اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
13892 |
نام:
عبدالفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
11/24/2005 11:19:14 AM
کاربر مهمان
|
یا الله و یا سبحان
سلام مهربونای حرف دلی
آدین خانم خوش اومدین!و........
********
خدای من! موندم چی ؟خدای من اگه نگم.......
اله من! می گن فاصله ی اینجایی که من هستم با عرش تو یه لااله الا الله مخلصانه است! خدای من لا اله الا الله رو که از همون بچگی یاد گرفتم ولی خدای من این اخلاص چی؟ اونو چی کارکنم !؟ اومدم در خونت که خودت وجودم دادی بهم بگی این اخلاص رو کجا باید پیدا کنم!؟ توی کارام توی درسام توی زندگیم که غرق سرابه!؟ کجا؟؟؟
خدای من! می گن نیتم باید خالص برا تو باشه اگه کارام برا اوناست پس چرا اولش می گم اله من شاهد باش که برا تو دارم این کارو می کنم!؟
خداجون اگه کاری به غیر تو باشه ناپاکه، پس چرا خیلی ها ازم می خوان برا خاطر دلشون کاری کنم؟؟؟؟
خدای من! این وجه الله؟؟؟ از یکی پرسیدم یعنی چی وجه الله؟؟؟؟ گفتش یعنی همون امام زمون که غایبه! گفتم وجه الله کجا غیب می شه؟ در حالی که اگه نورش نباشه چطور این مردم بدون وجود او راه می یابند؟؟
گفت : کور باد آن که او را نبیند!!
موندم چی بگم؟ خدای مهربونم! من می گم: من کورم که نمی بینم ، نه آن که کور شوم اگر او را نبینم!
نازنین اله من! سبحان خدای منی،
خدای من! یکی می گفت پاان دورانه به مولا!!!!!
می دونی تو ذهنم چی نقش بست!؟ برام سوال بود که اگه پایان دورانه پس چه معنی داره ما منتظر مولا باشیم و اونوقت که امام اومد و دنیا پر عدل و علم شد، دنیا به پایان برسه! پس اون همه انتظار و رنج و مشقت و ... مردم برا اومدن منجیشون برا چی بود؟؟؟؟
خدای من! گشتم و پرسیدم تا بدونم یعنی چی؟؟؟
خدای من! عظیم مهربون خدای من! یه روز شنیدم که نایب امام زمونم گفته:عصر ظهور ! دوره ی شروع تاریخ بشره نه پایان دوران! آخرالزمان نیست اول الزمانه برا بشر.
تو این مدت که از عمر بشر گذشته و چند هزار ساله که بشر در این سنگلاخ ها و کویرهای وحشتناک ، همین طور سینه خیز و با زحمت رفته تا خودش رو به جاده ی اتوبان عریض آسفالته برسونه، زندگی بشر از اونجاست که آغاز می شه و اون جاده رو حضرت افتتاح می کنن! حرکت تاریخی انسان اون وقته که آغاز می شه! اونوقته که استعداد های انسان ظهور خواهد کرد.و......
مهربون من! می گن تو مدینه ی فاله ای افلاطونی فقط امامه که عالمه بقیه مردم عامه هیچ نمی دونن و چشم و گوششون به خواست امامشون که می بینه و می شنوه!
ولی خدای من می گن اون مدینه ی فاضله ای که ما منتظر بر پاشدنشیم! باید مردم عامه اونقدر سطح فکری و آگاهی و علمشون بالا باشه که حداقل دو باب علم از ۲۷ تا رو بتونند گذرونده باشن!!
می گن تو اون مدینه ی فاضله امام و مردم هر دو عالمند! اولش می گفتم یعنی چی؟؟؟ بعدش فهمیدم که یعنی اگه من قراره تو عصر تکامل که همون دوران ظهور مولاست و مدینه ی فاضله ی اسلامی باشم و ابراز وجود و عبدی بکنم، لازمه که اونقدر از نظر علمی ودانش بشری و غیر تجربی بالا باشم که بتونم قدرت درک مولام رو داشته باشم تا که یه موقع امام زمونم مثل جدش مولا از نادانی مردم سر در چاه نبره برا حرف دلش!!!
خدای من فهمیدم که اگه رشد عقلی نکنم و نتونم حرفی برا گفتن به مولا داشته باشم پس بودنم به چه درد مولا می خوره ؟و به چه دردی می خورم اگه نتونم در تهیه ی مقدمات ظهور مولا ،هرچند خیلی خیلی ناچیز، کاری بکنم!؟؟
خدای من! این مدینه ی فاضله ای که از لااله الا الله شروع می شه و به عصر ظهور می رسه و تازه آغاز زدگی بشره! یه سری مقدمات می خواد
خدای من! کاش همه می دونستیم این مقدمات چیه!!!
<
|
|
13891 |
نام:
حسین کیمیا
شهر:
تبریز
تاریخ:
11/24/2005 11:16:41 AM
کاربر مهمان
|
درود به همه.
شما ممکن است در دنیا فقط یکنفر باشی ، ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی
به چیزی که گذشت غم مخور ، به آنچه پس از آن خواهد آمد لبخند بزن
ما در رویدادهای زندگی خود نقشی نداریم، اما در اینکه چگونه آنها را تعبیر کنیم، مؤثر هستیم.
هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد .
امید وارم بنویسی از نوشته هات فیض ببریم(یاحق)
|
|
13890 |
نام:
سوز
شهر:
نمی دانم اهل کجایم
تاریخ:
11/24/2005 11:11:22 AM
کاربر مهمان
|
تلخند عارفانه
اقا ابالفضل را دیدند که گریه میکرد گفتند چرا گریه می کنی گفت روحانی در حوزه ها نداریم
خیلیها رفتند اونجا
دوباره دیدند باز گریه می کند گفتند باز چرا گریه می کنی
گفت :
اخه اونهایی که من و برادرم را کشتند اونها هم درس حوزوی خونده بودند.
""زمزمه""
|
|
13889 |
نام:
فرشته
شهر:
رشت
تاریخ:
11/24/2005 10:28:26 AM
کاربر مهمان
|
منو ادیت می کنند
|
|
13888 |
نام:
آدین
شهر:
خیال
تاریخ:
11/24/2005 9:47:31 AM
کاربر مهمان
|
" به نام یکتا خالق هستی "
با سلام به همه ی عزیزان حرف دلی :
( من که آمدم ، دست خالی نبودم : دستانم پر از گلایه و شکوه های مزمن زمانه بود ...، با کوله باری از غم تنهایی و هجران ...، با دلی لبریز از حرف و قِصه ...، قصه زندگی با غُصه های بی انتها !
وقتی که آمدم ... به هیچ وجه قصد ماندن نداشتم، آمده بودم که شاید راهی بیابم ، نشانی بگیرم ... از دوست !
آمده بودم که زود بروم ، اما ... ، ماندم !!!
نمی دانم چرا ؟ حتی امروز که ۱۰ روز می گذرد ، نمی دانم چرا می نویسم ...! آخر من اهل نوشتن نبودم ... اهل دل هم نبودم یا حرف دل ! دست نوشته های من بر می گردد به زنگهای انشاء و کمی هم یادداشتهای شخصی و دیگر هیچ !
اما... اگر ماندم ، به دلگرمی نفسهای شما ماندم! به صداهای آشنایی که با گوش جان می شنیدم و می خواستم که بشنوم !
به همه ی حرفهای دلی که مانند کوه ، استواری را می آموخت ، مثل آفتاب روشنائی بخش بود و مثل چشمه سار دل ، زلال و پاک ، خالی از هر رنگ و ریا !
و امروز می خواهم مطمئن شوم که درست آمده ام ، باید بمانم و اگر روزی بخواهم بروم ، نه به خواست خود ، بلکه به قلم تقدیر خواهم رفت ، آن روز حتما روزی است که دیگر باید رفت !
و اما شما دوست عزیز " گم شده " جان !
نمی دانم چرا حرف رفتن را می زنید، ولی ما تازه آمده بودیم که از محضرتان درس بیاموزیم، و بدانیم که باید در زندگی ثابت قدم بود و از گردباد حوادث نهراسید . آمده بودیم مشق عشق را با هم تکرار کنیم تا در خانه ی جانمان حک شود ! و بی یاری یاران مخلص ، نتوان رفت ، سفر نتوان کرد ...! دلم می خواهد که باز هم وقت را غنیمت شمرده ، و همپای یاران ، ما را یاری کنی در راهی که باید رفت ، و توقف ممنوع !
به امید حرفهای دلت که همیشه از دل است، و به خدا می سپارمت !
*** عُمری است، تماشای تو می کردم و عاشق بودم ***
*** کَز تماشای تو ، خَلقی به تماشای منَند !!! ***
*** گفته بودی: که چرا غرق تماشای منی ؟!!! ***
*** آنچنان مات ! که حتی مژه بر هم نزنی ***
*** مژه بر هم نزنم ، تا که ز دستم نرود ***
*** ناز چشمت ، به قدر مژه بر هم زدنی !!! ***
" اللهم عجل لولیک الفرج " (الهی آمین)
|
|
13887 |
نام:
فاطمه
شهر:
تهران
تاریخ:
11/24/2005 9:46:32 AM
کاربر مهمان
|
مست وصال شنیدم شما روانشاسید من یه مشکل بزرگ دارم. من خدا را گم کردم اگه میشه یه جوری به من کمک کن خواهش می کنم. کمکم کن. نوشته هات عالی است تو رو خدا ناامیدم نکن.
|
|
13886 |
نام:
نماینده همه رفقا
شهر:
انطظار
تاریخ:
11/24/2005 9:19:42 AM
کاربر مهمان
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو ژود باش خودتو خالی کن
با گریه خالی کن میدونم همه خوشهال مشیم
|
|
13885 |
نام:
محسن
شهر:
مهران
تاریخ:
11/24/2005 9:14:40 AM
کاربر مهمان
|
سلام سیدواسه ما بچه های مهران هم دعا کن ____ دعا کن حاج احمد به سلامت برگرد
دعا برای آزادي چهار ديپلمات ربوده شده ايرانی از طريق sms
|
|
13884 |
نام:
پیمان o0v0o
شهر:
بی سرزمین تر از باد
تاریخ:
11/24/2005 7:57:41 AM
کاربر مهمان
|
همه رفتن کسی دورو برم نیست بجز بیکس شدن در باورم نیست (عجب این روزگار دلسرده با ما)
|
|
13883 |
نام:
رها
شهر:
تهران
تاریخ:
11/24/2005 7:38:19 AM
کاربر مهمان
|
ادم یا عاشق نشه یا وقتی میشه عاشق کسی بشه که لیاقتشو داشته باشه.
|
|