شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
4802
نام: مهدی
شهر: تهران
تاریخ: 12/7/2004 2:26:04 AM
کاربر مهمان
  ب
گو عاشقی تا سلامت كنم
ت
مام دلم را به نامت كنم
4801
نام: SOMAYEH
شهر: SWEDEN
تاریخ: 12/7/2004 12:50:46 AM
کاربر مهمان
  I am Iranin and I live far of my contry so I LOve it so much SEE you later.
4800
نام: الف..ش
شهر: ایلام
تاریخ: 12/7/2004 12:32:58 AM
کاربر مهمان
  مهدی(عج)........سلام بر تو ای بارش نخستین روز عشق
4799
نام: غزال
شهر: كرمان
تاریخ: 12/6/2004 10:35:34 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه دوستان عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه وایام به كامتون.بابا مهاجر تنها خیلی دلت پره ؟؟!!!هر چی میخونیم حرفهای تو هستش هر صفحه كه باز میكنیم اسم تو هست با یه عالمه شهر و....آفرین به تو خیلی خووووبه.ما همچنان در حال دنبال كردن شعراتون هستیم......
4798
نام: صبا آقا ميرزايي
شهر: بيجار ـروستاي چشمه قلي
تاریخ: 12/6/2004 10:35:01 PM
کاربر مهمان
  ما خمار آلودگان محتاج یك پیمانه ایم

بهر یك پیمانه می عمری است كه در میخا نه ایم
4797
نام: مهاجر تنها
شهر: غم
تاریخ: 12/6/2004 10:17:35 PM
کاربر مهمان
  اتل متل یه بابا*****دلیر و زار و بیمار
اتل متل یه مادر*****یه مادر فداكار
اتل متل بچه‌ها*****كه اونارو دوست دارن
آخه غیر اون دوتا*****هیچ كسی رو ندارن
مامان بابا رو می‌خواد*****بابا عاشق اونه
به غیر بعضی وقتا*****بابا چه مهربونه
وقتی كه از درد سر*****دست می‌ذاره رو گیجگاش
اون بابای مهربون*****فحش می‌ده به بچه‌هاش
همون وقتی كه هرچی*****جلوش باشه می‌شكنه
همون وقتی كه هرچی*****پیشش باشه می‌زنه
غیر خدا و مادر*****هیچ‌كسی رو نداره
اون وقتی كه باباجون*****موجی می‌شه دوباره
دویدم و دویدم*****سر كوچه رسیدم
بند دلم پاره شد*****از اون چیزی كه دیدم
بابام میون كوچه*****افتاده بود رو زمین
مامان هوار می‌زد*****شوهرمو بگیرین
مامان با شیون و داد*****می‌زد توی صورتش
قسم می‌داد بابارو*****به فاطمه ، به جدش
تو رو خدا مرتضی*****زشته میون كوچه
بچه داره می‌بینه*****تو رو به جون بچه
بابا رو كردن دوره*****بچه‌های محله
بابا یه هو دوید *****و زد تو دیوار با كله
هی تند و تند سرش رو*****بابا می‌زد تو دیوار
قسم می‌داد حاجی رو*****حاجی گوشی رو بردار
نعره‌های بابا جون*****پیچید یه هو تو گوشم
الو الو كربلا*****جواب بده به گوشم
مامان دوید و از پشت*****گرفت سر بابا رو
بابا با گریه می‌گفت*****كشتند بچه‌هارو
بعد مامانو هلش داد*****خودش خوابید رو زمین
گفت كه مواظب باشین*****خمپاره زد، بخوابین
الو الو كربلا*****پس نخودا چی شدن؟
كمك می‌خوایم حاجی جون*****بچه‌ها قیچی شدن
تو سینه و سرش زد*****هی سرشو تكون داد
رو به تماشاچیا*****چشاشو بست و جون داد
بعضی تماشا كردن*****بعضی فقط خندیدن
اونایی كه از بابام*****فقط امروزو دیدن
سوی بابا دویدم*****بالا سرش رسیدم
از درد غربت اون *****هی به خودم پیچیدم
درد غربت بابا*****غنیمت نبرده
شرافت و خون دل*****نشونه‌های مرده
ای اونایی كه امروز*****دارین بهش می‌خندین
برای خنده‌هاتون*****دردشو می‌پسندین
امروزشو نبینین*****بابام یه قهرمونه
یه‌روز به هم می‌رسیم*****بازی داره زمونه
موج بابام كلیده*****قفل در بهشته
درو كنه هر كسی*****هر چیزی رو كه كشته
یه روز پشیمون می‌شین*****كه دیگه خیلی دیره
گریه‌های مادرم*****یقه تونو می‌گیره
بالا رفتیم ماسته*****پایین اومدیم دروغه
مرگ و معاد و عقبی*****كی میگه كه دروغه؟
*********************************************
4796
نام: یوسف احمدی
شهر: غربت
تاریخ: 12/6/2004 10:04:39 PM
کاربر مهمان
  دوست عزیز من هم كلیه هایم را از دست دادم ولی به كمك خدا امیدم را نه ما اگر جه كلیه هایمان رااز دست داده ایم ولی خدا همیشه هست به او فكر كن خودش همه چیز را درست میكند با آرزوی سلامتی شما
4795
نام: یوسف
شهر: غربت
تاریخ: 12/6/2004 9:59:03 PM
کاربر مهمان
  آرزوی دیدار حضرت مهدی عج وفرج هرجه زودتر ایشان
4794
نام: مهاجر تنها
شهر: غم
تاریخ: 12/6/2004 9:43:41 PM
کاربر مهمان
  اگر دورم ز دیدارت نشان بی وفایی نیست
وفا آنست كه نامت را همیشه بر زبان دارم.
*******************************************
گفتم كجا ؟
گفتا به خون
گفتم سبب ؟
گفتا جنون
گفتم چه وقت ؟
گفتا كنون
گفتم نرو ...
خندید و رفت !.
*************************
چفیت عزیز مادر
چرا انقدر پر خاكه
یه چیزی از تو آوردن و گفتن كه پلاكه
بعد از اون واسم آوردن یه پیشونی بند قرمز
یادم افتاد كه می گفتی ...
گریه ات رو نبینم هرگز .
*********************************************
روز دانشجو را به همه دانشجویان دانشگاه عشق و ایثار تبریك می گوییم.
4793
نام: حکایت
شهر: تهران
تاریخ: 12/6/2004 9:16:53 PM
کاربر مهمان
  اگر چشمان تو دریاست منم فانوس شبهایش
اگر حرفی زدم از گل تویی معنا و مفهومش
خط نویسم از طریق روزگار
پس این خط بماند یادگار
<<ابتدا <قبلی 486 485 484 483 482 481 480 479 478 477 476 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved