شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
15082
نام: باران
شهر: زمین
تاریخ: 12/24/2005 6:04:01 AM
کاربر مهمان
  ***********************************************

الهی

از من اهی


ازتو نگاهی

***********************************************
15081
نام: منتظر
شهر: نورستان
تاریخ: 12/24/2005 6:03:57 AM
کاربر مهمان
  سيدابوالحسن اصفهانی امام زمان ( ع) را نشان داد
يک داستان بدون واسطه هم از مرحوم آية الله آسيدابوالحسن اصفهانی نقل کنم. در زمان مرجعيت مرحوم آسيد ابوالحسن اصفهانی يکی از علمای عامی بغداد، شانزده بيت در مذمت شيعه سروده بود و در آنها اعتقادات شيعيان به امام زمان را مورد استهزا قرار داده بود.
او نوشته بود که شيعيان انتظار دارند که مهدی از سرداب بيرون بيايد. اين شعرها را برای بعضی از علمای نجف و از جمله آنها برای آشيخ محمدحسين کاشف الغطاء فرستاده بود.
مرحوم شيخ محمدحسين کاشف الغطاء در جواب آن شانزده بيت، صد و شصت بيت بر همان وزن سروده بود و در آنها اسامی علمای سنی که قائل به امامت و مهدويت هستند و اسامی کتابهاشان را ذکر کرده بود و من آن اشعار را دارم. اين عالم سنی آن شانزده بيت را برای بسياری از علما فرستاده بود.

روزی که در منزل مرحوم آسيدابوالحسن اصفهانی نشسته بوديم، بسياری از آقايان ديگر هم بودند. آسيدابوالقاسم اصفهانی مترجم عروة الوثقی، شيخ محمدکاظم شيرازی، خلخالی برزگ، سيدمحمد پيغمبر، دامادهای مرحوم سيدابوالحسن (سيدميربادکوبه ای و آسيدجواداشکوری) نيز حضور داشتند.
در آن هنگام يک پستچی آمد و يک پاکت نامه به دست مرحوم آسيدابوالحسن داد.
ايشان نامه را باز کردند و در داخل آن دو ورقه بود، يک ورقه اشعار همان شخص سنی بود که برای صاحب نامه فرستاده بود و ورقه ديگر نامه ای بود که نويسنده آن درباره اعتقاد شيعه به مهدی (ع) از مرحوم سيد دليل و استدلال خواسته بود.
مرحوم سيد نامه را خواندند و خنديدند. سپس آن نامه را با صدای بلند خواندند. نامه از طرف بحرالعلوم يمنی بود که از سادات حسنی و از علمای تريديه بود. در اين نامه بحرالعلوم يمنی دليلی برای وجود امام زمان درخواست کرده بود.

مرحوم آسيدابوالحسن همان وقت جواب نامه را نوشتند و در ضمن نوشتند:
« شما به نجف مشرف شويد تا من امام زمان (ع) را به شما نشان بدهم! »
نامه را مهر کردند و به دامادشان آسيدجواد اشکوری دادند و فرمودند:
در پست بينداز.

دو ماه از این قضیه گذشت. شبی بعد از اینکه مرحوم آسیدابوالحسن در صحن امیرالمومنین نماز مغرب و عشا را خواندند، یکی از شیوخ عرب به نام شیخ عبدالصاحب آمد و به ایشان گفت:
« بحرالعلوم یمنی به نجف آمده است و در محله وشراق در فلان جا منزل کرده است»
مرحوم آسیدابوالحسن فرمودند:
« باید همین حالا به دیدنش برویم ».

ایشان همراه با عده ای از علما برای دیدن بحرالعلوم حرکت کردند. دامادهایشان و پسرشان مرحوم آسیدعلی هم همراهشان بودند (چغندر هم داخل میوه هایشان
ما هم رفتیم ! .)
بالاخره وقتی رسیدیم و تعارف به عمل آمد، بحرالعلوم یمنی شروع به صحبت در آن زمینه کرد. مرحوم سیدابوالحسن فرمود:
الان وقت صحبت کردن نیست چون من مستعجل هستم و کار دارم. فردا شب برای شام به منزل ما بیاید تا آنجا با هم صحبت کنیم.

سپس مرحوم سید برخاستند و همه با هم به منزل با گشتیم.
فردا شب بحرالعلوم با پسرش سیدابراهیم به منزل مرحوم سیدابوالحسن آمدند. پس از صرف شام مرحوم سید خادمشان را صدا زدند و فرمودند:
مشهدی حسین! چراغ را روشن کن میخواهیم بیرون برویم. (در آن زمان برق نبود و باید با چراغ فانوس بیرون می رفتند).

مشهدی حسین چراغ را روشن کرد و آورد. در این هنگام مرحوم سیدابوالحسن و بحرالعلوم و فرزندش سیدابراهیم و مشهدی حسین آماده بیرون رفتن شدند. ما هم می خواستیم همراهشان برویم
15080
نام: شهید گمنام
شهر: جزیره مجنون
تاریخ: 12/24/2005 5:44:49 AM
کاربر مهمان
  در این کتاب ، یاد کن هنگامی را که عیسی بن مریم (ع) گفت: «ای بنی اسرائیل! به راستی منم فرستاده ی خدا به جانب شما و بشارت دهنده ام به فرستاده ای که پس از من خواهد آمد و نام او احمد(ص) است!»
قرآن کریم: سوره آل عمران- آیات ۴۵ تا ۴۷ و سوره صف - آیه ۶
15079
نام: پانیذ
شهر: تهران
تاریخ: 12/24/2005 5:43:23 AM
کاربر مهمان
 

دلتنگم....

دلتنگ کسی که صدا کند مرا

آری سکوت سرشار از ناگفته هاست...

آنچه که نه تو می دانی و نه من...!!!

************پانیذ*************
15078
نام: شهید گمنام
شهر: جزیره مجنون
تاریخ: 12/24/2005 5:32:33 AM
کاربر مهمان
  ... در این کتاب، یاد کن هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم(س) به راستی که خداوند تو را به کلمه ای از جانب خود، به نام مسیح؛ عیسی بن مریم بشارت می دهد. او در دنیا آبرومند و در آخرت از مقربان درگاه الهی است. او در گهواره و بزرگسالی با مردم سخن گفته و از صالحین خواهد بود.
مریم(س) به پروردگارش عرضه داشت: "پروردگارا! چگونه برایم فرزندی خواهد بود، حال آنکه بشری به من نزدیک نشده!". فرشته پاسخ داد: «هم بدین سان خدای هرچه را خواهد بیافریند. پس هرگاه بخواهد کاری را اراده فرماید، جز این نیست که گویدش (بآش)
پس بشود.>

********
...هر کسی که در راه رفع شبهه الوهیت از ساحت عیسی بن مریم (ع) و بیان حقیقت حال او تلاش کند،
مشمول دعای خیر ما خواهد بود.
«حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع)»
********
15077
نام: عاطفه
شهر: تهران
تاریخ: 12/24/2005 4:29:30 AM
کاربر مهمان
  تولدعیسی مسیح پیامبر بزرگ خدا مبارک .


قال عیسی ابن مریم اللهم ربنا انزل علینا مائده من السمائ تکون لنا عیدا لاولناواخرناوایه منک وارزقنا و انت خیر الرازقین

ایه ۱۱۴ سوره مبارکه المائده
عیسی پسر مریم گفت : " بارالها پروردگارا از آسمان خوانی بر ما فرو فرست تا عیدی برای اول و آخر ما باشد و نشانه ای از جانب تو. و مارا روزی ده که تو بهترین روزی دهندگانی ."
15076
نام: عبدالعاصی
شهر: توبه
تاریخ: 12/24/2005 3:29:00 AM
کاربر مهمان
  بسم رب المهدی (عج)
حرف دلی ها سلام
چقدر خوب که یه جایی را یافتم که کمی حرف بزنم البته حرف زدن در مورد گناهانی که کردی در حضور قلب های نورانی وبا صفای شما حقیقتا سخت است ولی من هر چی برای خدا و امام زمان (ع) اعتراف کردم وکمک خواستم جوابی نشنیدم خیلی توی حرم امام رضا (ع) التماس کردم اما غربت عاشقی نصیبم نشد بی بی را قسم دادم به قران ولی برایم مادری نکرد از عمه سادات مدد خواستم و حضرت رقیه (ع) را شفیع گرفتم
من منتظر جواب بودم اما یه نیم نگاه نظر نکردند وحالا می خوام برای شما بگم شاید یکی باشه (البته همتون هستید ولی این حداقلش است)نزد خدا ابرو داشته باشه برای بنده گنهکاری که میخواد توبه کنه
ابروشو گرو بذاره وحرفهای منو به خدا برسونه
ایمان لفظی را داشتم نماز وروزه و .....ولیکن حتی درک نمیکردم از نماز لذت بردن وباتوجه نماز خوندن ومنتظر بودن و...یعنی چی
شیعه بودن به من ارث رسیده بود خلاصه اش این که دونسته وندونسته گناه کبیره وصغیره را جایگزین ÷اکی کودکی و نورانیت نوجوانی کردم حالا میخوام جوانی را توبه کار باشم اما.....
از سفر جنوب نوروزی از خواب غفلت بیدار شدم (به حرمت خون شهدا که واقعا عاشقشونم) تصمیم گرفتم ادم بشم ولی کسی را ندارم که درست وغلط راه را نشانم دهد و در شروع انقدر اشتباه و سستی میکنم که ناامیدمیشوم وراستش دوباره همان ادم....
قرار توبه میگذارم از گناه اجتناب میکنم نماز اول وقت نافله نماز شب زیارت عاشورا نماز امام زمان(عج) و هر چی که درتوانم باشد اما من در نماز شب ان حال عرفانی که میگویند ندارم با کلی تلقین دو قطره اشک ندامت میریزم من امام زمان (عج) را دوست دارم
ولی فکر میکنم این شور ریا است چون به معرفت عاشقانش نرسیدم وادای ان را در می اورم این جاست که قلبم میلرزد ومطمئن میشم من درست شدنی نیستم
برای توبه از کجا شروع کنم؟ ایا واقعا توبه کننده مثل کسی است که گناه نکرده ؟ ایا من میتوانم گذشته زشتم را جبران کنم؟ ایا امیدی هست که این بار توبه ام را نشکنم ؟ اگر خدا به بندگانش مشتاق است چرا مرا در رسیدن به خودش کمک نمی کند؟ برای جبران حق الله و حق الناس فرصت کمی دارم ایا با این شرایط می شود توبه کرد؟
این حرف جسارت است ولی هر کی اقا را دوست دارد کمک کند من راهم را درست انتخاب کنم و بنده صالحی شوم قول میدهم بعد از هر نماز برای کسی که کمکم کند دعا کنم
عبد العاصی_خیلی التماس دعا
15075
نام: نمی دانم
شهر: اسمون
تاریخ: 12/24/2005 2:11:57 AM
کاربر مهمان
  میلاد عیسی مسیح بر موحین مبارک
ای عزیزان یکدیگر را محبت کنیم زیرا محبت از خداست و هر که محبت کند خداوند اورا دوست میدارد و خدا را میشناسد انکه محبت نمی کند خدا را نشناخته است زیرا خدا محبت است ای عزیزان اگر خدا ما را اینچنین محبت کرده ما نیز باید یکدیگر را محبت کنیم هیچ کس هرگز خدا را ندیده است اما اگر یکدیگر را محبت کنیم خدا در ما ساکن است و محبت او در ما به کمال رسیده است . خدا محبت است و کسی که در محبت ساکن است در خدا ساکن است و خدا در او نا مه اول یوحنا انجیل عیسی مسیح
15074
نام: س.م . ب
شهر: کردستان
تاریخ: 12/24/2005 1:42:09 AM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم
هنگامی که در نماز می ایستم و سوره حمد را زمزمه کنان بر لبان خود جاری می سازم ناگهان مانند برق ذهنم در این کلمه می ا یستد ایاک نعبدو خدایا تنها ترا می پرستم ناگهان به خود می گویم مگر خدا به من نیاز دارد که می گویم تنها تورا می پرستم مگر من عاصی چیزی دارم که اسم خودم را جزء خریداران بنویسم با کدام عمل و با کدام توشه و... وخدایا تو چقدر عزیزی که با تمام این ریا کاری و دروغها و پیمان شکنیهای من دو باره می گوئی صد بار اگر توبه شکستی باز آ .آخر خدا یا چرا اینونه شده ایم که توجه ای به مبدا و معاد نداریم چرا بخاطر رسیدن به ظواهر دنیا که در مقابل ملک و پادشاهی خداوند ذره بی مقداری می باشد حتی با نام و خون و اعتقادات بندگان خوب خدا مانند شهدا و پیامبران و امامان مغازه کاسبی باز کرده ایم خدا یا تو چقدر عزیز و کریم هستی اگر روزی چپها بر روی خط خوشبختی بودند طرفدار انها و اگر روزی راستی ها با انداختن چفیه مرید انها می شویم خدا یا مگر خود نفرموده ای همانا اصحاب چپ و راست از فانیان و تنها حزب خدا پیروز است خدا یا چقدر درد دل دارم و چقدر غم غربت که با گفتن هر کلمه خون من جهت ریختن مباه می باشد خدا یا تو خود شاهد باش تنها تورا می پرستیم و تنها امید ما تو هستیو....
15073
نام: نرمش
شهر: نرمتنان
تاریخ: 12/24/2005 1:34:44 AM
کاربر مهمان
  سلام
گريه (شادي+خنده)بر هر درد بي درمان دواست
<<ابتدا <قبلی 1514 1513 1512 1511 1510 1509 1508 1507 1506 1505 1504 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved