شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
3682
نام: reza oghdei
شهر: hamedan
تاریخ: 10/4/2004 8:24:13 PM
کاربر مهمان
  man oghdei hastam oghde badan sazy daram vali har kar mikonam be taei nemiresam
akhe taei kheili gonde tar az mane
3681
نام: میلاد
شهر: تهران
تاریخ: 10/4/2004 6:54:02 PM
کاربر مهمان
  به من نگو دوست دارم كه باورم نمیشه
نگو فقط تورو دارم كه باورم نمیشه
3680
نام: فرزانه
شهر: تهران
تاریخ: 10/4/2004 4:21:12 PM
کاربر مهمان
  چرا به غیر توكل میكنی؟ فراموش كردی كه خدایی هست حاضر و ناظر.
3679
نام: غزال
شهر: كرمان
تاریخ: 10/4/2004 2:57:17 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه دوستان من یه چند وقتی نبودم دلم براتون خیلی تنگ شده بود عزیزانم مخصوصا واسه همشهریان عزیزم.امیدوارم همیشه شاد و موفق باشید در ضمن من روز تولد آقا امام زمان عمه شدم عمه یه پسر خیلی نازو خوشگل.التماس دعا از همتون دارم.دوستدار همه شما عزیزان غزال از كرمان.تا بعد خدانگهدار
3678
نام: sima
شهر: canada
تاریخ: 10/4/2004 2:41:15 PM
کاربر مهمان
  dostash daram.wali feker mikonam hich waght man dost nadashte.dorogh mige ke ezdevaj mikone.nemikhad ke man ra bebine.miporsam chera .mige baray khodat behtare
3677
نام: ز-ف
شهر: ساری
تاریخ: 10/4/2004 1:03:40 PM
کاربر مهمان
  با سلام به همه دوستان گلم!
از خوندن مطالب دوستان لذت بردم. مخصوصاً مطالب ۳۶۴۶ « افشين از تهران ». نظر خود رو به عنوان يه دوست مي‌گم! بسيجي بودن يك فرهنگ است يك اخلاق و منش است نه پركردن يك فرم و داشتن كارت عضويت. هر كسي كه خود را مجهز و متخلق به اخلاق ناب بسيجي كند خود به خود به خيل بسيجيان پيوسته است. البته خيلي از انسان‌ها در خانواده‌هايي كه اصلاً هيچگونه موافقتي با آنها نداشته اند خدا مي‌داند كه چقدر رشد داشته و به كجاها رسيده‌اند و با رفتار و اخلاق خوب و متين خود همه اعضاي خانواده را شرمنده كردند. هرچند شايد ديگران نزد انسان از مواضع خود كوتاه نيايند و رفتار انسان را ظاهراً تاييد نكنند ولي قلباً مورد تاييد قرار مي دهند ولي غرورشان به آنها اجازه نميدهد مطرح نمايند. شما هم بيخيال شيد و كار خودتونو انجام بدين. ولي براي بقيه دعا هم بكنين.
موفق باشيد.
مقام معظم رهبري در مورد بسيجي بودن فرمودند:
بسيجي يعني علي(ع) كه تمام عمرش وقف اسلام بود.
در جاي ديگر فرمودند: بسيجي بودن يعني فعال بودن، تن به حادثه دادن، به سوي قله‌هاي ترقي شتاب كردن نه فقط آن مواضع را تحسين كردن. ( نقل به مضمون )
3676
نام: محمد
شهر: گرگان
تاریخ: 10/4/2004 1:06:15 AM
کاربر مهمان
  باسلام به رهبر عزیزم
امیدوارم حال شما خوب باشد
ای رهبر عزیز ما آماده جانفشانی در هر زمان ودر هر مكان هستیم.
ای رهبرآزاده ما برای دفاع از آرمانهای بلند حضرت امام آماده ایم.
دشمنان این انقلاب بدانند تا بسیجی در این وطن زنده است ریشه دشمن علی كنده است
یا علی حق نگهدارت
3675
نام: م.خانبان
شهر: كرج
تاریخ: 10/4/2004 12:49:24 AM
کاربر مهمان
  هنر آنست كه بمیری
3674
نام: محمد رضا بهمنی
شهر: تهران
تاریخ: 10/3/2004 11:16:26 PM
کاربر مهمان
  ولي اين آتش ناگه شده سرد.

سال ها رفته ولي او گمنام

سوي تو مي دهد از دور سلام!

آي ملت! يكدم، هيچ كرديش تو ياد؟
3673
نام: محمد رضا بهمنی
شهر: تهران
تاریخ: 10/3/2004 11:09:32 PM
کاربر مهمان
  شهيد گمنام

همه گفتند مرو، او نشنيد

نشود مرد دلاور نوميد

ننهد وقع به كار دشمن.

ـ كيست اينقدر جري؟ ـ گفت كه من.

بعد از آن ماند خموش و كرد انديشه كمي.

او جوان بود. جواني نو خيز

بين همسالانش چون آتش تيز

مثل آن گل كه كند وقت طلوع

به ز گل هاي دگر خنده شروع

تا درآمد به جهان، جلوه اش بود و غرور.

در كميته چو از او صحبت بود

همه را حيرت از اين جرئت بود.

همه پر حرف به هر سوق و درون:

اگر اين توپ بماند بيرون! . . .

اگر آگاه كند شاه را امشب امير!

بهم آشفت جوان. گفت: بس است!

او چه كس هست و اميرش چه كس است.

همه جا خلوت و هر كار آسان

احتياط است فقط مشكلمان.

مي شود روز سفيد، همه خواهيدم ديد!

بهد گفتند: قراولخانه

ببرد حمله چنان ديوانه

شاه كرده است غضب ـ گفت عجب!

بي جهت شاه به خود داده تعب!

ملت اندر غضب است. ترس در اين غضب است.



صبح شد. صبح چون روي گشود

هيچكس بر زبر راه نبود

ابرها روي افق سرخ و دونيم

مي وزيد از طرف غرب نسيم

غنچه هاي گل سرخ، همه لب خند زنان.

ولي امروز به ره نيست كسي

بر نيامد ز رفيقان نفسي

مثل ديروز رجز خوان و جري

نيست پيدا نه صدائي، نه سري

فقط او بود به راه، با خيالات دراز.

بر خلاف دل خود، طينت خود

مي شود بگذرم از نيت خود؟

نه ـ بخود گفت ـ ستبداد امروز

ز هراسيدن ما شد فيروز

بگريزم من اگر، بگريزند همه.

اين سيلاخورها گر خصم منند

عنكبوتند همه بر سقف تنند

چه هراسي است، چه كس در پي ماست

ما بميريم كه يك ابله شاست؟

مرگ با فتح مرا، بهتر است از اين ننگ.

نظر افكند به راه از همه جا

ديد هر چيز سيه، غم افزا

همه جا چنگ ستبداد دراز

همه جا راه بر اهريمن باز

از براي قجري، نصف ملت مقهور.

مثل يك سنگر باقي مانده

دشمنان را ز برابر رانده

گفت: اين توپ اگر گردد راست

زان ما گر بشود حامي ماست.

ظهر بگذشت، بخود گفت: همت كن اسد.



هيچكس نيست در اين دم با او

با دل خود شده او رو در رو.

ديد در پيش زني، مادر بود؟

يا خيالي به رهي اندر بود؟

هر كه باشد باشد، ضعفا در خطرند.

بروم زود، مبادا دشمن

زودتر او ببرد توپ از من.

شوقي افتاد در او مثل اميد

رو به مقصود ورا جنبانيد.

چشم ها بست و بتاخت، رفت تا بر سر توپ.

بود دشمن بسوي او نگران

دست بنهاده و ننهاده بر آن

آخ! ـ گفتند به هم چند نفر ـ

آخر افكندي خود را به خطر.

ولي او آخ نگفت. جستني كرد و فتاد!

سرب بگداخته در گردن اوست

جثه ي بي ثمري رو در روست

اي وطن! از پي آسايش تو

مي پذيرند چنين خواهش تو

مي روند از سر شوق، تا به درگاه اجل!

دست بگشاده، بخود داد تكان

مثل اينكه چيزي مي داد نشان

نتوانست برآرد سخني

به دهن، حقه ي خون، چه دهني

بعد خوابيد چنان تخته ي بي حركت.

هر كه سر داد، عوض، شهرت كرد

ولي اين آتش ناگه شد
<<ابتدا <قبلی 374 373 372 371 370 369 368 367 366 365 364 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved