شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
17032
نام: حسین کیمیا
شهر: تبریز
تاریخ: 2/13/2006 1:10:37 PM
کاربر مهمان
  درود ومهر فراوان بر همه عزیزانم
خوروش عزیز بعد از چند وقفهای داشتین. خوشهالم که هستین امیدوارم ترکمان نکنین...
گمشده عزیز این نشد قول مردانگی .امید وارم به حساب موچ گیری نذارین محتاج دعا هستم!
عبدلفاطمه .عزیز من لیاقت دعا ندارم...!
از همه برو بچه ها تشکر دارم محفل را گرم نگه داشتن امیدوارم ربمان بر همه ما نظری کند در ایام مقدسی هستیم...
یارب نظر کن بر همه دردهای بی درمان ما سپاسگذاریم
بر گذشته و اینده.!
این شب هم بر همه ما شکر!
(یاحق)
17031
نام: مرید مولا علی
شهر: کره خاکی
تاریخ: 2/13/2006 12:57:55 PM
کاربر مهمان
  یا علی گفتیم و عشق اغاز شد خبر امد خبری در راه هست سر خوش ان دل کزان اگاه است شاید این جمعه بیاید شاید
17030
نام: عاشق
شهر: دلسوخته
تاریخ: 2/13/2006 12:49:32 PM
کاربر مهمان
  خداياگاهي آنقدردلتنگ نگاه ومحبتت مي شوم كه آرزوي هبوط به آسمانت رامي كنم.
17029
نام: مسافر تنهایی
شهر: سرزمین وجود
تاریخ: 2/13/2006 11:53:30 AM
کاربر مهمان
  وقتی بچه بوددم از ازدواج کردن متنفر بودم....
ولی وقتی عاشق شدم دیدم تنها راه با او ماندن ازدواج است همین و بس........
یک روز به حرف من خواهی رسید.....
17028
نام: سورنا
شهر: نزدیک کربلا
تاریخ: 2/13/2006 11:49:13 AM
کاربر مهمان
  سلام
سلما جان!ما که قابل نیستیم اما در خدمتتون هستم.
خروش مهربان!سوسکه هستش.حسابی هم اذیت میکنه.
حسین آقا میبینین که محتاجم به دعاتون ،اما به چشم.
فکر کنم تا مدتی دیگه حرفی نداشته باشم واسه گفتن.
یاعلی...
17027
نام: مهسا
شهر: لارستان
تاریخ: 2/13/2006 11:19:46 AM
کاربر مهمان
  هرگز عاشق مشوید زیرا که دودمان آدمی را به باد می دهد عاشقی دل را به درد می آورد پس چه بدبخت است آن کسی که عاشقی را هم مونس خویش دانسته
17026
نام: رضا
شهر: فارس
تاریخ: 2/13/2006 10:45:35 AM
کاربر مهمان
  بسیار بالا
17025
نام: خروش!
شهر: همين دور و برا
تاریخ: 2/13/2006 10:26:10 AM
کاربر مهمان
 

خدايا عبدالرضا رفت و قطره هاي اشك خروش بدرقه راهش شد. خدايا او كه بود و از كجا آمده بود كه خروش را به ياد آن شبها انداخت. آن شبهاي دلدادگي كه بهترين بندگان خداوند را در آغوش كشيد و صبح كه شد جاي خالي آنها، خبر از پرواز شبانگاهيشان مي داد.
خدايا اين خروش است كه مثل بچه اي دارد گريه مي كند. خدايا عبدالرضا به شلمچه اي ديگر مي رود. آه كه در اين لحظات عجيب و غريب ، چقدر به آن روزها و شبها نزديك شده ام. مشامم را بوي بادگير هاي آتش گرفته پر كرده است. بوي بدنهاي سوخته زير نخلهاي بي سر.بوي كارون‍‍‍ بوي اروند بوي هويزه بوي مجنون بوي باروت بوي تركش بوي سنگر آه خدايا بوي عطر خداحافظي بچه ها!!خدايا اين چه حاليست كه امشب تمام احساس خروش را در مي نوردد؟؟
آي مردم ؛ اي همه كساني كه مي خواهيد گريه خروش را ببينيد باور كنيد كه بهتر از اين وقتي پيدا نمي كنيد!!!
خدايا عبدالرضا ، نيامده رفت و بار سنگيني را بر دوش خروش گذاشت. خدايا او نماز شب خوان با حال و هواي جبهه مي خواهد. خدايا اين آخري ها داري چه مي كني با خروش؟؟ مولاي من ، خروش طاقت ندارد … خروش طاقت ندارد…
الهي بگو چه مي كني با خروش ، اينك كه آبرويش در گرو عنايت توست.
خدايا او چه كسي است كه مريد خروش شده است؟؟. خروشي كه سر تا پايش را عصيان فرا گرفته است.
خدايا در اين لحظات عزيز كه فضا آكنده از تسبيح و مناجات زمينيان و آسمانيان است ، جان آلوده خروش ناقابل را با قطرات اشكش پاك گردان تا دعاي او در حق دوست عبدالرضا به استجابت نزديك شود.
خدايا تو كه مي داني خروش هم خودش را كمتر اينگونه ديده است. عجب شبي است امشب. بگذار خروش امشب تا صبح ، همينطور حال كند. مبادا اين مستي را امشب از او بگيري.خدايا مي شنوي كه صداي هق هق خروش دارد كم كم به فرياد و ضجه تبديل مي شودو دستانش به لرزش افتاده است؟ بگذار بشود . بگذار همه دور و بري ها بفهمند كه خروش حرف دلي ها دارد گريه مي كند. الهي اين چه حالي است؟؟ خدايا امشب مي خواهي با خروش چه كني؟؟خدايا ، جلو نوشتنم را بگير جان حسين……..


17024
نام: بهنام
شهر: ...
تاریخ: 2/13/2006 10:24:40 AM
کاربر مهمان
  سلام به همه

اگه شانس بیارم دوباره میام
17023
نام: ندا
شهر: تهران
تاریخ: 2/13/2006 9:58:34 AM
کاربر مهمان
  دوست دارم بچه دار شوم
<<ابتدا <قبلی 1709 1708 1707 1706 1705 1704 1703 1702 1701 1700 1699 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved