شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
5512
نام: بیگمان روزی كه دنیا آمدم
شهر: رنگ جنگل های دنیا زرد بود
تاریخ: 1/2/2005 8:48:28 PM
کاربر مهمان
  دیده بگشا
دیده بگشا ای به شهد مرگ نوشینت رضا
دیده بگشا
دیده بگشا رنج انسان بین و سیل اشك و آه
كبر پستان بین و سیل اشك و آه
دیده بگشا
دیده بگشا ای پس از سوء الغضا حسن الغضاء
دیده بگشا
دیده بگشا
یا علی

یا علی جان
یا علی جان
قبر زهرایت كجاست
یا علی جان
ماه تابانت كجاست

به برگ گل نوشتم خطی ز دلتنگی
در این زمانه ندیدم رفیق یكرنگی
5511
نام: پوریاترکمن
شهر: تهران
تاریخ: 1/2/2005 8:05:23 PM
کاربر مهمان
  پرده بردار ز رخ چهره گشا ناز بس است
عاشق سوخته را دیدن رویت هوس است
دست از دامنت ای دوست نخواهم برداشت
تا من دلشده را یك رمق و یك نفس است
همه خوبان بر زیباییت ای مایه ی حسن
فی المثل در بر دریای خروشان چو خس است
مرغ پر سوخته را نیست نصیبی ز بهار
عرصه جولانگه زاغ است و نوای مگس است
دادخواهم غم دل را به كجا عرضه برم
كه چو من دادستان است و چو فریاد رس است
این همه غلغل و غوغا كه در آفاق بود
سوی دلدار روان و همه بانگ جرس است
شعر از امام خمینی (ره)
با تشكر ازجناب آقای بهمنی كه طرح جالبی را برای این قسمت - اشعار حضرت آقا - دادند .
5510
نام: سپیده
شهر: تهران
تاریخ: 1/2/2005 7:54:44 PM
کاربر مهمان
  طاها چرا دوباره شكست خوردی؟


5509
نام: محمد رضا بهمنی
شهر: تهران
تاریخ: 1/2/2005 7:49:59 PM
کاربر مهمان
  بی تو
&&&&&
دلم قرار نمیگیرد از فغان بی تو
سپند وار ز کف داده ام عنان بی تو
ز تلخکامی دوران نشد دلم فارغ
ز جام عیش لبی تر نکرد جان بی تو
چون آسمان مه آلوده ام ز تنگدلی
پر است سینه ام از اندُه گران بی تو
نسیم صبح نمی آورد ترانه شوق
سر بهار ندارند بلبلان بی تو
لب از حکایت شبهای تار می بندم
اگر امان دهدم چشم خونفشان بی تو
چو شمع کشته ندارم شراره ای به زبان
نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو
ز بیدلی و خموشی چو نقش تصویرم
نمی گشایدم از بی خودی .زبان .بی تو
از آن زمان که فروزان شدم ز پرتو عشق
چو ذره ام به تکاپوی جاودان بی تو
عقیق صبر به زیر زبان تشنه نهم
چو یادم آید از آن شکر ین دهان بی تو
گزاره غم دل را مگر کنم چو (امین )
جدا ز خلق به محراب جمکران بی تو
(شعر از : رهبر معظم انقلاب .حضرت آیت الله خامنه ای )
5508
نام: یه با صفای دیگه
شهر: عشق
تاریخ: 1/2/2005 7:40:22 PM
کاربر مهمان
  حرف دل تو چیه
5507
نام: باصفا
شهر: عشق
تاریخ: 1/2/2005 7:20:24 PM
کاربر مهمان
  من آمده ام حرف دلت گوش كنم!!!!
5506
نام: گمنام
شهر: ناکجااباد
تاریخ: 1/2/2005 7:02:43 PM
کاربر مهمان
  ای نثار شام گيسويت خراج مصروشام
هندوی خال توراصد يوسف مصری غلام
5505
نام: علی
شهر: فعلا شیراز
تاریخ: 1/2/2005 6:59:21 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
حقیقتش اینه که ما آدما یا از ترس خوابمون نمیبره
یا از کسالت خواب خسته میشیم و بیداری رو طلب میکنیم
و یا اینکه از شدت محبتی که بعضی وقتا به جونمون میفته تاب خوابیدن
رو از دست میدیم .
در بهترین حالت اینه که آدم از شدت محبت خوابش نبره
واین براما آدما ارزش محسوب میشه.
کلا محبت و عشق واز این حرفا خوبه اما میون همه محبتایی
که تا حالا تجربه کردیم…اون محبتی که از همه اصیل تر بوده بهتر و
شیرین تر از همه به جون ما نشسته.
حالا آدم وقتی نگاه میکنه میبینه هیچ محبتی اصیل تر و
ریشه دارتر از محبت موجود بین آدم و خدا نیست و واقعا خوبه که ما آدما هر روز بیشتر از گذشته قدر این محبت رو بدونیم.اگه حالشو داشتی من رو هم دعا کن…ممنونت علی


5504
نام: الاهه
شهر: بوشهر
تاریخ: 1/2/2005 6:26:08 PM
کاربر مهمان
  م
5503
نام: مریم
شهر: دزفول
تاریخ: 1/2/2005 5:53:29 PM
کاربر مهمان
  دلم گرفته میخوام بایكی حرف بزنم
<<ابتدا <قبلی 557 556 555 554 553 552 551 550 549 548 547 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved