهر: تهران
تاریخ: 1/27/2005 11:00:38 PM
کاربر مهمان
  سلام...چه جای با صفایی...اما یه كم سخته كه آدم حرف دلشو بزنه...اما مگه نه اینگه خدا صدامونو میشنوه...پس داد میزنم خدایا ما رو آماده ظهور كن...یا علی مدد
5885
نام: رضا
شهر: تهران
تاریخ: 1/27/2005 9:26:05 PM
کاربر مهمان
  دنيا در انتظار قدوم مهدي فاطمه
5884
نام: علی
شهر: فعلا شیراز
تاریخ: 1/27/2005 8:40:07 PM
کاربر مهمان
  سلام

بد ترین فریبی كه میتونیم بخوریم اینه كه دلمون به

اشك و نمار شب و دعا و زیارات خوش باشه...بابا

اینایی كه گفتم همه وهمه آلات تزیین برا انتخاب شدنن.

شاید بعضیها خرده بگیرند اما باور كنیم كه خدا و

امام زمان به دكورهای پر زرق وبرق تو عالم دین

چندان توجهی نمیكنند و تنها و تنها این مرام آدما

است كه اونا رو به بهشت عشق ورزی میرسونه نه دكور

اگه تاریخ رو هم ورق بزنیم بیشتر كسانی كه به

دامان عشق ولایت رسیدن كسانی بودن كه به واسطه

مرام آسمونیی كه تو خودشون پرورش دادن به این عرش

رسیدن...حالا از شما هر كی میگه غلطه آی غلطه دلیلشو

بگه شاید هر چی ما گفتیم دسته بیلی بیش نبوده.
5883
نام: راد
شهر: یزد
تاریخ: 1/27/2005 8:02:14 PM
کاربر مهمان
  عاشقی
<<ابتدا <قبلی 595 594 593 592 591 590 589 588 587 586 585 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved