اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
17962 |
نام:
سولاف
شهر:
غریب خاکی
تاریخ:
3/9/2006 10:37:32 AM
کاربر مهمان
|
با عرض سلام
می خاهم مطالب بیشتری در مورد خلقت هابیل و قابیل و چگونگی ازدواجشان بدان اگر ممکن است دوستان عزیز منبع یا سایت را معرفی کنن چون در تفسیر المیزان شرح واسعی در این زمینه نداده است
با تشکر
|
|
17961 |
نام:
عبدالزهرا
شهر:
بهشت حضرت زهرا (س)
تاریخ:
3/9/2006 4:56:54 AM
کاربر مهمان
|
دَم به دَم بر همه دَم
بر گل رخسار محمد
آخرین برج ولایت مهدی صاحب زمان صلوات
|
|
17960 |
نام:
امیدوار به رحمت خدا
شهر:
همدان
تاریخ:
3/9/2006 3:41:30 AM
کاربر مهمان
|
بسم الرب المهدی
سلام به همه اهل دلی ها
من نمی دانم که عبدالفاطمه و بقیه کجا رفتند چند وقتی که صفحات را نگاه می کردم فقط فهمیدم که آنها احتمالا با طرح ولایت به مناطق جنگی رفتند . امیدوارم که به سلامت بروند .
اماممان خیلی در غربت اند وقتی نگاهمی کنم میبینمهمه ما از مذهبی و غیر مذهبی به یک کاری مشغولیم که در آن خدایی نیست من وقتی نگاه می کنم میبینم لا اقل خودم در بیرون به عنوان یک انسان مذهبی من را می بینند اما در خودم کور سوی ایمانی نمی بینم و احساس می کنم که فقط دارم ادای انسان های مومن را در می آورم آنگاه فکر می کنم که خدایا امام ما چغدر در غربت هستند آدمی که هیچی ولی من این را هم می دانم که خیلی از همین ادم هایی که مومن هستند فقط ادعا نیست و خدا کند که زود تر تعداد این ا فراد به تعداد مورد نظر برسد ان شائالله
فردا جمعه است و روز دعا برای اقامون که هر زمانی باید برای ان یار سفر کرده که صد قافله دل همره اوست دعا کرد تا ایسان گوشه چشمی به ما کنند
در اخر برای ما هم دعا کنید
اللهم عجل لولیک الفرج
|
|
17959 |
نام:
رها
شهر:
کرج
تاریخ:
3/9/2006 3:38:41 AM
کاربر مهمان
|
((فصل تنهايي))
شمعم و سوزم ز هجران،كي رسد پروانه ام
تـا ببــــيند در دل شب ، گـريـه مســــتانه ام
يا ز طـوفاني ، پريشـان گردد آخر شـعله ام
يا كه سـيلي بـر كند ، بنــياد اين كاشـانه ام
ترسـم آخر ســينه فـريادي كشـد از هجــر او
گــرچه خامـوشي گـزيدم ، در ميـــان خانه ام
از مســــيري خفـــته در پيچ و خم يك حـادثـه
مي نشـــيند دست ياري آشــنا بـر شــانه ام
شــوق جاري گشتن اشـكم مهـيا مي شــود
تـا كـه آيـد از ســـــفر ، آن دلبـــــر جـانـانه ام
شد روان از گوشـه چشــمم ،حضور اشــتياق
ذره ذره مي شـــود خـالي ، همه پيــــمانه ام
فصل تنهايي به سر آيد ، (رها)،غم طي شود
همـــــدلي آيـد بـه ســـــوي كلـــــبه ويـرانه ام
____________________((رها))
|
|
17958 |
نام:
سعید
شهر:
تهران
تاریخ:
3/9/2006 2:47:23 AM
کاربر مهمان
|
سلام۰دوست۰عزیز
|
|
17957 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
3/9/2006 2:35:53 AM
کاربر مهمان
|
سلام
کاش آنروز برسد که دست از سر دل بردارم .....
یارئوف و یارحیم ... یارئوف و یارحیم ... یارئوف و یارحیم ...
یارئوف و یارحیم ... یارئوف و یارحیم ... یارئوف و یارحیم ...
یارئوف و یارحیم ... یارئوف و یارحیم ... یارئوف و یارحیم ...
یارئوف و یارحیم ... یارئوف و یارحیم ... یارئوف و یارحیم ...
یارئوف و یارحیم ... یارئوف و یارحیم ... یارئوف و یارحیم ...
یا علی
|
|
17956 |
نام:
ديدبان
شهر:
اويني
تاریخ:
3/9/2006 2:16:19 AM
کاربر مهمان
|
آيا اين كه به مقام معظم رهبري مي گويند ولي امر مسلمين درست است؟يا اين لقب مربوط به امام معصوم است؟
-
پاسخ تبيان :
با عرض سلام و تحيت.
دوست محترم!
به حسب ادله ولايت فقيه، ولايت فقيه در عرض ولايت معصومين(ع) نيست، بلكه در طول آن است؛ يعني فقيه نائب معصوم در اعمال ولايت است، نه اين كه او هم ولايتي در كنار ولايت معصوم داشته باشد.
با اين توضيح ولي امر اصيل تنها معصوم(ع) است، و فقيه از باب نيابت او عمل مي كند؛ همانطور كه امام اصيل معصوم(ع) است، و فقيه نائب امام است.
به عبارت ديگر، ولي امر بالاصاله معصوم است، و ولي فقيه به دستور معصوم(ع) ولي مسلمين مي شود. چنانچه مثلاً در زمان امام علي(ع) مالك اشتر ولايت منطقه بزرگ مصر را به دست مي گيرد، در حالي كه ولي مطلق و بالاصاله امام علي(ع) است.
با التماس دعا.
موسسه ذكر ـ قم.
|
|
17955 |
نام:
خروش!
شهر:
همين دور و برا
تاریخ:
3/9/2006 1:35:03 AM
کاربر مهمان
|
يه روز مي بينمت..... يه روز مي بينمت..
|
|
17954 |
نام:
رضا
شهر:
کویر
تاریخ:
3/9/2006 1:10:53 AM
کاربر مهمان
|
سلام
***
مخلص تمام دوستان و کوچک تمام آنانکه با پیامهای خود
بنده را شرمنده کردند.من ملتمس دعای همه شما خوبان
هستم.
************************************************
هفتمین امام شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در هفتم ماه صفر سال 128متولد شدند. پدر بزرگوارش حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و مادر گرامیش حمیده است.
میلادش برای امام صادق علیه السلام چنان شادی بخش بود که آن حضرت بههمین مناسبت سه روز جشن گرفت و مردم مدینه را اطعام نمود.
نام مبارکش موسی و القاب و کنیه هایش متعدد است؛ مشهورترین لقبش کاظم و صابر و معروفترین کنیهاش ابوالحسن است. نقش نگین انگشتریاش جمله حسبی الله بوده است..
روش امام آنچنان دقیق و حساس بود که تلاش چشمگیر و جاسوسیهای مداوم حاکمان عباسی برای بهدست آوردن سرنخی از اقدامات امام علیه السلام بینتیجه بود، و امام همچنان در همه زمینهها موفق و کارآمد به پیش میرفت و در اوج اقتدار معنوی و اجتماعی قرار داشت ، به گونهای که نگاه کل جهان اسلام متوجّه ایشان بود.
صفات و سجايای حضرت امام موسی ابن جعفر ( ع (
امام موسی بن جعفر ( ع ) به جرم حقگويی و به جرم ايمان و تقوا و علاقه مردم زندانی شد . حضرت موسی بن جعفر را به جرم فضيلت و اينکه از هارون الرشيد در همه صفات و سجايا و فضائل معنوی برتر بود به زندان انداختند . شيخ مفيد درباره آن حضرت مي گويد : " او عابدترين و فقيه ترين و بخشنده ترين و بزرگ منش ترين مردم زمان خود بود ، زياد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت . اين جمله را زياد تکرار مي کرد : " اللهم انی أسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب " ( خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آيد راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار ) . امام موسی بن جعفر ( ع ) بسيار به سراغ فقرا مي رفت . شبها در ظرفی پول و آرد و خرما مي ريخت و به وسايلی به فقرای مدينه مي رساند ، در حالی که آنها نمي دانستند از ناحيه چه کسی است . هيچکس مثل او حافظ قرآن نبود ، با آواز خوشی قرآن مي خواند ، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل مي داد ، شنوندگان از شنيدن قرآنش مي گريستند ، مردم مدينه به او لقب " زين المجتهدين " داده بودند . مردم مدينه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند ، شور و ولوله و غوغايی عجيب کردند . آن روزها فقرای مدينه دانستند چه کسی شبها و روزها برای دلجويی به خانه آنها مي آمده است.
التماس دعا
|
|
17953 |
نام:
ديدبان
شهر:
اويني
تاریخ:
3/9/2006 1:03:32 AM
کاربر مهمان
|
با سلام.
مي خواهم احاديثي در رابطه با : "رابطه امامت و ولايت با دموكراسي" پيدا كنم لطفا مرا راهنمايي كنيد.
لطفا منابعي از كتب يا اينترنت يا ... معرفي نماييد .
با تشكر فراوان
- 19 ساله - ليسانس
پاسخ تبيان :
با عرض سلام و تحيت.
دوست محترم!
لفظ دمكراسي يا مترادف آن(مردم سالاري و …) در روايات اهل بيت(ع) يافت نميشود، ولي معاني مشابه آن در ادله لفظي ما آمده است، كما اين كه سيره معصومين(ع) نشان از اين دارد كه پيامبر(ص) و اهل بيت ايشان(ع) به مردم و آراء مردم توجه مي كرده اند.
اما در مسئله ارتباط ولايت و دمكراسي در مرحله اول همين قدر توضيح دهيم كه ولايت منصبي است كه اختيارات و مسئوليتهايي را متوجه شخص مي كند. ما ولايتي بالاتر از ولايت پيامبر و اهل بيت معصوم ايشان نداريم؛ و با اين وجود مي بينيم كه حضرات ايشان ـ و به طور خاص پيامبر اكرم(ص) ـ با وجود ولايت و مقامات معنوي و عصمت و علم غيبي كه دارند، باز هم مأمور به مشورت با عموم مردمند."وشاورهم في الأمر"
وقتي ولايت اسلامي در اين سطح نمي تواند از مشاوره با مردم سر باز زند، ولايتهاي نيابي اسلام به طريق اولي نمي تواند به آراء عمومي بي تفاوت باشند.
پس اجمالا اين كه ولايت با دمكراسي قابل جمع نيست ـ كه گاه ادعا مي شود ـ خلاف واقع است.
اما در مسئله دمكراسي بايد به يك مطلب توجه داشت؛ و آن اين كه دمكراسي با ليبراليسم فرق مي كند. دمكراسي يعني مردمسالاري و مراجعه به افكار عمومي؛ ولي اين كه افكار عمومي چگونه بوجود مي آيند، و آيا در اين باب فردگرايي مطلوب است يا نخبه گرايي؟، مسئله اي است كه با مسئله دمكراسي فرق مي كند. به عبارت ديگر ما همانطور كه مي توانيم دمكراسي فردگرا داشته باشيم، مي توانيم دمكراسي نخبه گرا هم داشته باشيم.
امروزه به عمد يا به غير عمد تلاش مي كنند دمكراسي را با فردگرايي گره بزنند، و از اين راه ليبراليسم را ترويج كنند.
فردگرايي مبتني بر مباني خاصي در فلسفه اخلاق است كه با تعاليم اسلامي سازگار نيست.
مسئله دمكراسي و مراجعه به افكار عمومي يك مسئله مربوط به نظامهاي سياسي است. اما مسئله فردگرايي و نخبه گرايي بحثي مربوط به نظامهاي اجتماعي است.
به عبارت ديگر در ارزيابي دمكراسي بايد به عنوان يك بحث سياسي وارد شد، و در ارزيابي فردگرايي و نخبه گرايي بايد مسئله را به عنوان يك بحث جامعه شناختي تحليل كرد.
اسلام در باب دمكراسي به عنوان بحثي سياسي نقطه نظر مثبت دارد، ولي با فردگرايي به عنوان يك بحث اجتماعي موافق نيست.
اسلام به انسانها توصيه مي كند كه در تصمي گيري هاي خود به اهل علم و دانش رجوع كنند، و انسانهاي كامل تر را الگوي خود قرار دهند.
با توجه به اين مطلب بياييد ادله شورا را بررسي كنيم.
شورا و مشورت كردن در دو مسئله قابل فرض و بررسي است: يكي مشورت در احكام، و ديگري مشورت در موضوعات.
در مشورت در احكام ـ كه طبعا مراد احكام الهي است ـ بايد گفت: شورا در احكام الهي معتبر نيست.
مثلا آيا جايز است كه به حكم اينكه در دين اسلام امر به مشورت كردن شده ايم، در امر خلافت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به مشورت بپردازيم؟ و يا مثلا مشورت كنيم كه فلان عمل را كه به حكم الهي مردود و حرام است، مجاز قرار دهيم؟
در چنين مواردي رجوع به شورا و آراء شورا بي اعتبار بوده و ارزشي ندارد، زيرا اولا تشري
|
|