شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
15932
نام: گم شده
شهر: تبریز
تاریخ: 1/14/2006 10:37:38 AM
کاربر مهمان
  هو المعشوق
با سلام
چند روزی که نبودم خیلی خبرها تو حرف دل بود .
عزیزان ملتمس دعای نابتان که حکایت از دل های زلالتان دارد هستم .
بنده امتحاناتم شروع می شود یک مدتی خدمتان نیستم .
زهرای عزیز از تنهایی
به داداش عزیزمان بگویید و قسم اش بدهید یکی به اسم گمشده هست برایش اولا دعا کند دوما اسمم را به یاد داشته باشد چون به دردم خواهد خورد . ما هی دنبال یکی می گردیم که خودمان را بهش وصل کنیم تا تو اون دنیا شفاعت کند . مجاهد فی سبیل الله .
خانمی: به بچه ها نگو که برای داداشت دعا کند ازشان بپرش داداشم برای کدومتان دوست دارید دعا کند . ما بد بختیم و محتاج دعا و شفاعت .اون که قرض رو داده . و حسابش پاک است .
قربان دلت .
حسین آقای کیمیا : این همه توپ و ترکش نصیب کیه که به شما خورده ؟
التماس دعای همه عزیزان
داداش عزیزمان ، بی قرار ممنون و التماس دعا .
یا حق
15931
نام: جواد-میثم-حسین-علیرضا-محسن-جابر
شهر: جهرم
تاریخ: 1/14/2006 10:29:37 AM
کاربر مهمان
  ما بچه های هیأت اباصالح المهدی (عج)امروز با هم عهد بستیم که برای ظهور آقا امام زمان دعا کنیم و در این هیأت نوکری آن آقا را بکنیم
15930
نام: جواد
شهر: جهرم
تاریخ: 1/14/2006 10:29:04 AM
کاربر مهمان
  ما بچه های هیأت اباصالح المهدی (عج)امروز با هم عهد بستیم که برای ظهور آقا امام زمان دعا کنیم و در این هیأت نوکری آن آقا را بکنیم
15929
نام: فاطمه
شهر: احساس
تاریخ: 1/14/2006 9:42:55 AM
کاربر مهمان
  خدایا علی من را به من نشان بده
التماس دعا
15928
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 1/14/2006 9:21:47 AM
کاربر مهمان
  یا رجائی ویا سادتی
سلام عزیزان حرف دلی
خواستم فقط چشمام رو با حرفای دلای مهربونتون شستشو بدم که دیدم این غم تنهایی زهرای تنهایی! عجیب دلم رو هوایی کرد....
خدایا! تنهایی، چه عالمی دارد این تنهایی، سکوت، درد لذت بخشی که سالهاست بر جانم است و تا مغز استخوان هایم نفوذ کرده
خدای مهربانی ها! اله تنهایی ها و سکوتم و ناشناخته هایم! انقدر این احساس حس نکردنت درونم غوغا می کند که بیا و خودمی بینی چه به روز دل و روحم آمده است!؟
خدای عظیم وقهار! خدای من! دستم را که بلند می کنم........
نه چرا از این همه دردی که شیرین است بگویم!!! بگذار از آن شیرین تر بگویم که جانم بدان وضو دادی!
از همان موقعی که روزی لیاقتی داشتم که هر وقت دست به آستانت بلند می کردم، شکوفه های نور و امید و بارقه های نعمت انبوه که بر دل و جانم می ریختی و شادم می کردی از آنکه این گونه سر برآستان احدیتت می سایم!
خدای من! از همان شبی بگویم که من دریا دریا اشک آوردم و تو موج موج نسیم رحمت و آرامش بر روحم غالب کردی دیگر دریای کوچک دلم با هیچ طوفانی طغیان و عصیان و گمراهی نمی کرد!
خدایا! تنهایی.................
زهرا خانم از تنهایی!!
دلم به لرزه درآوردی از این سخاوتت، دلم به یکباره به آتشی کشاندی که نتوانم شکر گویم، و نتوانم از این دعایت بگذرم، فرمودی که دعایم می کنی بانویم شفاعتم کند!؟ ای کاش می دانستی که چرا عبدالفاطمه ام!؟ چرا اینگونه تنهای گشته ام، کاش می دانستی خواهرم که چرا آرزوی عبدالفاطمه بودن دارم!
روزها و ماه هاست شده زمزمه و ورد زبانم، از همان موقع که حس کردم چقدر غریبم و چقدر مهجورم و چقدر درمانده و چقدر تنها و چقدر بی کس " آنقدر در می زنم تا در به رویم وا کنی بانویم"
خواهرم! فرمودی تنهایی!؟ خدایا! تو از روی نوشته های قلبم بخوان که چه خواهم نوشت ومرا معاف کن از نوشتن این ها که خود آتش دل بر می افروزد.
الهی! یا سامع و یا ناظر! خواستم ننویسم، دیدم نمی شه، می سوزم از این دعا ............
خدایا! بر جان ودلم خود گواهی! دریاب که غیر تو نخواهم، و بر غیر تو امید نبندم، که یک بار کردم و دیدم که چگونه آن شب های راز ونیاز رفت و دیگر برنگشت، یک بار بر بنده ات امید برآوردن حاجت بستم وحال این است روزگارم در این تنهایی، این است که مهجورترینم و تنها ودور از تو............
خدایا! مرا چه به......... دلتنگم امشب، دلتنگتر از دیروز
اله من! به حرمت لحظه های تنهایی و ناب بچه های حرف دلی، برادر زهرای تنهایی رو حاجت روا کن که خیلی هامون یه آرزو بیشتر نداریم. یه نگاه به دل صبور وآرام برادر زهرای ما بکن که او نیز دلتنگ دیدار توست وقرب تو، زهرا خانم به برادر بگو که عبدالفاطمه بهترین ها رو براتون آرزو می کنه واز خدا می خواد، بگو که بانوی عبدالفاطمه دست رد بر سینه ی شیعیان علی نمی زنه!
زهرا، زهرا، زهرا ، فاطمه، فاطمه......... آنقدر بانویم رو صدا می زنم که حقیر رو به عبدالفاطمه بودن قبول کنه.
ناشناس عزیز! چه عجب!!!!!!!! یادی از ما کردین! خدا که عبدالفاطمه رو فراموش نمی کنه! چه باک از فراموشی بندگان! خدایا! به قول ناشناس عزیز! اگه بندگانت فراموشم کنند ترسی و غمی ندارم، تو مارو به حال خودمون رها مکن، خدایا! تو تنهایمان نگذار و فراموشمان نکن!
در پناه مهربان خدای مهربانی ها – یا زهرا(س)
15927
نام: نمی دانم
شهر: اسمون
تاریخ: 1/14/2006 9:18:19 AM
کاربر مهمان
  نمی دانم چه می خواهم بگویم
15926
نام: نغمه
شهر: آرزوها
تاریخ: 1/14/2006 9:03:26 AM
کاربر مهمان
  سلام به همه دوستان
من و دوستم زهرا را در جمع خودتان بپذيريد و براي شايان عزيز اين كوچولوي دوست داشتني هم دعا كنيد
التماس دعا
15925
نام: ئت۶ل
شهر: فذغد
تاریخ: 1/14/2006 9:02:45 AM
کاربر مهمان
  فذذلغدرع
15924
نام: طاهزی
شهر: کرمان
تاریخ: 1/14/2006 8:57:19 AM
کاربر مهمان
  خدایا چنان کن سرانجام کارتوخشنودباشی ومارستگار
15923
نام: فاطمه
شهر: همدان
تاریخ: 1/14/2006 8:43:10 AM
کاربر مهمان
  اي احمدي نژاد
اي كارگر شهرداري
<<ابتدا <قبلی 1599 1598 1597 1596 1595 1594 1593 1592 1591 1590 1589 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved