شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
14292
نام: دكتر خاتمي
شهر: يزد
تاریخ: 12/3/2005 7:11:44 AM
کاربر مهمان
  سلام
ماكه قربون همه رفتيم
مي خواستم يه اعترافي بكنم
چقدر خوب شد يه چند ميلياردي براي گفتگوي تمدنها بوجه بستيم وگرنه حالا از كجا داشتيم بخوريم ويه چندتا سفر خارج بريم
آقاي دكتر احمدي نژاد بنا نشد اسرار نظام را هرجاي بگي توصيه هاي من را قبول كن به نفعته
رئيس جمهور سابق
14291
نام: احمد
شهر: شاهیندژ _ الی بالتا
تاریخ: 12/3/2005 7:09:58 AM
کاربر مهمان
  به نام حق

زندگی زیباست ای زیبا پسند
زیبه اندیشان به زیبایی رسند
همسر عزیزم ،خاطره جان دوستت دارم
14290
نام: هاتف اصفهاني
شهر: اصفهان
تاریخ: 12/3/2005 7:01:30 AM
کاربر مهمان
  چه شود به چهره زرد من نظرى براى خدا كنى؟
كه اگر كنى همه درد من به يكى نظاره دوا كنى
تو شَهى و كشور جان تو را تو مَهى و جان جهان تو را
ز رَه كرم چه زيان تو را كه نظر به حال گدا كنى؟
ز تو گر تفقد و گر ستم بود آن عنايت و اين كرم
همه از تو خوش بود اى صنم چه جفا كنى چه وفا كنى
تو كمان كشيده و در كمين كه زنى به تيرم و من غمين
همه ى غمم بود از همين كه خدا نكرده جفا كنى
تو كه «هاتف» از برش اين زمان روى از ملامت بيكران
قدمى نرفته ز كوى وى نظر از چه سوى قفا كنى؟
14289
نام: دكتر احمدي نژاد
شهر: تهران
تاریخ: 12/3/2005 6:46:00 AM
کاربر مهمان
  سلام
قربون همه
در راستاي اهدافمون به يك نكته دلاي جونتون را جلب ميكنم
حالا كه بنزين را هم مي خواهيم سهميه ايش كنيم از الان بريد ويكي يه بشكه ۲۲۰ ليتري تهيه كنيد كه بعدا منتظر توي صف بنزين نمونيد.

اين را هم از سر دلسوزي گفتم وگرنه نبايد ميگفتم
ازاسرار نظام بود
آدمين عزيز حرفهاي من را قلم نگير تو كه اهل قلمي
وقتش كه برسه حرفاتو قلم ميگيرم
رئيس جمهور
14288
نام: شمه
شهر: ورامین
تاریخ: 12/3/2005 5:32:53 AM
کاربر مهمان
  به نام خدای هق
یارب مکن امید کسی را تو ناامید
من واقعا از شهدا ذشرمندهام نمی دونم باید چکار کنم که شهدا از من راضی باشن یا علی
14287
نام: فائزه امیری
شهر: تهران
تاریخ: 12/3/2005 4:22:58 AM
کاربر مهمان
  من واقعا از شهدا و جانبازان خجالت می کشم چون که آنها رفتند که ما در آسایش باشیم و ما چگونه جواب آنها را می دهیم و از خدا می خواهم که به من توفیق ادامه راه شهدا را بدهد ان شاء الله
14286
نام: دكتر مسعود اسلاميان
شهر: اصفهان
تاریخ: 12/3/2005 4:13:48 AM
کاربر مهمان
  سلام
يامولاتي يا فاطمه الزهرا اغيثينيفاطمه مي‌دانست كه در آخر الزمان مردان حق گرسنه مي‌مانند و يتيمان حق بي قوت و مي‌دانست كه عاشقان او مي‌آيند تا مزارش بجويند، آنگاه كه جستند با ملائك حق به طواف اين خانه مشغول شوند.
بيايد زماني كه حريم او پيدا شود و عاشقان به وصال رسند، اگر خواهي مزار بي‌چراغش زيارت كني، به طهارت علي باش، اگر نتوانستي، محب علي باش و از حب علي درون خود پاك ساز، شايد كه لياقت رسد تو را كه پاك كني آستان او را از غبار، ما را چه رسد كه محرم خانه يار شويم. اگر مزارش ناپيداست، دل خود حريم او كن كه مادر نسبت به فرزندان مهربان است، كه فاطمه گفت شيعيان ما آن شيعيان جوانمرد و عاشق پيشه همه ساداتند و از ما.
عشق به فاطمه ميسر نيست مگر با شيوه عاشقي و پاكبازي و رندي و پاكي اگر فاطمه گفت، از زبان كسي ديگر كه بر مزار ما غريبان نه چراغي، نه گلي، نه پر پروانه‌اي سوزد و نه بانگ بلبلي، ولي اشك عاشقان در مزارش چراغ و دل‌هاي عارفان پروانه حرمش شود. آنجا كه فاطمه هست، علي هست و آن‌جا كه علي هست خدا هست و آنجا كه فاطمه هست كل قداست هستي آنجاست و مزار فاطمه كمين‌گاه نظر است. اگر مزارش نيافتي دل خود كمينگاه نظر او كن كه فاطمه اسم اعظم خدا است، كه فاطمه نور عالم است، كه فاطمه لطف مجسم خداست، كه فاطمه عشق عالم است كه فاطمه لطف باران است، كه فاطمه لطافت و بوي خوش گل بوستان آفرينش است، كه فاطمه لطف مجسم خداست، كه فاطمه لطافت هستي است، كه فاطمه تكثير رحمت حق است كه فاطمه مونس حق است و از بر او آمد و به بر او رفت و در بر او بود و بر او هست.
با نام او، با ياد او و با درود بر محمد و آل او و بر اولياي حق كه همه از دولت عشق به فاطمه به قرب علي رسيدند و از علي به خدا، و شدند ولي او، در عالم، فاطمه به هيچ كس شبيه نبود و هيچ كس به فاطمه كه فاطمه فاطمه بود
14285
نام: دكتر مسعود اسلاميان
شهر: اصفهان
تاریخ: 12/3/2005 4:00:47 AM
کاربر مهمان
  ادامه مطالب
. سومين فايده‏ى ارتباط با امام مهدى‏عليه السلام ،تمسك به حبل الهى و در پى آن هدايت شدن به صراط مستقيم؛ است. همان‏طور در زيارت جامعه در اين باره عرضه مى‏داريم: (هدى‏ من اعتصم بكم)؛ يعنى كسى كه تمسك به شما نمود و مرتبط با شما گشت، هدايت شد.(12)
4. فائده‏ى ديگر اينكه، به واسطه‏ى ارتباط با معصومان‏عليه السلام بالاخص امام مهدى‏عليه السلام است كه مى‏توان خداى تعالى را حقيقتاً عبادت كرد و خداى تعالى را شناخت و عارف به خداوند جلّ على‏ شد؛ و به واسطه‏ى ارتباط با آنها است كه خداى تعالى را به يگانگى و احديت مى‏توان شناخت ؛ همان‏طور كه مؤلف كتاب شريف بصائرالدرجات از امام باقرعليه السلام روايت كرده است كه فرمود: به سبب ما خدا عبادت مى‏شود؛ به سبب ما خدا شناخته مى‏شود؛ به سبب ما خدا را به يگانگى مى‏شناسند و محمدصلى الله عليه وآله حجاب خداست؛ يعنى واسطه‏ى بين خدا و خلق است.(13)




پي نوشتها :
1) حضرت مهدى (ع) در توقيعى به شيخ مفيد(ره) خود را مرابط فى سبيل الله معرفى فرمودند، آنجا كه مرقوم فرمودند: «من عبدالله المرابط فى سبيله...» (كلمة الامام المهدى (ع)، 146- احتجاج / 2 / ص 124).
2) اين السبب‏المتصل بين الارض و السماء» (دعاى ندبه).
3) آيه‏ى شريفه‏ى «لقد ارسلنا رسلنا بالبيّنات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط» (سوره حديد، آيه 25) ناظر به همين معنى است.
4) ربُّناالَّذى أعطى كلَّ شى‏ءٍ خلقه ثم هَدى‏»؛ سوره طه ، آيه 50.
5) اقتباس از كتاب محاضرات فى الالهيات، تأليف جعفر سبحانى، تلخيص على ربانى گلپايگانى، ص 247 و 248 و 249.
6) سوره آل عمران، آيه 200.
7) كتاب الغيبة نعمانى، ص 105؛ تفسيرالبرهان، ج 1، 334.
8 ) سيدهاشم بحرانى، البرهان ،ج 1 ،ص 334، ح 8.
9) محمدبن‏يعقوب كلينى، اصول كافى، 1، 38.
10) سوره‏ى اعراف ، آيه 180.
11) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، 94، 22، ح 17.
12) زيارت جامعه كبيره .
13) بصائرالدرجات / 64.
وه چه آسمان بزرگي
14284
نام: ناشناس
شهر: غریبستان
تاریخ: 12/3/2005 3:42:45 AM
کاربر مهمان
  ادامه متن


I picked 'em because they're pretty like you
ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن

I knew you'd like 'em, especially the blue
ميدونستم دوستشون داري ، مخصوصا" آبيه رو


I said, "Son, I'm very sorry for the way I acted today
گفتم پسرم واقعا" متاسفم ازرفتاري كه امروز داشتم

I shouldn't have yelled at you that way "
نميبايست اونطور سرت داد بكشم

He said, "Oh, Mom, that's okay. I love you anyway"
گفت :اشكالي نداره من به هر حال دوستت دارم مامان

I said, "Son, I love you too
گفتم :من هم دوستت دارم پسرم

and I do like the flowers, especially the blue"
و گلهارو هم دوست دارم ، مخصوصا" آبيه رو


Are you aware that if we died tomorrow, the company that we are working for would easily replace us in a matter of days
But the family we left behind will feel the loss for the rest of their lives
And come to think of it, we pour ourselves more into work than to our own family an unwise investment indeed, don't you think
So what is behind the story
What does the word FAMILY mean to us

آيا ميدانيد كه اگر فردا بميريد شركتي كه در آن كار ميكنيد به آساني در ظرف يك روز براي شما جانشيني مي آورد.اما خانواده اي كه به جا ميگذاريد تا آخر عمر احساس فقدان شما را خواهد كرد.
و به اين فكر كنيد كه ما خود را وقف كا رميكنيم ونه خانواده مان .چه سرمايه گذاري نا عاقلانه اي !! اينطور فكر نميكنيد؟!!پشت اين داستان چه پندي نهفته است. كلمه " خانواده " يعني چه ؟؟

یا علی
14283
نام: ناشناس
شهر: غریبستان
تاریخ: 12/3/2005 3:13:41 AM
کاربر مهمان
  سلام دوباره

متن خیلی جالب و عمیقی بود . بد نیست در پی همه بحثها و جدلها و درددلهایی که با هم داریم یه نظر کوچولو و یه کمی عمیق هم به مطلب زیر داشته باشیم.
***********************************************

I ran into a stranger as he passed by
بامردي كه در حا ل عبور بود برخورد كردم

"Oh excuse me please" was my reply
اوو!! معذرت ميخوام

He said, "Please excuse me too
من هم معذرت ميخوام

I wasn't watching for you."
دقت نكردم

We were very polite, this stranger and I
ما خيلي مؤدب بوديم ، من و اين غريبه

We went on our way saying good-bye
خداحافظي كرديم و به راهمان ادامه داديم

But at home a difference is told
اما در خانه چيزي متفاوت گفته ميشه

how we treat our loved ones, young and old
با آنهايي كه دوست داريم چطور رفتار ميكنيم

Later that day, cooking the evening meal
كمي بعد آنروز، در حال پختن شام

My son stood beside me very still
پسرم خيلي آرام كنارم ايستاد

As I turned, I nearly knocked him down
همينكه برگشتم به او خوردم و تقريبا" انداختمش

"Move out of the way," I said with a frown
" اه !! از سر راه برو كنار" با اخم گفتم

He walked away, his little heart broken
قلب كوچكش شكست و رفت

I didn't realize how harshly I'd spoken
نفهميدم كه چقدر تند حرف زدم

While I lay awake in bed
وقتي توي تختم بيدار بودم

God's still small voice came to me and said
صداي آرام خدا در درونم گفت

"While dealing with a stranger, common courtesy you use
وقتي با يك غريبه برخورد ميكني ، آداب معمول را رعايت ميكني

But the children you love, you seem to abuse
اما با بچه اي كه دوست داري بد رفتار ميكني

Go and look on the kitchen floor
برو به كف آشپزخانه نگاه كن

You'll find some flowers there by the door
آنجا نزديك در چند گل پيدا ميكني

Those are the flowers he brought for you
آنها گلهايي هستند كه او برايت آورده است

He picked them himself: pink, yellow and blue
خودش آنها را چيده: صورتي و زرد و آبي

He stood very quietly not to spoil the surprise
آرام ايستاده بود كه سورپريزت بكنه

and you never saw the tears that filled his little eyes"
وهرگز اشكايي كه چشماي كوچيكشو پر كرده بود نديدي

By this time, I felt very small
در اين لحظه احساس حقارت كردم

and now my tears began to fall
و اشكام سرازير شدند

I quietly went and knelt by his bed
آرام رفتم و كنار تختش زانو زدم

"Wake up, little one, wake up," I said "
بيدار شو كوچولو ، بيدار شو

Are these the flowers you picked for me"
اين گلهایی هستن كه تو برام چيدي؟

He smiled, "I found 'em, out by the tree
او خنديد: اونارو كنار درخت پيدا كردم

I picked 'em because they're pretty like you
ورشون دا
<<ابتدا <قبلی 1435 1434 1433 1432 1431 1430 1429 1428 1427 1426 1425 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved