اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 15052 |
نام:
بنده خدا
شهر:
تهران
تاریخ:
12/23/2005 2:11:49 PM
کاربر مهمان
|
دم همتون گرم
|
|
| 15051 |
نام:
سورنا
شهر:
نزدیک کربلا
تاریخ:
12/23/2005 1:58:30 PM
کاربر مهمان
|
بسم رب الشهداء و الصدیقین
سلام
خروش باصفای حرف دل!عمر دلتنگی ات کوتاه باشد ان شاءالله.دلتنگ باران نباش چون داردباران می آید.گم شده، عزیزمهربان.خوش به حالت که سنگ صبورت آخر صبر و معرفت و پرده پوشیست.و بقیه اهالی حرف دل !دعا کنید امتحانات عبد الفاطمه به خیر و خوشی تمام شود که حرف دل بدون مناجات هایش یک چیزی کم دارد.بیقرار!رئیس بزرگ و بزرگوار،در این روز بارانی چند کیلو متر به کربلا نزدیکتر شدم وبا اینکه من هم عددی نیستم! در حرم امزاده صالح برای شما و بقیه دعا کردم.مست وصال گل نبودی این مدت .خیربوده انشاءالله !سعید مقدس! حرفهایتان به قدری دل آشناست که دعا می کنم همیشه حرف دلی باشید.
بانوی عشق از کربلای کوچک!خواهر گلم خواسته بودی از کربلا برایت بگوییم.-ضمن کسب اجازه از تمام عزیزان که اساعه ادب مرا می بخشند- باید بگویم که:
خدا کند هیچ عاشقی عاقل از کربلا بر نگردد،چون احتمالا نفهمیده کجا آمده!شاید من نفهمیده باشم کربلا را،شایدمحرم آن راز و رمزها نبوده باشم ،اما یک چیز را حس کردم،که حس شاید مقدمه و مرتبه پایین فهم ویقین باشد.
صحت این نکته را حس کردم که چرا می گویند:
گرد حرم دویده ام،صفا و مروه دیده ام **هیچ کجا برای من کرببلا نمی شود
آخر به خدا کربلا با همه جا فرق دارد.زمینش آسمانش.بویش.
آی...آخر نمی دانم امام حسین چه معامله ای با خدا کرده که خدا این مغناطیس قوی ربایش دل را در حرمش گذاشته!!روزی که ما مشرف شدیم،یعنی 12بهمن سال 82 روز عرفه بود.حتما می دانید از اعمال روز عرفه دوفعل هست که عظمتش وتاثیر انجامش باور نکردنیست.یکی حضور در عرفات،دیگری دعا زیر گنبد ملکوتی امام حسین.ما در این فضا بودیم و آن روز روز تولد من هم بود...
از اول صبح انگار هیچکس حال طبیعی نداشت.اشک و گریه بی وقفه مهمان چشمها بود.هر کس به گوشه ای پناه برده بود ومن سرگردان بودم لحظه ای در حرم آقا امام حسین لحظه ای بعد به گدایی در صحن ساقی کربلا.ناچار در بین الحرمین ماندم که والله بهشت مجسم است.
دعا خواندیم:الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع...اشک وزمزم دعا ،عشق وآقا!به یارب یارب آخر دعا که رسیدیم باران گرفت،دستهای همه زایران به سمت آسمان بود،همه عاشقانه رو به حرمش فریاد می زدند:یا ابا عبد الله الحسین...
دیگر نمی توانم بگویم این لحظه چگونه گذشت ،همین را بگویم که نظیرش را حس نکرده بودم.
اشکها با دانه های باران قاطی می شدند و کامها از عطر نام حسین معطر.روبرو حسین بود وپشت سرمان آقا حضرت ابوالفضل.چه امنیتی!!کجای دنیا آدم این قدر احساس راحتی دارد؟؟میان دو قطب مغناطیسی دلدادگی قرار داشتیم که همین حس آشفتگی شیرینی القا می کرد،به کدام سو باید می رفتیم؟
ناخود آگاه بر لبم آمد که زمزمه کنم:
میون این دل تنگم مثل بین الحرمینه
یه طرف عشق ابوالفضل یه طرف عشق حسینه
...و گذشت.حالا هر وقت لطافت قلبی پیدا می کنم،یک دلیلی دارم برای گریه کردن.که عشق و اشک وحسین مترادفند.خدا دل را آفرید که عشق سر گردان و بی خانه نباشد وآن خانه خراب باشد که جایگاه عشق حسین نیست.
