اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
18832 |
نام:
مریم
شهر:
تهران بزرگ
تاریخ:
3/28/2006 2:58:02 PM
کاربر مهمان
|
سلام خسته نیاشید شب رحلت رسول اکرم و شها دت امام رضا و شهادت امام حسن مجتبی را به عموم شیعیان تسلیت عرض می کنم
به امید فرج امام زمان عج الله
|
|
18831 |
نام:
صادق حسینی
شهر:
شهر مقدس قم
تاریخ:
3/28/2006 1:50:04 PM
کاربر مهمان
|
به نام خدا
من جوان ۲۱ ساله هستم که میخواهم ازدواج کنم
اما وضع مالی من خیلی خوب نیست اما من در این مورد
از شما نظر می خواهم
|
|
18830 |
نام:
باران
شهر:
دلم برای آسمان خدایم تنگ است
تاریخ:
3/28/2006 1:05:59 PM
کاربر مهمان
|
خدایا خدایا قربان مهربانیت خدا
فدای غربت مولایم در این شب فدای تو علی فاطمه فدای تو که از این پس گرد غریبی در این شهر تو را همراهی خواهد کرد فدای تو مولای من مادرم گفت که امروز خانه تو در کوفه بوده مادرم گفت که طاقت می خواهد دیدن همین غربت امروز تا چه برسد به دیروز در پشت درب خانه ات درمدینه من به مادرم گفتم وای برامام حسن که مادر را سیلی زد ند در کوچه جلوی چشمش کاش من بمیرم از این همه غم خدایا مهربانا صبر را در کجا یافت می توان کرد کجا در حالیکه دلم را یارای حمل این همه غم را ندارد وسینه ام دارد از این غم منفجر می شود روحم تاب ماندن در این جسم را ندارد فدای پیامبری که هر چه دارم از اوست مولای من چگونه ام ابیهایت را در میان این همه درنده خو تنها رها کردی فدای غربت علی بشم دیگه نمی دونم چی میگم نمی دونم چی میگم فدای این همه غربت خدایا اشک چشمان ما از فراق یاری است که در کنار ماست ودوراز چشم ما این چشم ها اینقدر گنهکار است که نمیتواند مولای خود را ببیند مولای من در بقیع هستی کنار قبرمولایم حسن یا کنار مزار مادرت فاطمه هرکجا هستی التماس دعا التماس دعا التماس دعا
|
|
18829 |
نام:
سورنا
شهر:
نزدیک کربلا
تاریخ:
3/28/2006 12:58:41 PM
کاربر مهمان
|
خدایا!
رهام کن از دست این بغضی که نمیشکنه...
|
|
18828 |
نام:
صادق حسینی
شهر:
شهر مقدس قم
تاریخ:
3/28/2006 12:57:55 PM
کاربر مهمان
|
به نام خدا
من جوان ۲۱ ساله هستم که می خواهم ازدواج کنم
اما وضع خوب ندارم
|
|
18827 |
نام:
خروش!
شهر:
همين دور و برا
تاریخ:
3/28/2006 12:53:44 PM
کاربر مهمان
|
يا بقيه الله آجرك الله...
از همه حرف دلي ها التماس دعا دارم.
ببخشيد كه زياد نمي تونم در خدمتتون باشم.
سورناي عزيز .
نگران نباش . خدا بزرگه!!
|
|
18826 |
نام:
م
شهر:
شیراز
تاریخ:
3/28/2006 12:17:47 PM
کاربر مهمان
|
با سلام
شب رحلت پیامبر بزرگوار اسلام است و دلها همه تنگه
یاران با وفا همگی التماس دعا
|
|
18825 |
نام:
امیدوار
شهر:
مشهد
تاریخ:
3/28/2006 12:00:19 PM
کاربر مهمان
|
دلم هوایی شده. دوست داشتم الان جنوب می بودم به خصوص طلائیه .دیگر چیزی نمی توانم بگویم .امیدوارم خدا هممون را نینوایی کند.
|
|
18824 |
نام:
عبدالفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
3/28/2006 11:56:40 AM
کاربر مهمان
|
بانو! كاش مي شد قابل يه قطره اشك شدن رو داشتم و از چشماي مهربون و پرفروغ و پاكتون پايين مي اومدم و تا آخر عمر افتخارم اين مي شد كه من قطره اشك چشم بانويم بوده ام.................
بانو! بانو! امشب به انتظار هجر نشسته اي!؟ به انتظار هجر پدر!؟
آه بانو! فداي ام ابيها بودنتون.
بانو! چه شب غميني است امشب! از غصه ي درد شما بميرم يا از غصه ي تنهايي فرزند صاحب زمونتون!؟
آه بانو!بانو،بانو....................
بي قرارم امشب، بي قرارم امشب! اي اشك ها دوباره مرا احاطه كنيد كه امشب باريدن را عشق است، ببار كه ديگر تاب اين همه درد ندارم.......... ببار كه امشب دل بي تاب غم و بي قراري بانويم است........................
در پناه خداوند كريم – يازهرا(س)
|
|
18823 |
نام:
عبدالفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
3/28/2006 11:55:35 AM
کاربر مهمان
|
ياحبيب قلوب الطالبين
سلام دوستان حرف دلي
شهادت پيامبر اسلام و مسلماني و تسليم به حق و شهادت حسن بن علي (ع) رو حضور همه ي شماها تسليت عرض مي كنم.
اگه تو اين لحظات، قطره اشكي به حرمت شكسته شده ي ساحت قدسي پيامبر ، از گوشه ي چشم پاكتون چكيد، التماس دعا.........
خداي من! فرياد و فغان .........
فرياد بر مي آورم از اين كه ديگر اين شهر جاي زندگي نيست! زمين مي خورند و آتش بر جان مي خرند و من تاب سكوت ندارم، رشوه مي گيرند و مي دهند و يگر طاقت ندارم، اشك يتيمي تو گوشه ي خرابه اي مي چكد و من صبوري اين درد ندارم، آه اي دل درمانده ي من بسوز كه سوز تو كارهابكند!!!
الهي! آيا اين دست تهي من توان كاري دارد!؟؟؟؟؟؟؟
خداي من! رسولت رو به تمسخر مي گيرند و اونوقت ما منتظريم كه كي اجازه مي دن اعتراض كنيم، يا كدوم كشور پيشقدم مي شه كه مبادا به انرژي هسته اي ما آسيبي وارد بشه!!!!!!!!!!
امان از اين همه ريا و دقل كاري.......امان از اين همه فريب ونيرنگ، امان از اين همه مال يتيم خوري و شكم از نان بيت المال انباشتن!
خداي من! به كجا پناه برم از رنج اين همه ديدن و دم برنياوردن!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اين همه علامت تعجب و سوال رو كجا ببرم كه به كسي برنخوره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدايا! به درد شهادت پيامبر كه توي تقويم ها مي نويسند رحلت!!! اشك بريزم يا غصه ي نيومدن آقا رو بخورم!؟؟؟ از مظلوميت و دروغ و نيرنگ و دنيا پرستي مردم جاهل زمون حسن بن علي(ع) عذاب بكشم و درد بر شانه حمل كنم يا به غريبي و تنهايي مولايم و امام زمونم اشك بريزم!؟؟؟
اله من! اله من! گاهي به اسمان نگاه مي كنم و دنبال تو مي گردم و باز به خودم و به همه ي نعماتي كه درونم به وديعه گذاشتي مي نگرم و مي گويم كه خدايا تو كه از رگ گردنم به من نزديكتر مي شوي، آيا از هجر دلم آگاهي از غربت ديدارت!؟؟؟
مهربانا! پروردگارا! چه كنم كه اين اشك آرامم نمي كند و آة مانده در گلويم كه ................. آه اي دل!اي دل ! اي دل عبدالفاطمه از مردي بگويم!؟ از مردي و مردونگي كه داره به افسانه تبديل مي شه!!!؟ از دست يتيم نواز بگم يا از دوشي كه شبانه انبان نان و خرما به دوش ميون كوچه ها مي گرده!؟؟؟
از علي زمونم بگم يا از درد و غمي كه بر دلش مي ريزند!؟
از چه بگويم كه امشب سرشارم از بي قراري ام! چرا آرام نمي گيرم!؟
نه ! تو بگو جانا! مگر مي شود از اين همه ديدن ريا و دورويي و غفلت و خوردن از سفره ي بيت المال و خيانت به انقلاب و خون هاي ريخته شده، از غصه دق نكرد و نمرد!؟؟؟
گاهي كه به آسمون نگاه مي كنم، ياد شعرهاي سپهر مي افتم و اينكه شهيد جنگ روزگار شد! گاهي كه به آسمون نگاه مي كنم و به دنبال نگاه سبز گم شده در ميون غبار غفلت امروزي ها مي گردم، ياد خودم مي افتم و اينكه اينجا جاي زندگي و ماندن نيست!
اي كاش مي شد كيميا شد و آسموني فكر كرد و خروش دل رو پر خروشتر و بي قراري فزونتر و معرفت رو زيادتر و چشماني باراني داشت و نگاهي سبز و ناشناس و................
امان از اين همه آهي كه تو گلوم گير كرده و اشكي كه به انتظار خلوت نشسته اند تو اين شب ظلماني و هجر
بانو! بميرم براتونفداي اشك هاي ناتمومتون......
بانو! چه شبي دارين امشب، فداي چشمان بارونيتون، عبدالفاطمه به قربان روزهاي بعدتون و بي قراري توي بيت الاحزان و.......
بانو! كاش مي شد قابل يه قطره اشك شدن رو داشتم و از چشماي مهربون و پرفروغ و پاكتون پ
|
|