شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
1522
نام: صفیه
شهر: تبریز
تاریخ: 4/16/2004 2:58:47 PM
کاربر مهمان
  دوست دآرم شرآیط زندگی به ۶ سآل قبل بآز گردد
1521
نام: عبد فرار
شهر: كربلا
تاریخ: 4/16/2004 8:48:42 AM
کاربر مهمان
  ای كاش كه اقبال به من رو كندو روی توبینم درنسیم سحری طرهئ كیسوی تو بینم.
1520
نام: ب
شهر: امارات
تاریخ: 4/16/2004 4:19:36 AM
کاربر مهمان
  دلم خیلی گرفته منو اون كه همو خیلی دوست داریم ولی بازم همش دوامون میشه چرا آخه همش هم بر سر چیزهای الكی؟؟؟
1519
نام: لیدا
شهر: تهران
تاریخ: 4/16/2004 3:12:19 AM
کاربر مهمان
  من دلم یك ماشین مدل بالا می خواد كه باهاش تو خیابان با سر عت گاز بدم
1518
نام: علی حاتمی
شهر: گچساران -استان كهگلویه و بویر احمد
تاریخ: 4/16/2004 2:21:41 AM
کاربر مهمان
  بین من وشمع فرقی است در سوز

شمع شب می سوزد و من شب و روز
1517
نام: ماندانا مرادی
شهر: امیدیه
تاریخ: 4/16/2004 2:10:04 AM
کاربر مهمان
  میخواهم بدانم در آینده چه میشوم
1516
نام: روابط عمومی
شهر: تهران
تاریخ: 4/15/2004 8:16:18 PM
کاربر مهمان
  پایگاه بسیج شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی عضو فعال می پذیرد. منتظر حرف دل بعدی باشید.
1515
نام: لیلا
شهر: اصفهان
تاریخ: 4/15/2004 3:30:55 PM
کاربر مهمان
  خدایا كمكم كن تااز این وضعیت نجات ÷یدا كنم قدرت تصمیم گیری ندارم نمی دونم چهكاركنم فقط تو می تونی كمكم كنی خایا من و تنها نذار
1514
نام: یعقوب غیور
شهر: تبریز
تاریخ: 4/15/2004 3:13:27 PM
کاربر مهمان
  با عرض سلام و ادب واحترام خدمت خوانندگان عریز:
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

ما رها کنید در این رنج بی حساب
با قلب پاره پاره و با سینه ای کباب
عمری گذشت در غم هجران روی دوست
مرغم درون آتش و ماهی برون آب
از درس و بحث مدرسه ام حاصلی نشد
کی می توان رسید به دریا از این سراب

با عرض احترام به پیشگاه آقا امام زمان و دعا برای تجیل در ظهورش

دلم تنگ است نمی دانم چه بگویم نمی دانم از چه کسی بگویم ولی این را می دانم که خیلی بی قرارم بی قرار برای رفتن برای پر کشیدن به دیار باقی و دل بریدن از این دنیایی لعنتی دنیایی که به راحتی با حیثیت انسان بازی و احساسات انسان را جریحه دار می کند بنده فردی هستم گناه کار و شرمنده ولی آقا ثامن الائمه عنایتی کن و بنده گناهکار و شرمنده را به پا بوس خود بطلب تا در آنجادر گوشه ای خلوت گزیده و از این مردمان بی احساس که بدون هیچ تحقیق و بررسی زود قضاوت کرده و به انسان حرفهای ناربط و تهمت و افترامی زنند را برایت بگویم؛ بگویم که چکونه با یک کلمه حرف نا ربط مسیر زندگی مرا عوض و اعتماد به نفس ام را از من گرفتند منی که تا به حال احساس می کردم فردی هستم معتقد و با اعتماد به نفس قوی ولی یک حرف نا مربوط من را شکست، خرد و داغونم کرد شکایت این مردمان را برایت بگویم که خود، دم از دین، ایمان،تقوا و پل صراط می زنند و براحتی و بدون هیچگونه تحقیق و بررسی تهمت و افترا به انسان می زنند پس اگر قیام و قیامتی هست به خداوندی خدا و به مظلومیت حضرت زهرا(س) از حق خود، اگر حقی داشته باشم از آن نمی گذرم و ایشان را حلال نمی کنم و دیدار و قضاوت این قضیه را به خدا و روز قیامت می سپارم.
الهم عجل فی فرجک ولیک
پس دیدار به قیامت از جماعت مسلمان
1513
نام: وصال
شهر: بندرعباس
تاریخ: 4/15/2004 2:56:52 PM
کاربر مهمان
  بنام خدا
من وصال...ازبندرعباس از این سایت استفاده می كنم ومیخواهم از مسعولان این سایت تشكر كنم...
<<ابتدا <قبلی 158 157 156 155 154 153 152 151 150 149 148 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved