اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
15092 |
نام:
منتظر
شهر:
شیراز
تاریخ:
12/24/2005 10:19:31 AM
کاربر مهمان
|
سلام هدا
راستی در مورد پخش مستقیم موفق شدی ودرچه مقطعی درس می خوانی ودر آنچا چه کار می کنی درمورد امام زمان عج مطالبی که گفتی من ناراحت نشدم
|
|
15091 |
نام:
منتظر
شهر:
نورستان
تاریخ:
12/24/2005 9:59:39 AM
کاربر مهمان
|
سيدابوالحسن اصفهانی امام زمان ( ع) را نشان داد
ادامه
مشهدی حسین چراغ را روشن کرد و آورد. در این هنگام مرحوم سیدابوالحسن و بحرالعلوم و فرزندش سیدابراهیم و مشهدی حسین آماده بیرون رفتن شدند. ما هم می خواستیم همراهشان برویم اما مرحوم سید فرمود:
« نه هیچکدامتان نیایید».
هر چهار نفر آنها بیرون رفتند و چون تا برگشتن آنها زمان زیاد گذشت، ما آن شب نفهمیدیم که کجا رفتند.
فردا صبح از سیدابراهیم پسر بحرالعلوم یمنی سئوال کردیم:
دیشب کجا رفتید؟
سیدابراهیم خندید و با خوشحالی گفت:
«الحمدلله استبصرنا ببرکة الامام السید ابوالحسن»
ما به برکت امام سیدابوالحسن شیعه شدیم.
گفتیم: کجا رفتید؟
گفت: « رحنا بالوادی مقام الحجة»
در وادی السلام به « مقام حجت (ع) رفتیم. وقتی به حصار مقام رسیدیم سیدابوالحسن چراغ را از خادمشان گرفتند و گفتند:
اینجا بنشین تا ما برگردیم. مشهدی حسین همانجا نشست و ما سه نفر وارد مقام شدیم».
وقتی در فضای مقام داخل شدیم، سید چراغ را زمین گذاشتند و کنار چاه رفتند و وضو گرفتند و داخل مقام شدند و ما در بیرون مقام قدم می زدیم.
سپس سیدابوالحسن مشغول نماز شدند.
پدرم چون معتقد به مذهب شیعه نبود لبخند می زد و می خندید.
ناگهان صدای صحبت کردن بلند شد، پدرم با تعجب به من گفت:
کسی اینجا نبوده است! آقا با چه کسی صحبت می کند؟!
دو سه دقیقه صدای صحبتها را می شنیدیم اما تشخیص نمی دادیم که صحبت درباره چیست.
هیج یک از مطالب مشخص نبود.
ناگهان سید صدا زد:
« بحرالعلوم! داخل شو»
پدرم داخل شد، من هم خواستم به داخل مقام بروم اما سید فرمود: « نه تو نیا!» باز به قدر چهار پنج دقیقه صدای صحبت می شنیدم اما صحبتها را تشخیص نمی دادم. ناگهان یک نوری که از آفتاب روشن تر بود در « مقام حجت» تابش کرد و صیحه پدرم به صدای عجیبی بلند شد.
یک صیحه زد و صدایش خاموش شد.
سپس سیدابوالحسن صدا زد:
سید ابراهیم! بيا پدرت حالش بهم خورده است، آب به صورتش بزن و شانه هايش را بمال تا به حال بيايد.
آب به صورت پدرم زدم و شانه هایش را مالیدم پدرم چشمهایش را باز کرد و بنا کرد با صدای بلند گریه کردن و بی اختیار از جا بلند شد و روی قدمهای سيدابوالحسن افتاد و پاهای سید را می بوسید و دور سید طواف می کرد و میگفت:
« یابن رسول الله! یابن رسول الله! یابن رسول الله! التوبة! التوبة التوبة!»
طریقه مذهب شیعه را به من تعلیم بده من توبه کردم. سپس سیدابوالحسن مذهب شیعه را به او تعلیم دادند و او شیعه شد و من هم شیعه شدم.
به هرحال این قضیه گذشت و بحرالعلوم هم به یمن باگشت. چهارماه بعد زوار یمنی به نجف آمدند و پولهای زیادی برای آسیدابوالحسن آوردند و بحرالعوم نامه ای نیز توسط زوار به حضور سید فرستاده بود و از سید تشکر و قدردانی کرده بود و نوشته بود:
« از برکت عنایت و هدایت شما، تاکنون دو هزار و اندی از مقلدین من شیعه دوازده امامی شده اند.»
|
|
15090 |
نام:
زهره
شهر:
تهران
تاریخ:
12/24/2005 9:32:57 AM
کاربر مهمان
|
در دیاری که درآن نسیت کسی یار کسی
کاش یارب نیافتد به کسی کار کسی
|
|
15089 |
نام:
سعيد رستمي
شهر:
زنجان
تاریخ:
12/24/2005 8:27:07 AM
کاربر مهمان
|
خيلي دوستون دارم
|
|
15088 |
نام:
مسافر
شهر:
مسافرخانه
تاریخ:
12/24/2005 8:23:11 AM
کاربر مهمان
|
**********او می آید آماده دیدار شویم***********
**********یاعلی مدد***************************
خدایا صاحب ما را برسان.......آمین یا رب العالمین
|
|
15087 |
نام:
ارزومند
شهر:
اميدوار
تاریخ:
12/24/2005 8:09:32 AM
کاربر مهمان
|
الهي ازتوميخواهم انچه راكه برايمان مقدركرده اي درنظربگيري وماراياري فرمايي وازبدبيهاوناپاكيهامارادورنگه داري به اميدروزي كه ازبندگان پاكت باشيم
|
|
15086 |
نام:
خورشید
شهر:
اسمان
تاریخ:
12/24/2005 7:17:42 AM
کاربر مهمان
|
خدایا با تو سخن می گویم مدتی است می خواهم تو را مخاطب حرف هایم قرار دهم ولی تا امروز موفق نشده بودم حال که با تو سخن می گویم از تو می خواهم به حرف هایم گوش دهی
خدایا در این دنیا که فقط وسعتعش زیاد است جز تو کسی را لایق دردو دل نمی دانم خدایا تو خوب میدانی حرف دلم چیست پس به جلال و عظمتت قسمت می دهم که خواسته ام را براورده کنی ای مهربان ترین مهربانان
|
|
15085 |
نام:
مسافر
شهر:
مسافرخانه
تاریخ:
12/24/2005 7:10:46 AM
کاربر مهمان
|
**انا الحسین مصباح الهدی و سفینت النجات **
@@@@ همه امامان سفینه نجات هستند ولی کشتی امام حسین (ع)زودتر بهمقصد میرسد@@@.
((( الهم عجل لویک الفرج ))) **یاعلی مدد **
|
|
15084 |
نام:
مسافر
شهر:
مسافرخانه
تاریخ:
12/24/2005 6:46:33 AM
کاربر مهمان
|
***دریای بخشش و لطف موالکونین ابا عبدالله الحسین اندازه ندارد ****
هرکس که گناهان بسیار دارد بیاید..مطمئنا بخشیده
میشود اگر توبه واقعی کند. که طی مراحل ذیل :
۱-توبه از گناهان و پشیمانی از عملکرد خود
۲- انجام واجبات و ترک محرمات ( حق الله ، حق الناس )
۳- هرگز دیگر مرتکب گناه نشدن ++التماس دعا ++
*خدایا فرج آقایمان امام زمان (عج) را برسان*
|
|
15083 |
نام:
ایوب
شهر:
مهاجر
تاریخ:
12/24/2005 6:23:12 AM
کاربر مهمان
|
سلام به همه ی دوستان،
چهل روز تا آغاز محرم مانده تو این چهل روز چه کاری باید انجام بدهیم تا بتونیم ایام محرم را درک کنیم؟
نظر بدین؟؟؟
***
یک دوست جدید در حرف دل
|
|