شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
15472
نام: حسین کیمیا
شهر: تبریز
تاریخ: 12/31/2005 12:36:21 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه هم قطاران
در عجبم احسن بگم به این همه از خود گذشتیها...
به نظرم کل ایران در جنگ بود تو شهرهایمان...
در خط مقدم هیچ کس با کسی تعارف نداشت(حتی با مرگ)
چون میدان جنگ بود؟؟؟
چی بگم جنگ تو شهرهایمان بمب باران هایمان که چه مادر های ابستن یک ایرانی از خود گذشته بودکه بقیه اشو همه میدانیم....
هر درد بی درمان را کشیده ایم و برامون وظیفه هست بکشیم...
برا بچه هامون برا هر ایرانی ...که فردای همچو دلاورانی مثل علی(ع) مثله اوینی مثل باکریها که من از باکری... کم یاد نگرفتم مردانه گی را ...
دوستان من نوکرتونم هر کار (خوب یا بد کردیم )بماند تو سنگر دلهامون ؟
اخه ما مردیم باید ثابت کنیم که از پیاله علی مستیم...
یک کودک ایرانی هم صدای هواپیمای دوشمن را شنیده...
من کوچیکه همتون هستم.
رب یارتان...
(یا حق)
15471
نام: waralow
شهر: waralowcity
تاریخ: 12/31/2005 12:33:36 PM
کاربر مهمان
  waralowwar begin as soon as. whole of west&east must try to faith to islam
15470
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 12/31/2005 12:22:52 PM
کاربر مهمان
 
سلام بر همگی
سالروز شهادت آقا امام جواد سلام الله علیه را تسلیت می گم...
15469
نام: hassan
شهر: مشهد
تاریخ: 12/31/2005 12:20:49 PM
کاربر مهمان
  ضمن عرض سلام وخسته نباشیدخواهشمندم درخصوص تغییر
مرجع تقلیداینجانب را راهنمایی فرمایید
باتشکر
15468
نام: فهیمه
شهر: ايران
تاریخ: 12/31/2005 11:41:42 AM
کاربر مهمان
  گوشه‏اى از زندگانى امام محمد تقى (عليه السلام)
-- نهمين امام شيعيان، امام محمد تقى- عليه السلام- در تاريخ 19 ماه مبارك رمضان، و به روايتى، در 15 رمضان سال 195 هجرى در مدينه متولد شدند .
بعضى نيز ولادت آن حضرت را دهم ماه رجب دانسته‏اند .
اين قول را دعاى شريفى كه به حسب نقل از طرف امام زمان- عليه السلام- به ما رسيده است تأييد مى‏كند، چرا كه در آن آمده است: اللهم إنى أسألك بالمولودين فى رجب محمد بن على الثانى و ابنه على بن محمد المنتجب: خداوندا! من به حق دو مولود ماه رجب، يعنى محمد بن على الباقر و فرزندش على بن محمد كه برگزيده تو است از تو تقاضا مى‏كنم .
.
الخ .
(مفاتيح الجنان، اعمال ماه رجب ) .
نام آن حضرت محمد، كنيه ايشان ابو جعفر و القابش تقى و جواد است .
مادر گرامى ايشان سبيكه نام داشت و امام رضا- عليه السلام- ايشان را خيزران مى‏ناميد .
چون سه روز از ميلاد آن حضرت گذشت، ايشان چشمهاى خود را گشودند و به راست و چپ نگاه كردند و سپس با گفتارى فصيح و شيوا فرمودند: أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا رسول الله .
آن حضرت در سن 7 سالگى به مقام امامت رسيدند و اين كوچكى سن سبب شد كه حتى بعضى از شيعيان نيز در امامت ايشان شك كنند .
لذا در موسم حج، پس از شرفيابى به محضر ايشان و مشاهده معجزات، كمالات و علوم آن حضرت، به امامت ايشان اقرار نمودند .
زمانى كه مأمون قصد داشت دخترش ام‏الفضل را به عقد امام نهم درآورد، اطرافيانش اظهار داشتند: او كودكى خردسال است و از جهت علم و كمال بى‏بهره، پس بهتر است كمى صبر كنى تا به كمال رسد، سپس دخترت را به عقد او درآورى .
مأمون كه خود بهتر از هر كسى مقام و رتبه ايشان را مى‏دانست، مجلسى از بزرگان علماى عصر خود كه در صدر آنان يحيى بن اكثم قرار داشت ترتيب داد تا با حضرت مناظره كنند .
يحيى بن اكثم پرسيد: نظر شما در مورد كسى كه در حال احرام، شكار كند چيست؟ امام جواد- عليه السلام- فرمود: آيا در حرم صيد كرد يا در خارج از حرم؟ عالم بود يا جاهل؟ عمدا كشت يا سهوا؟ كشنده صيد آزاد بود يا بنده؟ صغير بود يا كبير؟ اولين صيد او بود يا چندمين‏بار؟ صيد، پرنده بود يا غير پرنده؟ كوچك بود يا بزرگ؟ آيا اين فرد پشيمان است يا به عمل خود اصرار دارد؟ شب صيد كرده است يا روز؟ احرام او احرام عمره بود يا احرام حج؟ يحيى بن اكثم كه خود را در مقابل احتمالات متفاوتى ديد كه آمادگى آن را نداشت و حتى احتمال آن را نمى‏داد، درمانده شد و به لكنت زبان افتاد .
آنگاه مأمون، دختر خود را با امام تزويج كرد .
امام - عليه السلام- پس از مدتى اقامت در بغداد، براى انجام مراسم حج به مكه سفر كردند و تا زمان فوت مأمون، يعنى 17 رجب سال 218 هجرى قمرى در آنجا اقامت داشتند .
پس از مأمون، برادرش معتصم عباسى به خلافت رسيد .
وى كه از كثرت فضايل و شدت نفوذ امام جواد (ع) بيمناك بود، حضرت را به بغداد طلبيد .
امام پيش از رفتن خود، فرزندشان حضرت على النقى، امام هادى- عليه السلام- را در حضور بزرگان شيعه و ياران مورد اطمينان خود به جانشينى برگزيده، پس از سپردن وديعه‏هاى امامت به ايشان، به بغداد رفتند .
همسر آن حضرت كه همواره مى‏ديد امام جواد- عليه السلام- به مادر و ساير كنيزانشان بيش از او احترام مى‏گذارند از آن حضرت عصبانى بود و از اين جهت، به تحريك عمويش معتصم، امام را با انگور مسموم كرد .
تاريخ شهادت آن حضرت را بعضى پنجم ذيحجه سال 219 ذكر نموده‏اند؛ ولى قول مشهور روز آخر ذى قعده سال 220 مى‏باشد و اين در حال
15467
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 12/31/2005 11:35:42 AM
کاربر مهمان
  یا الله
سلام اهل قلعه ی حرف دل
مولای من! یا رضا(ع)، چه بگویم از فردا!؟ چه بگویم از جوادت مولا!؟ از معتصم و ام الفضل بگویم یا از بخشندگی و جود جوادت!؟ از زهر بگویم که جگر جوادت پاره پاره کرد یا از سنگ دلی همسری چون ام الفضل...
مولای من! چگونه تاب آوردی!؟ دیدی که چگونه زهر بر جان فرزندنت ریختند ، چه با شقاوت ...
مولای من! چه بگویم از نادانی و مسند دنیا که نه دین می شناسد ونه نیکی و اهل بیت
خدایا! خدایا! فقط تویی مونس تنهایی و غربت عبدالفاطمه
خدایا تو خود به فریادم رس در این شب تار
بانوی من! یا فاطمه! عبدت دریاب که چون تویی بانویم! بانو بیا بگیر دستم امشب، که آبروی عبدت نزد پروردگارش تویی
...................................
در پناه حق – یازهرا(س)
15466
نام: احسان
شهر: ملایر
تاریخ: 12/31/2005 11:08:54 AM
کاربر مهمان
  AGAJAN SALAMAGADELAM KHILY TANGE AGA BACHE HEZBOLAHIIYA BORIDAN DARAN ALODEYE ROZEGAR MISHAN TORA GASAM BEMADARAT BIYADELATAKEY DARIN ZENDAN FARIB INOAN BINI YKI ZIN CHAH ZOLMANI BORON SHO TA JAHAN BINI
15465
نام: عبد الفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 12/31/2005 10:44:09 AM
کاربر مهمان
  یا سمیع
سلام اهل دلی ها
خدای من! اگه بگم امشب فقط می خوام با تو بگم نه کس، چی می گی!؟ اگه بگم دیگه می خوام فقط خودم باشم وخودت چی!؟
ای خدا!؟ تو که دائم شدی پناه عبدالفاطمه، دیگه نمی خوام حتی صدای نامحرمی خلوتم رو باتو بهم بزنه!
نه! خدای من! بگذار از اون موقع هایی که دلم رو می گیری تو احاطه ی عشقت بگم، از اون موقع های نابی که .......... نه! خدایا! آنقدر خوبی و من خودخواه که دلم نمی خواد از تنهایی هامون کسی چیزی بدونه!
نمی خوام .......خودت می دونی که وقتی تو دل شب من وخودت می شینیم به گفتگو یادم می ره از خواسته هام بگم ، یادم می ره از غصه هام بگم، یادم می ره از دوری یه مهربون بگم! یادم می ره گله کنم از نامردی روزگار، یادم می ره دلم می خواست کجا باشم و.....
خودت می دونی تو خلوتم چی با تو می گم که اونقدر غرق شادیم می کنی که بعدش نمی دونم این همه شادی رو کجا خرج کنم!! وقتی دلم می گیره، بهم می گی: انّ مع العسر یسری و.... یا می گی: یا ایتها النفس المطمئنه... یا که می گی: یا ایها المزمّل، قم الیل الّا قلیلا ...و بعدش من می شم وخودت و خودت وخودت
خدایا! می خوام امشب فقط با تو بگم.......
خروش عزیز! نگفتی عبدالفاطمه رو بخشیدی مهربون !؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بازمانده ی عزیز! ما ارادتمندیم آقا
سورنا جان! عزیز لطف دارین شما، اگه لیاقتی هست از خود اوست نه من حقیر که مانده ام اندر خم یک کوچه
حسین آقای کیمیا! برادر کجایی که بدجور دلم هوای حرف دلت کرده
هبوط عزیز! قدم رو چشم ما گذاشتین! زودتر از اینا منتظر بودیم
بی قرار عزیز! ممنون از سوغاتیتون که یه دنیا می ارزه! شرمنده دیگه اونقدر تو این دنیا نزدیک وخودی دیدیم که فکر کردیم شاید اگه معاون دوم بشیم یه فرقی به حال ما بکنه!!!!!
بقیه ی دوستان منتظرم
در پناه حق – یا زهرا(س)
15464
نام: خروش!
شهر: همين دور و برا
تاریخ: 12/31/2005 10:20:29 AM
کاربر مهمان
 
دوست جديدم ، سيد محمد حسين. سلام

ببخشيد يادم رفت به شما خوش آمد بگويم. قربان جدّت.
قدمت روي چشم ماست عزيز...
15463
نام: امين
شهر: رفسنجان
تاریخ: 12/31/2005 10:09:08 AM
کاربر مهمان
  ارام اكه هنوز فاميل هاتو در نوق نيافتي اسم و فاميلشون را به ادرس ايميلم بفرست تا خودم دنبالشون بكرىم
<<ابتدا <قبلی 1553 1552 1551 1550 1549 1548 1547 1546 1545 1544 1543 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved