اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 3542 |
نام:
مینا خلیای ضیایی
شهر:
Ytehran
تاریخ:
9/24/2004 5:30:58 AM
کاربر مهمان
|
man ba mehdi hamsaeh roberoehamon ezdevaj mikonam
|
|
| 3541 |
نام:
علی
شهر:
تهران
تاریخ:
9/24/2004 4:31:52 AM
کاربر مهمان
|
چه کسی و چه چیزی باعث بی ارزش شدن اسلام میان جوانان شده؟
|
|
| 3540 |
نام:
وحید
شهر:
بندر عباس
تاریخ:
9/23/2004 11:34:18 PM
کاربر مهمان
|
سلام
من نمی فهمم چرا خدا ما را آفرید چرا باید نمازی كه نمی فهمم بخونم چرا باید مرجع تقلید داشته باشم شما می دونید بگید من دوست دارم خدایی را كه خودم می فهمم قبول داشته باشم نه خدایی كه كسی دیگه تو گوش من میخونه
|
|
| 3539 |
نام:
محمد رضا بهمنی
شهر:
تهران
تاریخ:
9/23/2004 8:24:00 PM
کاربر مهمان
|
بیاد رضا امرایی
=============
تقديم به خود خدا
پرده اول :
كنارم هستي ! يك در كنار هم بودن اجباري ! اما شيرين و دوست داشتني ! همين براي من كافي است! كه بدانم در تنگ ترين كوچه هاي زندگي ، در دشوارترين مراحل زندگي ، در اوج تنهايي ، تو در كنارم هستي ! دركم مي كني و هوايم را داري! باش تا بمانم!
پرده دوم :
من رنگها را دوست دارم . شادي را دوست دارم . دلم مي خواهد با تمام آبي ها و زردها و قرمزها و خلاصه با تمام زيبايي ها دوست باشم . اما حقيقت را مي داني؟ مي ترسم گاهي حس مي كنم همه چيز مرا تهديد مي كند. قلب من،نمي تواند اين تهديدها را باور كند . نمي خواهد باور كند كه تو ، دور همه چيزهاي خوب، يك خط قرمز كشيده اي. باور نمي كنم كه تو، مدام در انتظار فرصتي باشي كه مرا تهديد و تنبيه كني . من فكر مي كنم كه منتظر بهانه اي تا تشويقم كني و حقيقت اين است كه فكر مي كنم، دنيا با تمام زيبايي هايش، هديه اي است كه تو به بندگانت داده اي .
پرده سوم :
اين روزها تقويم پر از بهانه است تا به آدمهايي فكر كنم كه تمام روزهاي هستي، بهانه بودن آنهاست .
مي داني؟ منظورم از اين آدم همان دوستان توست. دوستان نزديك تو، اولياي مخصوص تو. سعي مي كنم بفهمم كه آگر آنها، در اين زمان زندگي مي كردند و با همين مسائل و مشكلات ما، راه و رسم زندگي شان چگونه بود؟
اين سئوال! يكي از دغدغه هاي تمام لحظات چرلغ قرمزي من است. اگر بتوانم به اين سئوال پاسخ درستي بدهم، ازيكي از مهمترين چهارراه هاي زندگي ام عبور خواهم كرد.
پرده چهارم :
قلبم چقدر به من راست مي گويد! دلم با تمام رگ هايش به تو وصل است و اگر حقيقتاَ به تو وصل باشد، پس هرگز به من دروغ نخواهد گفت. دلم به من مي گويد كه تو بسيار مهربان هستي، تمام ترس ها و تهديدها را از اطراف زندگي ما دور مي كني و يك دنيا صلح و آرامش و امنيت به قلبمان هديه مي كني .
پرده پنجم :
باد!... دوستش دارم! نسيم!... دوستش دارم! يك جورهايي فكر مي كنم هر بادي، هر نسيمي پيغامي از تو برايم دارد! يك نصيحت!
اي انسان!...گوهر وجودي ات! مرواريد دروني ات!... مراقبشان باش! به راحتي در معرض هوا و هوس نباش!
پرده ششم :
براي بار هزارم مي خواهم قولي بدهم! قول... قول... قول
دستم را بگير تا بهترين بنده ات باشم!
مي دانم آنقدر خوبي كه اول لبخند مي زني و بعد....
</pb
=================================================
براي پاك كردن كتاب ها كافي است آنها را باز نكنيم آدم ها هم همينطور براي محو كردنشان كافي است هرگز با آنها صحبت نكنيم .
|
|
| 3538 |
نام:
محمد رضا بهمنی
شهر:
تهران
تاریخ:
9/23/2004 8:16:53 PM
کاربر مهمان
|
به اسم او
.....
به درویشی قناعت کن ..که سلطانی خطر دارد ..
..
..وای بر قلم که میخواهد خود را به در ودیوار بودن بکوبد ..که چه؟ ..هستم!! ...چه معنایی دارد بودن اگر که یادش نباشد ..؟
اگر سر بجنباند عالمی دگرگون میشود ..واگر گوشه چشمی کند ..بودن ...این معنای هستی ..معنایی دوباره میگیرد ...غرق در اعماق خیال میشوی شاید دستی به سر کشد ..اما ..بی هیا هو مینشیند چون شمع و بیصدا میسوزد ..و تو را نظاره گر است ..تا بلکه ..پرواز کنی بیادش در منهای آسمان بیکرانش ..پروازی تا منتهای ازلی ..پس بگوییم :
الهی ..هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا
بضیائ نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب ..
======
آی مردم ! وای بر فردایمان ..
دسته گلها میروند از یادمان !
...
اللهم عجل لولیک الفرج ...
---
حق یارتان
|
|
| 3537 |
نام:
رضا شجاعیان
شهر:
امیدیه
تاریخ:
9/23/2004 8:01:24 PM
کاربر مهمان
|
سلام
سلامی به گرمی دستان پر مهرتان ( هادی جان و مینوش عزیز )
اگر آمدی با طلوع بیا تا حسرت غروب را نخوریم
تقدیم به هادی و مینوش در سوئد
|
|
| 3536 |
نام:
حاج ميثم
شهر:
ميانه
تاریخ:
9/23/2004 7:21:06 PM
کاربر مهمان
|
بنام خدا
خدايا ما را آنچه نان كه ميپسندي از غير خودت دور ساز و خودم و خودت رو و دين و ايمانم و امام زمانم وكتابت رو و دنيا و اولياءت رو به ما بشناسان...
اللهم صلل علي محمد و ال محمد و عجت فرجهم...
hooyamaysam@yahoo.com
|
|
| 3535 |
نام:
ز-ف
شهر:
ساری
تاریخ:
9/23/2004 4:23:25 PM
کاربر مهمان
|
با سلام!
دوستي چند وقت پيش تقاضاي ايميل آيت ا... بهجت رو كرده بود. من اتفاقي توي آدرس زير پيدا كردم.
http://www.shiasearch.com/index.php?newlang=far
اين هم ايميل:
aalulbayt@aalulbayt.org
مخلص شما.
|
|
| 3534 |
نام:
vahid
شهر:
tehran
تاریخ:
9/23/2004 2:29:01 PM
کاربر مهمان
|
yaran ze zhe roy reshte olfat be gosastand ahdy ke rava bod degar bare nabastand
an mardomaka az sare andishe nadidand kin bikheradan hormat ensan beshekastand
mara degar az tane doshman gelei nist kan ahd ke bastim rafighan beshekastand
|
|
| 3533 |
نام:
کاوه
شهر:
تبریز
تاریخ:
9/23/2004 2:14:02 PM
کاربر مهمان
|
چه بگویم که هر چه گویم کم گفتم
آقایان محترم مسئول چه شد آن روایت فتح
|
|
