اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 17562 |
نام:
مهسا
شهر:
شیراز
تاریخ:
2/28/2006 3:00:54 AM
کاربر مهمان
|
اطلاعاتی درموردشهرنیریزمیخواستم
|
|
| 17561 |
نام:
شهید گمنام
شهر:
جزیره مجنون
تاریخ:
2/28/2006 2:55:25 AM
کاربر مهمان
|
کسی را برای دوستی انتخاب کنید که آنقدر قلبش بزرگ باشد که نخواهید برای اینکه توی قلبش جا بشید خودتان را کوچک کنید (امام رضا (ع))
**********************************
حسین سلطان عشق است
عباس ساقی عشق است
زینب شاهد عشق است
سجاد راوی عشق
کاروان عشق می آید
«عاشقان تسلیت!»
*******************************
و در آخر:
آنانکه با اسلام و قرآن در نبردند بار دگر بر کعبه دل حمله کردند یابن الحسن بنگر مزار پدر و پدر بزرگت را بنگر مزار مادرت را، قبر حکیمه عمه ی غم پرورت را هم قبه و هم قبرشان را در هم فرو ریخت.
گویی به فرق مسلمین عالم فرو ریخت.
ویران اگر کردند قبر عسکریین
هرگز نرفته نور حق یک لحظه از بین
|
|
| 17560 |
نام:
مجتبی
شهر:
کرج
تاریخ:
2/28/2006 2:54:52 AM
کاربر مهمان
|
مراقب افکارت باش که آنها به گفتار تبدیل می شوند
مراقب گفتارت باش که آنها به کردار تبدیل می شوند
مراقب کردارت باش که آنها به عادت تبدیل می شوند
مراقب عادتت باش که آنها به شخصیت تبدیل می شوند
مراقب شخصیتت باش که آنها به سرنوشت تبدیل می شوند
|
|
| 17559 |
نام:
علی کا ظم پور
شهر:
تهران
تاریخ:
2/28/2006 2:47:52 AM
کاربر مهمان
|
در مدرسه ها رستوران درست کنند.
|
|
| 17558 |
نام:
عبدالفاطمه
شهر:
همين نزديكي
تاریخ:
2/28/2006 2:35:49 AM
کاربر مهمان
|
ادامه ي پيغام قبلي*********
آقا عبدالله از عراق، بدري،يه نفر!!! از شيراز(كه فرموده بودن زياد خودمون رو تحويل نگيريم!) ،دلتنگ كربلا، ليلاي غريب و اقا مسعود اسلاميان و(آدمين عزيز كه خيلي وقته زيارتشون نمي كنيم!!!)و... زودتر پيغام ها و دل نوشته هاتون رو بگذارين ! اگه حرفي و حديثي برا دوكوهه و شلمچه و طلائيه دارين بفرمايين كه عيناً به جاتون اونجا به نسيمي كه از نزديك كربلا مي وزه برسونم!
شايد خدا به حكم دلاي پاك شما يه كم از بار گناهاي عبدالفاطمه رو ناديده بگيره.
اگه با شهدا هم حرفي دارين كه دوست دارين اونجا گفته بشه بفرمايين كه بنده بشم بشير و پيك حرف دلاي پاكتون!!
(اگه مي بينين زياد خودم رو تحويل گرفتم به خاطر اينه كه اصلاً باورم نمي شد يه بار ديگه............... اين رو كه نوشتم يه التهابي رو دلم نشست كه نمي شه وصفش كرد و يه جور نگراني كه نكنه نشه!؟)
شما رو به صداقت و يكرنگي دلاتون دعا كنيد كه لياقت اين سفر رو داشته باشم. دلم نمي خواد بيام بگم عبدالفاطمه از ديدن محل رشادت ها و معراج شهدا بي نصيب ماند.
به اندازه ي تموم روزايي كه ننوشتم، حرف زدم!!!
در پناه خداي بزرگ – يا زهرا(س)
|
|
| 17557 |
نام:
محبوب( انا سائل الزهرا)
شهر:
زير آسمون خدا
تاریخ:
2/28/2006 2:27:55 AM
کاربر مهمان
|
سلام....
خواستم بيام برسم اما نرسيدم. خواستم يكي بشم باهاتون اما نتونستم. وقتي اين همه خلوص رومي بينم و اين همه حضور و اين همه انس بين شما و خدا ، ديگه حرفي برا زدن باقي نمونه كه بخوام بزنم. هر چه بگم از مافاته و بس.كي مي تونه به آدمي كمك كنه كه خودش هم مي دونههيچ جا جاش نيست. كه مي دونه اونقده پيمان بسته و پيمانه شكسته كه شده گيج و در هم شكسته. ديگه گاهي روم نمي شه از خدا طلب بخشش كنم چون مي‌دونم چقده خطا كارم. اما نا اميد نيستم كه او ستار العيوب است و عطا بخش و خطا پوش ...
آره رفقا. ما رو خيلي دعا كنيد كه بيچاره و محتاج دعاييم. ما رو هم جزء رفقاتون حساب كنين.
دعا كنيد از روسياهي در بيام....
انا سائل الزهرا
يا علي و يا زهرا
سجاده ام كجاست؟
مي خواهم از هميشه اين اضطراب برخيزم
اين دلگرفتگي مدام
شايد
تاثير سايه من است
كه اينسان گستاخ و سنگوار
« ميان خدا و دلم ايستاده ام»
سجاده ام كجاست؟
علي علي؟
|
|
| 17556 |
نام:
فاطمه
شهر:
اصفهان (نجف اباد)
تاریخ:
2/28/2006 1:44:07 AM
کاربر مهمان
|
salam
man fati hastam 20 sale .az zendegim sire siram.
age kasi baraye tamom shodane in belataklifi komakam kone mamnonesham
ta dir nashode..........
be omide rozaye khob baraye hame
bye....
toro khoda baram doa konid khastam....
baram doa konid
|
|
| 17555 |
نام:
زهرا زهره
شهر:
جونقان
تاریخ:
2/28/2006 1:22:15 AM
کاربر مهمان
|
ما همیشه دوست داشتیم که در زندگی شاد باشیم ولی سرنوشت این اجازه رابه ما ندادما۱۶سال از عمرمان
میگذرد وهیچ استفاده ای از استعدادهای خداوندی نکردیم
دل ماز غصه داغون شد ودراین دشت بلا چیزی ندیدیم
این شعر من دراوری بید
|
|
| 17554 |
نام:
عبدالفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
2/28/2006 1:00:30 AM
کاربر مهمان
|
يا ربّ
السلام عليك يا اباالحسن، يا علي بن محمد ايها الهادي النقي
السلام عليكامحمد،يا حسن بن علي ايِّها الزكيّ العسكري
سلام سلام و سلام وسسسسسسسسسسلام
خداي من! دلم داغدار است و غصه دار و به قول ناشناس عزيز! واي اگر خامنه اي حكم جهادم دهد...............
خدايا! نمي دونم غيرت ديني يعني چي!!؟ نمي دونم غيرت ديني بعد يه هفته تجمع تو دانشگاهه!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يا يه برنامه توسط روابط عمومي دانشگاه كه اونم انگاري به اجبار!! به آقايون رئيس رؤسا ابلاغ شده كه اينطوري ناهماهنگ برنامه مي گذارن ودم آخر هم يه بنده خدايي رو مي يارن كه برا بچه ها حرف بزنه در حالي كه نمي دونه اصلاً ................ لااله الا الله...
خدايا! جسارت تا به كي و صبوري ازما تابه كي!؟؟
اي كاش يكي راه مقابله با اين توهين ها رو به مردم ما حالي مي كرد كه شيشه شكستن يه سفارت خونه نشد راه مقابله! بايد يه كم تفكر كرد و بهتر از اونا كار كرد قبل از اينكه برنامه هاي اونا اجرا بشه .
حالا كه قلب جريحه دار ما از توهين به پيامبر بزرگ اسلام و ركن اسلام، التيام پيدا نكرده يه برنامه ي ديگه چيدند كه ما يادمون بره چه جسارتي كردن و بگن حالا بي خيال!اين يكي توهين رو بچسب كه برنامه هايي برا شما شيعه ها داريم!!!!!!!!!
الحمدالله! كه غيرت شيعه رو هم ازش گرفتن و كك يه بچه مسلمونم از اين توهين ها نمي گزه! نمي دونم خدايا! به كجا مي رويم اينگونه بي غيرت!؟
اشهد ان لااله الا الله، محمد رسول الله، علي ولي الله...............
خدايا! يه كم غيرت و توفيق وسعادت...
الهي! الهي! الهي!
سلام دوستان عزيزم! اين روزها وقت نمي كنم براتون بنويسم ولي نوشته هاتون رو سعي مي كنم بخونم وازشون استفاده كنم!( اين روزها عازميم....)
انگار يه عنايتي شده و داره دل غرق يه نور مي شه وراهي يه سفر...
از الان شب حسينيه ي حاج همت رو مي بينم و...
خداي من!انگار همه چيز به طرفه العيني داره درست مي شه وما راهي!
خداي من! چه لذتي داره وقتي مي دوني مي توني ........
از الان چشماي سبز پشت قاب عكس خونه رو مي بينم كه تو طلائيه داره بهم لبخند مي زنه و يه نسيم از طرف كربلا..........
خدايا! چرا اينقدر مسرورم!؟
درست موقعي كه فكر نمي كردم بطلبه، قشنگ دعوتم كرد! ولي ....... آقاجون!حاجي! آخه بابا! انگار يه قراري برا امسال داشتيم!؟ نداشتيم!؟
يادته؟ شب اخر زير بارون، تو حيات دوكوهه، كه بارون چشماي عبدالفاطمه با بارون رحمت خدا بهم پيوسته بودن و ازت مي خواستن اگه قراره يه بار ديگه هم بياد دوكوهه، يه جور ديگه، يه طور ديگه و با............. نه! خداي من! دلم رضاست به آنچه بر آنم رضايت توست.
ناشناس عزيز!... ما همين دور و براييم، يه كم اين پايين رو نگاه كني، حقير رو مي بيني!! راستي... به طواف كعبه رفتم به حرم رهم ندادند كه برون در چه كردي كه درون خانه آيي!
زهرا خانم، از شيدايي! دوباره خوش اومدي! به برادرم بگو كه عبدالفاطمه هميشه به يادشون هست. فقط به برادر بفرمايين كه بانوي عبدالفاطمه دست رد برسينه ي سوخته نمي زنه! هنوزم باورم اينه!
خدايا!........
يه يادبود ديگه!(به عنوان معاون دوم آقاي بي قرار!)با حفظ سمت قبلي!!! ( يه روز بعضي ها!ما رو هم از آقا زاده هاي بزرگان سايت تصور مي كردن!!!)
توجه! توجه! برادران وخواهران عزيز! ناشناس، گمشده، بازمانده،آقاي كيميا، سورنا، علي آقا از تهران، آقا رضا از كوير،شهيد گمنام، خروش، پانيذ، مست وصال، بي قرار، فاطمه خانم، بي معرفت، آقا عبدالله از عر
|
|
| 17553 |
نام:
محمد
شهر:
مرند
تاریخ:
2/28/2006 12:08:12 AM
کاربر مهمان
|
به دل گفتم کدامین شیوه دشوار است در عالم
نفس در سینه کوبید و گفت پاس آشنائیها
|
|
