شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
15352
نام: ناشناس
شهر: غریبستان
تاریخ: 12/29/2005 3:04:11 AM
کاربر مهمان
  سلام


خروش عزیز. وقتی حرف دلت رو خوندم غربت غریبی دلم رو گرفت . آخه با مرام خروشی که تو به پا کردی یه همچین سکونی رو نمیطلبه اونم سکوتی که قلب ما رو خاموش و درون ترو متلاطم کرده.
مهربون اگه قرار باشه ما اینجا بیاییم و سری بهم بزنیم و ای گاهی درددلی هم بکنیم و بعضاً بغض فروخورده ای از حسرت به اشک نشسته نگاهمون از ندیدن آقا رو به نیت طلب دعا به همدیگه بگیم اما در فراز اینهمه رسیدن از قلب و تنهایی همدیگه بیخبر بمونیم که این نشد رسم برادری ، این نشد حمایت خواهری ، این نشد عقد اخوت ............... عزیز خمپاره ۱۲۰ مستقیم میزدی به قلبمون که راحت تر بود. تا اینکه اینجور از بغض گلوت بگی اما راهی جلوی پامون نگذاری که لااقل گوشه ای از غم دلت رو مهمون سینه مون کنیم شاید تو کمی سبکتر بشی
خروشی که اومد و به قلعه به بغض نشسته سیدمرتضی رنگ و جلای دوباره بخشید ، خروشی که اومد دل دریایی سرداران قلعه رو خروشان کرد ، خروشی که اومد و گفت : بیایید برای پاینده بودن و زنده بودن ، خروشی که ادعا میکنه ناشناس رو میشناسه چطور حالا راضی شده اینقدر غریب ، تنها بیاد و بگه دل نازنینش گرفته ، بگه تو حیرت نقطه چینها مونده حرف دلش شده چند تا .......................... خروشی که میگه پا به غریبستان تنهایی ناشناس گذاشته چطور راضی شده تنهایی ناشناس رو ببینه و از اینهمه بغض دلش بدرد نیاد و بجای اینکه ناشناس رو از غریبستانش بکشه بیرون خودش شده یه غریبه !!!
آخه مهربون تو به اینهمه بغض تنهایی خوش آمد میگی که ناشناس به تنهایی تو بگه ؟؟؟؟؟؟
خروش عزیز بچه های قلعه سیدمرتضی رو که بازمونده مهربون ما رو مفتخر به این نام کرده همه دردآشنای تو هستند. همه خصوصا بعضی از دوستان که به نسبت قدیمی تر از بقیه هستند دیگه مثل خانواده ای شدن و بعضاً باهم ارتباط هم دارند. این یعنی که ما بیتفاوت از کنار همدیگه نمیگذریم.
نازنینم نمیدونم درد قلب پرخروشت چیه ؟
نمیدونم چرا کلافه و سردرگم شدی اما اگه همه رو عزیز میدونی بگو چت شده ؟ شاید بیقرار عزیز از قراردلش بهت هدیه بده
شاید عبدالفاطمه مهربون توی مناجات با اله نازش از تو بگه
شاید حسین آقای کیمیا از راز کیمیای سعادت برات بگه
شاید بازمونده عزیز اونقدر برات درددل کنه که غم خودت یادت بره
شاید شهید گمنام از گمنامی و غریبیش اونقدر برات بگه که .......
شاید سورنا شعری برات بگه و باهات همدردی کنه
شاید مست وصال ........ بماند جرعه ای ترو مهمون سرزمین وصال کنه
شاید و شاید و شاید .......

خروش عزیز منتظر خروش دوباره تو هستم. اگه ناشناس رو میشناسی پس منتظرش نگذار


یا علی
15351
نام: عبدالفاطمه
شهر: همین نزدیکی
تاریخ: 12/29/2005 2:51:36 AM
کاربر مهمان
  هوالباقی
سلام عزیزان حرف دلی!
ای خدای بزرگ!تورا شکرمی کنم که راه شهادت را بر من گشودی دریچه ای پر افتخار از این دنیای خاکی به سوی آسمان ها باز کردی و لذت بخش ترین امید حیاتم را در اختیارم گذاشتی وبه امید استخلاص تحمل تمام دردها و غم ها وشکنجه ها را میسر کردی.
..................
خدایا از این همه نعمت چگونه سپاس گویم!؟ ولی میان ای نهمه نعمت که غرقم، نعمتی بزرگتر بر من دادی که دیگر توان شکر از من گرفته! دردی شیرین که لذتش به هیچ شادی دنیایی ندهم! اله من! تو در آن ظلمت شب که صدایم میان همهمه ی گوش خراش عده ای نامحرم و بیگانه گم می شد، نواس سوز دلم شنیدی و دستم گرفتیو رهانیدم ازتاریکی وظلمت ودلم به نور توکل و ایمانت روشن ساختیو هراس بودن در آن لحظه را از من گرفتی واز آن پس دردی شیرین و نگاهی دلربا از نگار نادیده بر جانم گذاشتی!
الهی! عبدالفاطمهی حقیر دیشب به خود جرأت حضور داد! هنوز نمی توانم آن حال خوش توصیف کنم!
کجا من حرف از ناامیدی و نبودن می زنم که بودن در جوار تو بودن در نیستی که جز با تو به وحدت نمی رسم عین بودن است!
خدای من! کجا عبدالفاطمه از دردی می گوید که دیگران را به غم بکشاند!؟ عبدالفاطمه از دردی می گوید که اگر کسی فقط ذره ای از آن بر کامش ریخته باشی تا آخر عمر شکرگزارت خوهد بود نه اهل نفرین و درد ورنج دنیایی و جسمانی!
ای خدای بزرگ و مهربانم! تو خود باورم بدار که ...
الهی! شکر با این همه نعمت
در پناه حق - یا زهرا(س)
15350
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 12/29/2005 2:41:22 AM
کاربر مهمان
 
(نمی دانم ) از شهر (آسمون)
همراه صمیمی حرف دل، سلام

حالت چطوره عزیز
اگر مایل بودی کمی در مورد خودت برایم بنویس...
15349
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 12/29/2005 1:56:22 AM
کاربر مهمان
 
یه روز می بینمت....یه روز می بینمت
یادشون بخیر سبکبالان عملیات های کربلای ۴ و کربلای ۵ و والفجر۸ .
آه خدایا بوی شلمچه میاد" بوی فاو. چقدرم نزدیکه.... انگار همین دور و براست!!
بوی شلمچه میاد از پشت خاکریزهای احساس من. بوی کانال ماهی میاد از پشت سنگرای غربت من. انگار یک عالمه اروندرود پشت پلکهای من مهیای خروش است...
15348
نام: آشنا
شهر: شيراز
تاریخ: 12/29/2005 1:42:18 AM
کاربر مهمان
  خسته ام،خسته و دلشكسته.در شرم و حسرت ديروز سياه ونا اميد از فرداي پريده رنگ.
برايم دعا كنيد.ايمانم،ايمانم...
خدايم،خدايم...
امامم كجاسث كه دسثم را بگيرد؟چرا ...
برايم دعا كنيد.من هنوز منتظرم...
15347
نام: هدا
شهر: امریکا
تاریخ: 12/28/2005 11:15:18 PM
کاربر مهمان
  !!!!!!!!!!!!!!!!!!salam montazer!!!!!!!!!!!!!
man darbareye arafat faghat midoonam ke ye shibiye ke hame doa mikonan va shabe khoobiye, doroste agha moallem?
!!!!!!!!!!!!!salam sahar from germany!!!!!!!!!!!
mamnon be khatere ham deliyet. midoonam che ehsasi dari.vali hamishe fekr kon ke khoda dare emtehanet mikone, intori baraat rahat tar mishe. be omide pirooz shodanet too in emtehan.
15346
نام: منتظر
شهر: شیراز
تاریخ: 12/28/2005 10:26:06 PM
کاربر مهمان
  سلام
من منتظر مطالب شما دو دوست خوب هستم
واز همه ی بچه های حرف دل دراین ایام التماس دعا دارم
15345
نام: منتظر
شهر: شیراز
تاریخ: 12/28/2005 9:47:04 PM
کاربر مهمان
  سلام هداوسلام سورنا
شماهمیشه یک نفر راآیقدر منتظر جواب مطالبش می گذارید
15344
نام: یه بنده خدا(ج)
شهر: غریبه ها
تاریخ: 12/28/2005 7:39:42 PM
کاربر مهمان
  سلام سلام سلام ...


******التماس دعا دارم از شما دوستان******
15343
نام: بی قرار
شهر: تهران
تاریخ: 12/28/2005 5:12:06 PM
کاربر مهمان
  سلام!
۱.خواهر خوبم هدا خانم از امریکا!
اولا" مطمئن باش همه ی بروبچه های حرف دل به فکر همدیگه هستن و برای هم دعا میکنن.
ثانیا" کسی که بتونه ایمان و اعتقادش رو در شرایطی مثل شرایط شما نگه داره خیلی مقامش از من و امثال من بالاتره...
امیدوارم ارتباطت با حرف دل همواره برقرار باشه.
۲.خروش عزیز!
شما بزرگوارید و ما کوچیک شما...
دیگه چرا غصه و غم؟
۳.حسین آقای کیمیا.عبدالفاطمه ی عزیز.گمشده جان.بازمانده ناشناس مست وصال منتظر غدیر سیدمحمدحسین شهید گمنام سورنا و همه ی دوستان بزرگوارم داداش کوچیکتون رو از دعای خیرتون محروم نفرمایید.
داداش کوچیکتون بی قرار
<<ابتدا <قبلی 1541 1540 1539 1538 1537 1536 1535 1534 1533 1532 1531 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved