شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
18562
نام: آسمان
شهر: حتما آسمانی می شوم
تاریخ: 3/23/2006 3:54:37 AM
کاربر مهمان
  آنانکه خاک را بنظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی سوی ما کنند
18561
نام: مسعود اسلاميان
شهر: شهيدان
تاریخ: 3/23/2006 3:44:13 AM
کاربر مهمان
  سلام
ايشه لولاك توئي حمد حق
فاتح مَا اْستقبل وختم سيق
فاتحهء عالم امكان توئي
بر جسد عالميان جان توئي
عقل نخستين فلك علم ودين
صادر اوّل دُر دُرج يقين
علّت ايجاد همه انبيا
سيّد و سالار همه اصفيا
كنت نبيّاً زتو زيبنده است
مشعل دين ازتو فروزنده است
شمس ضحي آيتي از روي تو
ليل سجي نكهتي از موي تو
خيل ملك بنده فرمان تو
جنّ وبشر ريزه خور خوان تو
تا كه بود سال ومه وصبح وشام
بر تو وآلت صلوات و سلام
شعر از علامه ميرجهاني (ره)
18560
نام: جلال سلیمی
شهر: سنقر کلیایی
تاریخ: 3/23/2006 3:08:17 AM
کاربر مهمان
  بنام حضرت عشق دلم می خواهد با تو ای بهترین هم دم تنهای منکه همیشه درغم وغصه منو تنها نمیزاری میخواهم با تو پیوند عشق ببندم این پیوندرا میخواهم درجای باشیم که همیشه خودم در ارزو داشتم ببرمد ومیخواهم منو تنها نذاری در همه جا با من باشی یارغم وتنهایم باشی دیگر از این بیشتر چیری نمی توانم در وصف تو بگویم۰خیلی دوستت دارم۰
بحق ساقی کوثرسرودستت علی گیرد نگهدارد خدا باشد۰
18559
نام: پیر یک قرن راه
شهر: من شهری برای بودن نمی شناسم باید رفت جایی برای بودن نیست
تاریخ: 3/23/2006 2:08:27 AM
کاربر مهمان
  دلم را به آسمان بردند گردهمه ملکوت بگشت وبازآمد گفتم :چه آوردی ؟گفت :محبت ورضا .کهپادشاه "این هر دو بودند.
حق تعالی را به خواب دیدم "پرسیدم که:راه به تو چون است؟گفت :ترک خود گوی وبه من رسیدی.

هلاک خلق در دو چیز است :یکی خلق را حرمت ناداشتن ویکی حق را منت ناداشتن.

به صحرا شدم عشق باریده بود وزمین تر شده :چنان که پای به برف فرو شود به عشق فرو می شد.

معرفت آن است که بشناسی که حرکات وسکنات خلق به خدای است.

اگر نکیر ومنکر در گور از من پرسند که خدایت کیست ؟به ایشان خواهم گفت :از من نپرسید که خدایت کیست ؟از خدایم بپرسید که بنده ات کیست؟
18558
نام: AVA
شهر: ARAk
تاریخ: 3/23/2006 2:04:20 AM
کاربر مهمان
  برات ده تا گل می فرستم نه تا طبیعی و یکی مصنوعی وتا پرپر شدن اخرین گل دوستت دارم.

پنجشنبه/ سوم فروردین 85
18557
نام: ramin
شهر: tehran
تاریخ: 3/23/2006 1:18:30 AM
کاربر مهمان
  مغايرتهای زمان ما

Today we have bigger houses and smaller families; more conveniences, but less time
ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داريم؛ راحتی بيشتر اما زمان کمتر

we have more degrees, but less common sense; more knowledge, but less judgment
مدارک تحصيلی بالاتر اما درک عمومی پايين تر ؛ آگاهی بيشتر اما قدرت تشخيص کمتر داريم

We have more experts, but more problems; more medicine, but less wellness
متخصصان بيشتر اما مشکلات نيز بيشتر؛ داروهای بيشتر اما سلامتی کمتر

We spend too recklessly, laugh too little, drive too fast, get to angry too quickly, stay up too late, get up too tired, read too little, watch TV too often, and pray too seldom
بدون ملاحظه ايام را می گذرانيم، خيلی کم می خنديم، خيلی تند رانندگی می کنيم، خيلی زود عصبانی می شويم، تا ديروقت بيدار می مانيم، خيلی خسته از خواب برمی خيزيم، خيلی کم مطالعه می کنيم، اغلب اوقات تلويزيون نگاه می کنيم و خيلی بندرت دعا می کنيم

We have multiplied our possessions, but reduced our values. We talk too much, love too little and lie too often
چندين برابر مايملک داريم اما ارزشهايمان کمتر شده است. خيلی زياد صحبت مي کنيم، به اندازه کافی دوست نمي داريم و خيلی زياد دروغ می گوييم

We‘ve learned how to make a living, but not a life; we’ve added years to life, not life to years
زندگی ساختن را ياد گرفته ايم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ايم و نه زندگی را به سالهای عمرمان

We have taller buildings, but shorter tempers; wider freeways, but narrower viewpoints
ما ساختمانهای بلندتر داريم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما ديدگاه های باريکتر

We spend more, but have less; we buy more, but enjoy it less
بيشتر خرج می کنيم اما کمتر داريم، بيشتر می خريم اما کمتر لذت می بريم

We've been all the way to the moon and back, but have trouble crossing the street to meet the new neighbor
ما تا ماه رفته و برگشته ايم اما قادر نيستيم برای ملاقات همسايه جديدمان از يک سوی خيابان به آن سو برويم

We've conquered outer space, but not inner space. We've split the atom, but not our prejudice
فضا بيرون را فتح کرده ايم اما نه فضا درون را، ما اتم را شکافته ايم اما نه تعصب خود را

we write more, but learn less; plan more, but accomplish less
بيشتر مي نويسيم اما کمتر ياد مي گيريم، بيشتر برنامه مي ريزيم اما کمتر به انجام مي رسانيم

We've learned to rush, but not to wait; we have higher incomes, but lower morals

عجله کردن را آموخته ايم و نه صبر کردن، درآمدهای بالاتری داريم اما اصول اخلاقی پايين تر

We build more computers to hold more information, to produce more copies, but have less communication. We are long on quantity, but short on quality

کامپيوترهای بيشتری مي سازيم تا اطلاعات بيشتری نگهداری کنيم، تا رونوشت های بيشتری توليد کنيم، اما ارتباطات کمتری داريم. ما کميت بيشتر اما کيفيت کمتری داريم

These are the times of fast foods and slow digestion; tall men and short character; steep profits and shallow relat
18556
نام: تنها
شهر: کرمانشاه
تاریخ: 3/23/2006 1:15:54 AM
کاربر مهمان
  ترا بخدا بیاییدحرمت خون شهدا را نگه داریم۰شهدا بر گردن ما خیلی حق دارند
18555
نام: حسین کیمیا
شهر: تبریز
تاریخ: 3/23/2006 1:13:28 AM
کاربر مهمان
  سلام
بینش درست به عمل درست می انجامد، اگر دست به عمل نادرست می زنیم برای آن است که بهتر نمی دانیم . <سقراط>
(یاحق)
18554
نام: sh
شهر: sj
تاریخ: 3/23/2006 12:23:49 AM
کاربر مهمان
 
.A BEAUTIFUL PRAYER
يك دعاي زيبا

از خدا خواستم عادتهاي زشتم را تركم بدهد
I asked god to take away my habit.

خدا فرمود:خودت بايد انها را رها كني.
God said no
It is not for me to
take away but for you to give it up.

از او درخواست كردم فرزند معلولم را شفا بدهد.
I asked god to make my handicapped child whole.

فرمود: لازم نيست روحش سالم است جسم هم كه موقتي است
God said : no
his spirit is whole his body is only temporary.

از او خواستم لااقل به من صبر عطا كند
I asked god to grant me patience.


فرمود :صبر حاصل سختي و رنج است.
God said :no.
patience is a byproduct of tribulation.

عطا كردني نيست اموختني است.
it isn"t granted it is learned.

گفتم مرا خوشبخت كن .
I asked god to give me happiness.

فرمود نعمت از من خوشبخت شدن از تو.
God said :no
I give you blessings
happiness is up to you.

از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نكند
I asked God to spare me pain.

فرمود: رنج از دلبستگي هاي دنيايي جدا و به من نزديكترت مي كند.
God said :no
Suffering draws you apart from worldly cares and brings you closer to me.

از او خواستم روحم را رشد دهد.
I asked God to make my spirit grow.

فرمود: نه ! تو خودت بايد رشد كني من فقط شاخ و برگ اضافه ات را هرس مي كنم تا بارور شوي
God said :no
you must grow on your own!
But i will prune you to make you fruitful.

از خدا خواستم كاري كند از زندگي لذت كامل ببرم
I asked God for all things that i might enjoy life.

فرمود: براي اين كار من به تو "زندگي" داده ام.
God said :no
I will give you life so that you may enjoy all things.

از خدا خواستم كمكم كند همان قدر كه او مرا دوست دارد من هم ديگران را دوست بدارم.
I asked God to help me love others as much as he(she) loves me.

خدا فرمود :اها بالاخره اصل مطلب دستگيرت ش
God said :ahah finally you have the idea.

18553
نام: مجید
شهر: زیر گنبد کبود
تاریخ: 3/22/2006 11:53:11 PM
کاربر مهمان
  آیا وقت آن نرسیده است که یک بار برای همیشه آن طور که بایسته و شایسته است زندگی نماییم ...

گر من از سرزنش مدعیان اندیشم
شیوه مستی و رندی نرود از پیشم
<<ابتدا <قبلی 1862 1861 1860 1859 1858 1857 1856 1855 1854 1853 1852 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved