شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
14352
نام: گم شده
شهر: تبریز
تاریخ: 12/4/2005 7:07:13 AM
کاربر مهمان
  هوالمعشوق
با سلام
{با من بمان تا تقدس چشمانت ذا تفسير كنم و چشمانت را مهر، پيشاني ات را سجاده و سجده بر عظمت پروردگارت نهم كه
مادر را ، مادر خلق كرد . }
سلام به همه عزيزان مخصوصاً همشهري هميشه پايدارم حسين جان .
چون من نمي تونم تشخيص بدهم كه كي به كيه كلامي نمي نويسم اما هميشه مطالبتان را خوانده و كلام نابتان را سرلوحه تصميم و زندگي ام قرار مي دهم و خداي را بسي شاكرم كه شماها را دارم .
يا بي بي كوچك مددي رسان .
14351
نام: دكتر مسعود اسلاميان
شهر: اصفهان
تاریخ: 12/4/2005 7:05:04 AM
کاربر مهمان
  سلام
فهم آن ثقيل است اگر بدانند (اكثرهم لايعقلون)

سلامي خدمت خانم فاطمه معصومه عليها سلام
زائري دل شكسته ام،آه معصومه جان سلام **** دل به مهر تو بسته ام ،بانوي مهربان سلام


اي ضريحت حريم مهر، ياد سبزت شميم مهر**** نـام پاكـت نـسيم مهر، رحمـت آسمان سلام


هركه يكسردلش شكست،آمدورشته برتوبـســت*** ازطبيبان نظر گسست، اي اميد جهان سلام


هركه مهرتوبرگرفت،و ازغمت شوروشرگرفت****بيكران زير پر گرفت،برتو تا بيكران سلام


علي للجنه ثمانيه ابواب ثلاث منها الي قم تقبض فيها امراه من ولدي تسمي فاطمه و تدخل بشفاعتها شيعتي الجنه باجمعهم

14350
نام: سورنا
شهر: نزدیک کربلا
تاریخ: 12/4/2005 6:54:55 AM
کاربر مهمان
  سلام
خروش بزرگوارم که از همین دور وبرا به ما افتخار صحبت می دهی مگر نمی دانی در شرع ما زنها نمی توانند قاضی بشوند!(بقول سرورمان بیقرارشوخی کردم).ولی جدا حالا در مورد چی باید قضاوت کنیم؟
14349
نام: دكتر مسعود اسلاميان
شهر: اصفهان
تاریخ: 12/4/2005 6:46:30 AM
کاربر مهمان
  الله
محمد.........................................علي ................. فاطمه.....................
حسن........................................حسين ................عليهم السلام.................
سلام
برو اي گداي مسكين در خانه علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را
14348
نام: سورنا
شهر: نزدیک کربلا
تاریخ: 12/4/2005 6:43:19 AM
کاربر مهمان
  سلام
ادمین !به خون پاک سید قسمت می دهم این مطلب را پاک نکن بگذار همه بخوانند.
باور کنید هر چه سعی کردم نتوانستم این حرفها را برای خودم نگه دارم،اما چه کنم ، شادی بی نظیری که بتازگی شهرم را فرا گرفته آنقدر بی سابقه است که مرا حسابی به وجد آورده.از این گذشته زهر کلام بعضی دوستانی که مدتیست به این صفحه آمده اند آنچنان مرا آزرده کرد که واقعا مجبورم بعضی مطالب را بازگو کنم.اواخر هفته گذشته رئیس جمهور و جمعی از وزیران به شهر ماآمدند.راستش را بگویم در بدو ورودشان به شهر و سخنرانی که در اجتماع مردم شهر داشتند فکر کردم شاید ایشان هم مثل اسلافشان!فقط آمده اند هندوانه زیر بغل مردم بگذارند،آب و هوایی عوض کنند و محض خال نبودن عریضه چند وعده سرخرمن به ملت بدهند و بروند.اما...چیزی نگذشت که پی بردم نه!انگار در مغز این انسان به ظاهر کوچک اندام غوغایی برپاست .گویا همین انسان به ظاهر معمولی دلی به وسعت دریا دارد.چرا این حرف را می زنم؟عرض می کنم.وقتی در هر شهر و شهرستانی نماینده،فرماندار یا مسئول محلی در جایگاه سخنرانی می کرد ،این مرد شریف روی صندلی راحت ننشست که خستگی را از تن بدر کند یا لحظه ای در خدمت خودش باشد بلکه تمام مدت روی پاهای خسته اش ایستاد و تک تک افرادی که از دور به او اظهار لطف می کردند را مورد تفقد قرار داد.برای جوانها با لبخند دست تکان می داد.برای پیر ترها دست ادب به سینه می گذاشت وبرای کودکان بوسه می فرستاد.گاهی کسانی بودند که نامه هایشان را مقابل جایگاه آورده بودند که او برای گرفتن نامه گاهی چنان خم می شد که طرف را خجالت زده می کرد.حواسش به همه بود .از دور با خیلی ها حرف زد.احمدی نژاد روز اول ،موقع ناهارمثل خیلی از حتی مدیران دون پایه کشور به رستوران نرفت بلکه ناهار ساده ای که از خانه آورده بود را میل کرد و به وزیران گفت اگر ناهار بیرون می روید پول غذا را باید خودتان بدهبد.شبها را در منزل امام جمعه خوابیدوبه بقیه دستور داد هرکدام به مامورسرای ارگانهای مربوط به خودشان بروند.به دیدار کارگرانی رفت که راه سازی می کردند،همه مبهوت شده بودند وقتی دیدند آقا محمود برادرانه تک تکشان را به آغوش کشید وطبیعتا لباسهای ساده خودش هم خاکی شد.به روستایی رفت که مردمش پلا کارد زده بودند :آقای رئیس جمهور ما از شما چیزی نمی خواهیم جز آب آشامیدنی !ودکتر پلاکارد را به کمک بقیه جمع کرد که با خودش به تهران ببرد .گویا می خواست این خواسته مردم را نصب العین دولت کند.در جلسه هیات وزیران با چنان دقت و حساسیتی از وزیران گزارش می خواست وچنان جدی بود که کسی گمان نمی کرد احمدی نژاد بلد باشد شوخی هم یکند.اما وقتی جانبازی به حضورش امد و از او خواست به وضعیت جانبازان رسیدگی بیشتری بشود،دکتر بالبخند شیرینی گفت :باشه درست میشه اما شما هم باید پول زور بدید...و خدا می داند حاضرین جمع چقدر خندیدند،الیته بیشتر از همه خود دکتر !!.ودکتر رفت در حالیکه هیچ مسئولی مثل او در شهر من محبوب نیست.مردم شهر من در مقایسه با سایر استانها کمترین رای را به دکتر دادند.اما دکتر تلافی نکرد که بقول خودش اول خدمت مردم من آمد.حالا همه در شهر مشغول کارند و ساختن .اول از همه جاده باریک و خطرسازمنتهی به دانشگاه را دارند تعریض می کنند.حالا همه از او حرف می زنند.او رفت اما شهر حالا حالاها پر از عطر وجود پاک اوست.
ملتمس دعایتان "سورنا"از نزدیک کربلا
14347
نام: پیمان o0v0o
شهر: بی سرزمین تر از باد
تاریخ: 12/4/2005 6:16:41 AM
کاربر مهمان
  از من اي هستي من دور مشو
مي من مستي من دور مشو

رشته عمر مني جان مني
عشق من دين من ايمان مني

تار و پود دل بيمار توئي
خواب و بيداري و پندار توئي

گرچه همچون خم مي در جوشم
خون دل مي خورم و خاموشم
14346
نام: اریا
شهر: تهران
تاریخ: 12/4/2005 6:11:10 AM
کاربر مهمان
  دوستش دارم اما نمی دونه
14345
نام: حسین کیمیا
شهر: تبریز
تاریخ: 12/4/2005 6:10:54 AM
کاربر مهمان
  گمشده عزیز عبدالفاطمه عزیز بفیه عزیزان .........


خشم و رنجش موجب پريشانی است و ارتباط و مصاحبت موجب آرامش. خشم خود را از ديگران در مصاحبت با آنها مطرح کنيم(یاحق)


14344
نام: عاطفه خوش
شهر: تهران
تاریخ: 12/4/2005 6:06:03 AM
کاربر مهمان
  فلا تکن من القنطین .
پس از نومیدان مباش . سوره حجر ایه ۵۵

من امیدوارم خدای آفریننده آسمانهاوزمین خدای آفریننده عرش وفرش خدای صاحب بزرگی و کرامت در این دنیای بزرگ مرا تنها به حال خود نگذاشته .

خدایا دستم را بگیر که به هر خیری از جانب تو محتاجم. آمین یا رب العالمین
14343
نام: خروش!
شهر: همين دور و برا
تاریخ: 12/4/2005 5:56:01 AM
کاربر مهمان
  قضاوت با عبدالفاطمه، بيقرار و سورنا
هرچه باشد به ديده منت...
<<ابتدا <قبلی 1441 1440 1439 1438 1437 1436 1435 1434 1433 1432 1431 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved