شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
16202
نام: محمد رضا
شهر: تهران
تاریخ: 1/21/2006 3:55:22 AM
کاربر مهمان
  خدایا به این وقت پر فیض نماز قسمت میدهیم مارا عاقبت به خیرکن یعنی همه جوانان
16201
نام: امیر ک
شهر: هزار رنگ تهران
تاریخ: 1/21/2006 3:25:37 AM
کاربر مهمان
  نوید به شما ای دوستان که وعده دیدار نزدیک است
16200
نام: بدری
شهر: آسمان
تاریخ: 1/21/2006 2:39:22 AM
کاربر مهمان
  ****** در وصف حال بی خبری از آقای بی قرار ******
یارب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
16199
نام: آشنا
شهر: شیراز
تاریخ: 1/21/2006 2:39:03 AM
کاربر مهمان
  قابل توجه همه خسته ها و راه گمکرده ها و ناامیدها
دیدم همه دارن مینالن گفتم یه دلگرمی بدم به همه ناامیدها و راه گمکردها.من به خدا پناه بردم و ازش کمک خواستم و اون خدایی کرد و با همه بد بودنم باز هم کمکم کرد .خدای من خداست.ازش ممنونم و همه نیروم رو به کار میگیرم که به شکرانه نگاهی که به من انداخت ،بودنم رو اصلاح کنم.میخوام از خود مهربونش خوبی رو،پاکی رو،عیب پوشی رو،بخشندگی رو،زیبایی روو...رو یاد بگیرم.
برای همه ملتمسین دعا ،دعا می کنم و از همه کسایی که برای من دعا کردن ممنونم.
توکل کنید که اون خیلی نزدیکه و میبینه.اون بزرگترینه.دریغ نمی کنه.
چقدرازاین نوشته دکتر شریعتی خوشم می اومد ولی حالا شده یکی از اعتقاداتم چون تجربه اش کردم:
"اگر تنها ترین تنها ها شوم باز خدا هست ،او جانشین همه نداشتن هاست ،نفرین و آفرین ها بی ثمر است
اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم ببارد باز تو مهربان ،جاویدان و آسیب نا پذیر منی"
به امید دیدن شادی شما

16198
نام: بدری
شهر: آسمان
تاریخ: 1/21/2006 2:09:37 AM
کاربر مهمان
  باسلام.آقای مسعود اسلامیان از اصفهان از قدیم گفتن هرآنچه از دل آید لاجرم بر دل نشیند
16197
نام: خروش!
شهر: همين دور و برا
تاریخ: 1/21/2006 1:33:08 AM
کاربر مهمان
  زهراي تنهايي (بقيه)

و همين قصد دروني توست كه ارزشمند است و ميزان قرار مي گيرد نه نتيجه اي كه به دست آمده است. مكتب ما مكتب منطق است.
اما گذشته از همه اين حرفها ، مي خواستم بگويم كه نمازي هست به نام نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله عليها. من خودم تجربه عجيب و غريبي از اين نماز دارم كه مسير زندگيم را تغيير داده است. اما واي از اين دعاي توسل ! همين دعاي توسل را كه خيلي ها به سادگي از كنار آن مي گذرند اگر با توجهي خاص و با در نظر گرفتن معاني آن بخواني ، زير و رو مي شوي. اين دو مورد را امتحان كن ان شاءالله آبروي خروش ، پيش تو حفظ مي شود.!! و خروش هم با همه روسياهي ها و همه ناتواني هايش در گوشه اي از ((همين دور و برا)) هم دعايت مي كند و هم التماس دعا دارد.
سلام و درود خالصانه و صادقانه خروش را به پهلوان عــــلي برسان و به او بگو كه خروش ، بر پيشاني نوراني تو……..نه….بر دستان مبارك تو….. نه… بر پاهاي نازنين تو……نه….. بر غبار جا مانده از حركت تو بوسه هامي زند و نمي داني كه از اين كار ، چه لذتي سرتاسر وجودش را فرا مي گيرد.
زهرا جان! دعايت چه قشنگ بود. خدا كند دعايت مستجاب شود و خروش در بهشت، علي را ملاقات كند. ……… به اميد رستگاريت
16196
نام: خروش!
شهر: همين دور و برا
تاریخ: 1/21/2006 1:26:52 AM
کاربر مهمان
 
زهـــــــراي تنهايي ســــــــــلام

من كه نمي دانم دقيقاً چه مي خواهي؛ من كه نمي دانم مشخصاً چه مشكلي داري ؛ من كه نمي دانم چه ناجوانمرداني و چرا و چگونه قلب مهربان تو و برادرت را له ولورده كرده اند؛ من كه نمي دانم چه مي گويي؛ من كه نمي دانم خروش چگونه موجب رنجش دل نازنينت شده است من كه نميدانم……........... و خروش چه كند با اينهمه ندانستن!!! كه دست و پايش را بسته است.
زهراي عزيز! هرچند كه با ما خداحافظي كردي و خروش هم ناباورانه نظاره گر كلام وداعت بود اما با همه اين حرفها من فكر نمي كنم دل پاك و مهربان زهراي ما بتواند به همين سادگي ، آهنگ جدايي بزند.( همان فكري كه در مورد حسين كيميا هم دارم.) به هر حال شايد ديگر چيزي براي ما ننويسي كه دليلش را هم نمي دانيم اما مطمئنم كه براي خواندن حرف هاي ما مي آيي و ما هميشه تو را در كنار خودمان احساس مي كنيم!!
زهرا! تو با نوشته ات با من كاري كردي كه روزعيد غدير، براي تو و مخصوص تو به پابوس حضرت عبدالعظيم سلام الله عليه رفتم. هرچند كه با كلي ندانستن! رفته بودم اما در آن ساعات، تمام وجود خروش ، سرشار از آتشي عجيب و آكنده از حالتي غريب بود كه توصيفش نه آسان است و نه لازم. آن روز بين من و آن آقا هرچه بود ، تو بودي و برادرت علي و……………….. بگذار بماند!
زهراي عزيز! از خدا كه پنهان نيست از تو چه پنهان كه خروش هم خيلي در اين چاله ها و چاهها كه تو گفتي ، افتاده است . مي دانم كه موضوع ، هر چه كه هست ، الآن به تو خيلي سخت مي گذرد و الآن موقعيت چندان خوبي نداري اما عزيز ، پس كي مي خواهيم عملاً تجربه كنيم كه زندگي فراز و نشيب دارد، خوشي و ناخوشي دارد، درد بي درمان دارد، سياهي و سپيدي دارد ، مشكلات عمومي و خصوصي دارد و……… اما در اين ميدان، كساني پيروز هستند كه قلبهايشان با نام و ياد خداوند ، آرام مي گيرد و در حالي كه نگاهشان به بيكران هستي است از كنار همه اين ناخوشي هاي به ظاهر دردآور و اين تنگي ها آرام و خندان مي گذرند و به وسعتي بي نهايت مي رسند. شايد همين الآن يك لحظه پيش خودت فكر كني كه اينها فقط شعار است و عملي نمي شود اما از تومي خواهم كه شيطان را از خودت دور كني زيرا آن رانده شده مي خواهد صبر و مقاومت شما را بشكند و خوب است كه اين را هم به يادت بياورم كه : ( هر كه در اين بزم مقرب تر است / جام بلا بيشترش مي دهند) زهرا جان ! نكند اين وقعيت نابي را كه بدست آورده اي به بهايي اندك از دست بدهي. باور كن كه صبر و تحمل دردها اگر براي خدا باشد شيريني خاصي دارد كه امروز تو و برادرت عــــلي را به آن شيريني خوران فرا خوانده اند و حيف است كه اين دعوت را نپذيري و مطمئن باش آنهايي كه به تو و برادرت ظلم كردند هم در اين دنيا مجازات خواهند شد و هم كيفر ابدي خواهند ديد و ترديد نكن كه خداوند مراقب همه ماست و نسبت به همه چيز بيناست و او خيلي مهربان است.
و اما قبلاً هم چيزي پرسيده بودي…. ببخش كه دير شد…
حتماًخودت مي داني كه در مكتب ما، اعمال افراد با نيات آنها سنجيده مي شود يعني اگر كاري را با نيت خير انجام دادي و در عالم درونت رضاي خداوند را در انجام آن عمل مي دانستي اما بعدها فهميدي كه آنگونه كه فكر مي كردي نبوده است ، كسي تو را به خاطر انجام آن كار مؤاخذه نمي كند . بنابر اين فكري كه تو را آزار مي دهد درست نيست و تو گناهي مرتكب نشده اي زيرا هيچ قرينه و نشانه اي وجود نداشته است كه اشتباه بودن آن را به تو بنماياند و تو در ضمير خودت فقط قصد رضاي خداوند را داشته اي و همين قصد دروني توست كه ارزشمند است و ميزان
16195
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 1/21/2006 1:20:03 AM
کاربر مهمان
  یا رب العالمین
سلام عزیزان حرف دلی
لاله الا الله
زهرا خانم از تنهایی! عزیز من! آنچه از دل برون آمد بر زبان جاری گشت! حلالم کن عزیز
می خوای یه قصه بشنوی!!؟؟؟؟
//***//
می خوام قصه ی بی معرفتی عبداالفاطمه رو جار بزنم شاید گوشه ی دل یه عزیزی به غریبی حال عبدالفاطمه بسوزه و از ته دلش یه دعایی بکنه که بشه پر پروازعبدالفاطمه...
........نمی دونم!وقتی بال و پرش شکست از قافله ی پرواز جاموند، یا وقتی فهمید ،پرستوهای مهاجر خیلی وقته رفتن بال وپرش شکست!؟ اینجا بود که با بال شکسته ، غم غربت وتنهایی نشست رو کنج دلش! خیلی از جامونده ها وبازمونده هارودید ... یکی بوی اسارت می داد ویکی دیگه شده بود از دسته سومی های وصف شهید باکری! اون یکی هم شده بود عین سکوت و کز کرده بود تو خونه وانگار که دیگه راه سفر بسته شده..........
مادر برا درمون بال شکسته مجبورش می کرد بره پیش دکترای روح که داروی معرفت رو نسخه ی دلت می نوشتن! اما فایده نداشت!! ............ درمون بال شکسته به چه کارش می اومد وقتی فکر می کرد از قافله ی عشق جامونده!؟ حکم بی معرفتی رو اون موقع براش زدند که تردید کرد میون رفتن وموندن!! همون موقع که فهمید یه نگاه سبز رو قله ی فتح معرفت پروردگار ایستاده و داره صداش می زنه. زخم بال شکسته اون موقع عمق می یافت که تو ذهنش پرواز رو یه جور دیگه می دید وتو خیالش پرواز رو رفتن از یه مبدا که بهش می گفتن میدون پروازو معراج عشاق
نمی دونم شده تا حالا اونقدر حس جاموندگی بهتون دست بده که فکر کنین دیگه دلتون داره حکم اعدام وحبس ابد تو زندون تن بهتون می ده!؟؟؟؟؟؟ قصه ی غصه های عبداالفاطمه شده بود حکم اعدام صادره از سوی خود!!!
عبدالفاطمه خونه نشین که نشد ولی رو پیشونیش مهر بی معرفتی و جاموندگی خورد! شد شهره ی بین دوستان! شد یه بال شکسته ی مفلوک که حس غربت شده بود همخونه ی دلش!
زخم زبون ها شنید و دیوانه و مجنون لقب گرفت و دیگر از خود نیز گریزان گشت! برا پرواز یه جفت بال سالم لازم بود و یه دل عاشق و یه هدف که مقصد رو مشخص می کرد! ولی بال شکسته اونم از بی معرفتی بد دردیه!!
تا اینکه..............................
اون موقع خودش رو عبدالفاطمه نامید و به آرزوی پذیرفته شدن در زمره ی بندگان خانه ی بانو نشست.
حالا شاید پر پرواز ازش گرفته شده ولی امید رسیدن به مقصد شده همنشین تنهایی های شبانه اش!
............ دلتنگم و خسته ............بگذریم که بال شکسته به درمان ربّ محتاج است و به وعده ی تخلف ناپذیر حق
التماس دعا
در پناه حق – یا زهرا(س)

16194
نام: قاصدک
شهر: انتظار
تاریخ: 1/21/2006 1:12:45 AM
کاربر مهمان
  مردان خدل پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
هر دست که دادند همان دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فریاد که در رهگذر عالم خاکی
بس دانه فشاندند و بسی دام کشیدند
همت طلب از باطن پیران سحر خیز
زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
16193
نام: مرتضی
شهر: قم
تاریخ: 1/21/2006 12:26:23 AM
کاربر مهمان
  بسم الرب شهدا والصدیقین
boye moharamesh miad kheyme o parchamesh miad
fereshte az to asemon baraye matamesh miad
roghyeh dokhtaresh miad sedaye madaresh miad
teshne ei balabesh miad mossein ba madaresh miad
shahzade ei javoun miad abbase pahlevon miad
ye tefle zibaeei miad sedaye lalaee miad
mosaferaye karbala daran miran be mehmoni
del o bezan be ghafele age mikhay ja namoni
farda chragh o parchamo asbabaye moharamo
begir ro doshet alam o divine kon ye alamo
toye safe zanjir zana agha tamashat mikone
age ye ghatre asheghy ,vasle be daryat mikone
eltemase doaa
<<ابتدا <قبلی 1626 1625 1624 1623 1622 1621 1620 1619 1618 1617 1616 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved