اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
18792 |
نام:
مریم
شهر:
تهران
تاریخ:
3/27/2006 4:13:30 PM
کاربر مهمان
|
من یک نفر دوست دارم
|
|
18791 |
نام:
....
شهر:
....
تاریخ:
3/27/2006 4:03:51 PM
کاربر مهمان
|
جام شراب نوشینت ،هستی به هستم داده .... ببین که عشق شیرینت ،چه کاری دستم داده
|
|
18790 |
نام:
سورنا
شهر:
نزدیک کربلا
تاریخ:
3/27/2006 3:54:36 PM
کاربر مهمان
|
یارب!
...
یا الله!
...
یا ذالجلال والاکرام!
به اندازه عبدالفاطمه به من اشک عطا فرما.
برحمتک یا ارحم الراحمین.
|
|
18789 |
نام:
عبد الفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
3/27/2006 3:41:07 PM
کاربر مهمان
|
اي خداي غفور
سلام مهربان خداي من! بازهم دلتنگم،دلتنگ.............
خداي من! انگار كه قلب كوچكم رو تو دستم گرفته باشم و فرياد بزنم كه مرا درياب اله من!دريابم، ادركني.....................
اله من! چه زيبا نگاشتي بر لوح دلم تحمل اين درد را!!!
مهربانا! جانا! از انچه برنمي تابم، عذابم نمي دهي، الهي تو چه مهرباني با بنده ي خطاكارت كه او خطا مي كند و تو شرمنده مي شوي!
خدايا! چه بي تابم در اين لحظات، اشك از هر مژه ام چون سيل روان است. بي قرارم، بي قرار، بي تابم و دردمند و زخم خورده و بي معرفت، عذابم مي دهد اين ناداني ونتوانستن و ندانستن چگونه راه يافتن به سوي تو! اله من! به قربت غريب مانده ام ..............
آن زمان كه بندگان خاصت دست به دعاي شبانه بر مي دارند من كجا دارم كه روم!؟؟؟ مرا به اين آلودگي راه به آسمانت هست!؟
آسمان عزيز! باران! مي بينيد چه زيبا از آسمان ديدگانم باران جاري است؟! شما مرا دعا كنيد كه دعاي آسمان در حق باران زيباتر است، باران عزيز! دعايم كن..........
خداي من! اي كاش جز با تو با هيچ به سخن نمي نشستم و اي كاش اينقدر خودخواه نبودم كه حتي تمايل به نوشتن اين دل گويه هايم باتو، بر حرف دل باشم...................... اي كاش جز با تو كس سخني نداشتم..............
الهي! آتشي درونم زبانه مي كشد و تا خود خاكستر شدن به پيش مي راندم، با آب نتوان سردش كردن، تو بر اين آتش كه موجب قرب توأم خواهد شد مي افزايي!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اشك را چه به سردي اين آتش! بباراي اشك هاي مانده در بغض و پشت پلك هايم، بباريد و سيل از هر مژه ام راه بيندازيد تا رسواي عالم شوم، رسوايم كنيد شايد فرجي براي قرب يار يابم!
خدايا! اينگونه بي تاب راه به كجا دارم!؟ جز آستانت آرامگاهي هست!؟ جز تو كس پاي درد و رنج و مهنتم مي نشيند!؟
خداي عظيم من! اي الله اكبر! تويي ربّ من، پس گوش بسپار بر درد دل بنده ات....................كه اين بنده عصيان كرده و سركشي وحال جز اشك ندامت جزتو بر كه بايد ببرد!؟
الهي! بسوزانم كه اين اتش مرا خوش تر است از نفس كشيدن ميان اين دقل كاران و دورويان و ظاهر فريبان...........
بي قرارم امشب، ببار اي اشك، ببار اي اشك، ببار اي اشك، ببار و اين كيبورد رو خيس كن و تطهيرش از اين هجران!!! ببار كه اين كيبورد هفته هاست از اشك ديدگانم سيراب نگشته است!
ببار امشب تا خود صبح، ببار از فراق، ببار از فراق نگاه سبز پشت قاب عكس، ببار از نگاهي كه اسيرت كرد، ببار از فراق يار دلنوازي كه جز مزار خالي هيچ نشاني بر تو باقي نگذاشته است، ببار از درد سيلي كه بر دل بي معرفتت زده شده، ببار از بي معرفتي و ببار تا خدايت تو را بيامرزد، ببار شايد كه راه چاره اي باشد براي درمان قلب التهاب يافته ات از هجر......................ببار كه بال پروازت شكسته است و زخمي، مرهمي هست!؟؟ ببار كه فراق ياران سفر كرده با اين اشك ها دلت را خالي نمي كند!
اي اشك ها ديگر نمي گذاريد صفحه ي مانيتور رو ببينم........
در پناه خداي بزرگ- يا زهرا(س)
|
|
18788 |
نام:
بی قرار
شهر:
تهران
تاریخ:
3/27/2006 3:31:06 PM
کاربر مهمان
|
سلام!
۱.باران بزرگوار!
ما کوچیک شماییم و البته به دعای شما محتاج.
۲.واصل عزیز دارالوصل!
بی حد وبی عدد سلام بر شما....خوش اومدی.
۳.دلتنگ عزیز از غربت!
دوست خوب من سعی کن دلت رو به خدا بدی که بهترین نگاهدارنده ی دلهاست مخصوصا" دلهای شکسته....
البته من نمیگم دل به کسی نسپار ولی....خدا با معرفت تر از همه ی ماست.
۴.خواهر خوبم بدری خانم!
خیلی خوش اومدی...بیشتر منتظرتیم....
داداش کوچیکتون بی قرار
|
|
18787 |
نام:
آسمان
شهر:
حتما آسمانی می شوم
تاریخ:
3/27/2006 3:29:43 PM
کاربر مهمان
|
دراین نیمه شب بهاری مارا از دعای خیرتان فراموش نکنید همه شماهایی که خدارا دوست دارید برای ما هم دعا کنید خدا به شما خیر بدهد واز بندگان صالح وشایسته خدا شویم همه انشاءالله
یا علی
|
|
18786 |
نام:
شیوا
شهر:
تهران
تاریخ:
3/27/2006 3:16:18 PM
کاربر مهمان
|
ایاکردها شهروند درجه ۲ محسوب می شوند
|
|
18785 |
نام:
جواد اسدی مصعبی
شهر:
مشهد
تاریخ:
3/27/2006 2:12:02 PM
کاربر مهمان
|
آغاز سال نو وتحول طبيعت را به فائزه تنها عشقم تبريك گفته ودر اين شروع زندگي دوباره طبيعت از خدا ميخواهم كه به حق آبرومندان در گاهش اين سال سال رسيدن ما به همديگر قرار دهد فائزه جان هركجا هستي سالم وسربلند باشي ودلت خالي از هر غم باشد دوستت دارم با تمام وجود موفق باشي
|
|
18784 |
نام:
حسین کیمیا
شهر:
تبریز
تاریخ:
3/27/2006 2:01:01 PM
کاربر مهمان
|
شفای هر بلایی از ربم خواهانم. به امید ان روز نفس میکشم... یا ربم عنایت از شما حرکت از مابنده های حقیر...
(یاحق)
|
|
18783 |
نام:
شهاب
شهر:
اهل دل
تاریخ:
3/27/2006 1:55:51 PM
کاربر مهمان
|
چه بگویم؟ چه سیل طغیانی و شگفتی سر از درون من باز کرده است! نیندیشم! اما صدایی که هیچگاه در سکوت این شب خاموش نمیشود! فریاد دردمند و ملتهب گیلگمش! قهرمان سومر ! ناله هایش را از فاصلهی پنجهزار سال میشنوم که در زیر این آسمان همچون خود او آواره میگردد و دست به در و دیوار این جهان تنگ میکشد تا روزنهی پروازی بگشاید که دلش سخت گرفته است! شوق پرواز ... آرزوی فرار !
چه شور انگیز و خوب است سفر! گریز پرواز چه خوب است نبودن !
و نالهی گریه آلود شاعری در هفت هزار سال پیش که نامش را هیچ کس نمیداند اما گویی رفیق دیرین من است بر ویرانههای معبد شهر لاگاش نشسته است بت معبد او را نیز آشوریان ربوده اند و او تنها و دردمند مینالد و در مصیبت بتش که دور از شهر و معبد خویش ماندهاست شعر میسراید! چه کند ؟ مگر جز سرودن و جز شعر و جز قصهی شوق یا حکایت درد کار دیگری هم میتواند کرد؟
|
|