ملتمس دعایتان(سورنا)از نزدیک کربلا
|
|
| 15050 |
نام:
حسین کیمیا
شهر:
تبریز
تاریخ:
12/23/2005 12:52:30 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه عزیزان
اگر مریدان براین باورنیستند که پیامبر،ائمه وامام زمان براعمال ما نظارت مستمر دارند که دارند. ...وهر وقت نامه اعمال همه ما . روی زمین را بررسی کرده و نمره وامتیاز میدهند... ما باید
بپذیریم. اما با این پذیرش ما هیچ گونه باجی به آنان که مرید. نائب امام زمان هستیم نمیتونیم بدیم . ما با تدبیر و خرد و دانش علمی اثبات شده که..." توماس آلوا ادیسون "
بود که او را به اختراع برق رهنمون ساخت ؟ من از همه مسلمانان هم وطنم میخواهم با صداقت درونی خودشان. این پاسخ را در تنهائی فقط به خودشان بدهند. و کدام جهاد بالاتر از جهاد" گراهام بل " وامثال اوست که به اختراع وکشف ابزاری دست زدند که زندگی ما را بهتر ساخت.
کو علی(ع) گونه...
امروز اگر امام زمانمان ظهور کند (برای گفتن چی داریم)بگیم یک استخر پر از اشک؟
(یاحق)
|
|
| 15049 |
نام:
سعيد مقدس
شهر:
ايران
تاریخ:
12/23/2005 12:41:27 PM
کاربر مهمان
|
ادامه
اما خوب كه گوش مي سپارم، انگار نجواي تو از ميان هياهوي بوران، حرف ديگري دارد! تو مي گويي: (مي دانم كه زلال دلبستگي ات به من را گل آلود كرده اي، خبر دارم موريانه‌هاي نافرماني چه بر سر كلبه سر سپردگي‌ات آورده اند، از هر طپش و ضرباني كه قلبت دارد، قصه كسالت و ياست را شنيده ام. اما آخرش چه؟ مگر غير از خانه من پناهگاهي پيدا مي كني؟ مگر جز من كسي هست كه زير سايه اش، آوارگي‌ات را از ياد ببري؟ مگر نزديك تر از من عزيزي پيدا مي كني يا دلسوزتر از من، رفيقي را مي شناسي؟ مگر نمي داني كه من سرچشمه حياتم و هر چه سواي من سراب مردگي است؟ پس چه مي گويي؟! دست بر دست نهادن و به من پناهنده نشدن چه فايده اي برايت دارد؟...
بيا براي يك بار هم كه شده، دلت را به درياي مهر من بزن و همه آن چه تاكنون كرده اي به كناري بگذار و بي آن كه به گذشته ات فكر كني، از ژرفاي ضميرت مرا بخوان! آن وقت مي بيني كه همان دم، سبكبال در آسمان آغوشم پروازت مي دهم و تو مي تواني تا همان قله هاي بي ابر، ديده در ديده من اوج بگيري...)
|
|
| 15048 |
نام:
هدا
شهر:
امریکا
تاریخ:
12/23/2005 12:39:38 PM
کاربر مهمان
|
**********سلام منتظر و بانوی عشق***************
**بانوی عشق**
من اصلا از دستت ناراحت نیستم این طوری فکر نکن. ولی من هیچ گاه اینطوری به این نگاه نکردم که اقا میخواهد که من بیشتر با ایشون حرف بزنم. ممنون.
**منتظر**
نمیخواهم حرفی بزنم که یکدفعه کسی این مطلب را بخواند و ناراحت شود ولی حقیقت را مینویسم: اقا قدش بلند بود و اولین دفعه که ایشان را دیدم سبز بوشیده بود و دفعی دوم سفید مایل به زرد تن داشت و روسریم دستش بود انگار که به من گفت: حجابت را در ان کشور فاسد حفظ کن.
(التماس دعا)
|
|
| 15047 |
نام:
حلاج
شهر:
تبریز
تاریخ:
12/23/2005 12:01:29 PM
کاربر مهمان
|
با سلام خدمت دوستان
چون آید آن نگار عالم آرا
تجلی می دهد وجه خدا را
بابای مهربانم
ای صاحب زمانم
خواسته هاتون رو آقا
خریده ام به جانم
کی میشه که شما رو
ببینم با چشمانم؟
کنارتون بشینم
با همه دوستانم
الحمد لله بگم
شیرین بشه دهانم
چون رسیده ظهور امام مهربانم
آگاه باشيد به زودى كسانى ادّعاى مشاهده (نيابت خاصّه) مرا خواهند كرد.
آگاه باشيد هر كس قبل از(خروج سفيانى) و شنيدن صداى آسمانى، ادّعاى مشاهده مرا كند دروغگو و افترا زننده است; حركت و نيرويى جز به خداى بزرگ نيست.
|
|
| 15046 |
نام:
مست وصال
شهر:
تهران
تاریخ:
12/23/2005 10:59:46 AM
کاربر مهمان
|
تو طليعه نوري ، برگي از قرآن ، فرشته اي والاتر از فرشتگان مقرب الهي كه جايگاهش را زمين خدا نهاده اند. يوسفي ديگر، كه اگر يوسف را تنها زليخايي عاشق بود تو را دنيايي مشتاقند.
تو چشمه اي از محبتي كه سيرابي از تو نشايد. قطعه اي از بهشت كه اگر هست همه بازتابي از نور تواند و روشني نباشد مگر آن كه تو از پشت كوههاي بلند انتظار بيرون آيي. آقاي من، عزيز من در انتظار تو ماندن، همه را به تنگ آورده و لحظه ديدارت رؤيايي بزرگ شده است. يارانت به تيغ جاهليت كافران گرفتار گشته اند و در خموشي غروب دلتنگ و طولاني ات سخت غمينند. هرشب جمعه به همراهت رو به درگاه معبودشان دست به دعا برمي دارند كه اي يكتاي بي همتا، تو عنايتي بنما و آن دلداده را به دلدار رسان كه اگر بر شكستن است سنگ صبور دل نيز شكست.
اكنون كه قلم برداشته ايم و براي تو مي نويسيم. بايد بگويم كه دلهايمان براي جواب پراز محبت تو سخت مي تپد كه...
(اگر سيلي زند ليلي درميان آن همه مردم مرا، دل من خوش داردش)
|
|
| 15045 |
نام:
نمی دانم
شهر:
اسمون
تاریخ:
12/23/2005 10:32:39 AM
کاربر مهمان
|
میلاد عیسی مسیح بر موحین مبارک
ای عزیزان یکدیگر را محبت کنیم زیرا محبت از خداست و هر که محبت کند خداوند اورا دوست میدارد و خدا را میشناسد انکه محبت نمی کند خدا را نشناخته است زیرا خدا محبت است ای عزیزان اگر خدا ما را اینچنین محبت کرده ما نیز باید یکدیگر را محبت کنیم هیچ کس هرگز خدا را ندیده است اما اگر یکدیگر را محبت کنیم خدا در ما ساکن است و محبت او در ما به کمال رسیده است . خدا محبت است و کسی که در محبت ساکن است در خدا ساکن است و خدا در او نا مه اول یوحنا انجیل عیسی مسیح
|
|
| 15044 |
نام:
مریما.قیام
شهر:
فنلاند
تاریخ:
12/23/2005 10:32:38 AM
کاربر مهمان
|
سلام به همه ایی حرفدلیها!
می خواهم ترکت کنم اما...!
اگه بدانم بودنم برای توعین رویاست پیشت می مانم
اگه ببینم برایم اشک می ریزی تا قیامت کنارت می مانم
اگه باور کنم عاشقم هستی در راه عاشقی ترکت نمی کنم
اگه بدانم برایم شب ها دعا می کنی می مانم و دعایت را می شنوم
اگه احساس کنم دستت را به کسی نسپردی پیشت می آیم تا دستت را بگیرم
اگه بشنوم که روزی می خواهی برایم بمیری پیشت می آیم تا از رنج دوری نمیرم
اگه ببینم ستاره ی من و تو کنار هم می درخشند پیشت می آیم شايد درخشش اين ستاره اميد زندگي من و توست
اگه هنوزم در قلبت جایی برای من باقی است قلبم را به تو می بخشم تا تو را ترک نکنم !!!
یا حق!
|
|
| 15043 |
نام:
نمی دانم
شهر:
اسمون
تاریخ:
12/23/2005 10:32:36 AM
کاربر مهمان
|
میلاد عیسی مسیح بر موحین مبارک
ای عزیزان یکدیگر را محبت کنیم زیرا محبت از خداست و هر که محبت کند خداوند اورا دوست میدارد و خدا را میشناسد انکه محبت نمی کند خدا را نشناخته است زیرا خدا محبت است ای عزیزان اگر خدا ما را اینچنین محبت کرده ما نیز باید یکدیگر را محبت کنیم هیچ کس هرگز خدا را ندیده است اما اگر یکدیگر را محبت کنیم خدا در ما ساکن است و محبت او در ما به کمال رسیده است . خدا محبت است و کسی که در محبت ساکن است در خدا ساکن است و خدا در او نا مه اول یوحنا انجیل عیسی مسیح
|
|
