اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
13732 |
نام:
عبد الفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
11/20/2005 3:23:07 PM
کاربر مهمان
|
یا حق
سلام عزیزان
خدا جون خودت شاهدی که چه بر سر این دل می ره؟ خودت این دل رو دادی پس نگهدارش باش که ناتوانم!
خدا جون، اله من! چی بگم که راست می گن تو گرفتاریامون دنبالتیم، ولی خدا جون کی من بی گرفتار تو بودم!؟
یا رب! اسیر خویش کردیم، پس بگذار همیشه در این گرفتاری و اسارت بمانم که بی تو هیچم.
اله من! در این زمانه ی بی حضور حجتت کی من دیوانه رهابودم زعشقت که الهی این بند بودن در اسارتت رو در هم تنیده تر کن!
آری عزیز موقع دلتنگی هامون یادشیم! ولی خدای من تو خود شاهدی که از وقتی دل بر تو بستم بدون دلتنگ نبودم.
خدای من! جز تو که را صدا کنم که همه ی درد و درمان زتوست. جز تو بر که دل بندم
خدای من! حرف دل را جز به صاحب دل چگونه توان گفت در این عالم نامحرم؟
اله من این دلتنگی رو رفع نکن که بی تو هیچم
نازنین خدای من! تنهایم، تنهای تنها، اونقدر که گاه نعوذبالله نزدیک است که بر دره پوچی سقوط کنم وباز این تویی که به فریادم می رسی که ایمان آوردم که تویی باقی و تویی از رگ گردن به من نزدیکتر!
پس چگونه است که موقع دلتنگی ا و گرفتاری هامون سراغ از تو می گیریم؟
الهی گرفتار ودلتنگ خویشم که زتوست، پس این دلتنگی فزونش کن که همیشه به یاد تو باشم که ...
خدای من جز تو برکه گویم این حرف دل که تنهایم
به تو می سپارم این دل که تو خود صاحبی! اله من! می گویند در این زمانه ی که نام تو کیمیاست! پس بر ۱۰۰۱ نامت که از آن فقط ظاهرش یاد گرفته ام، یکی بر این دل بگذار که ...
توان گفتنم نیست، چه رسد بر سنگینی این حرف
خدایا به تو یم سپارم حرف دلی ها رو به جوار خویش رهنمونشان شو.
گم شده ی عزیز! آری دلتنگم، دلتنگ تر از اونی که تصورش رو بکنی
خدا می داند چه می گویم در این تنهای که عجیب می ترساندم از خویش!
در پناه حق
بی قرار عزیز ممنونم، جز او صاحبم نیست، پس درد دل و شادی دل بر او می گویم.بعدش آقا یعنی چی....
آقا پیمان حرفاتون خیلی تلنگریه، امیدوارم همیشه بمونی - آقا حسین چه خبرا؟؟؟؟
گم شده عزیز یه کم واضحتر عزیز، من که اون همه آی کیوم بالا نیست، یه موقع هنگ می کنم ها!!!!!!!
|
|
13731 |
نام:
حسین کیمیا
شهر:
تبریز
تاریخ:
11/20/2005 2:59:05 PM
کاربر مهمان
|
مثل اینکه همه یادشون رفته در مهظر اقا امام زمان و مریدش اقا
مرتضی هستیم*افسوس* آنچه را تا ديروز گناه مى خوانديم، امروز بيان شخصيت و احساسات خود مى ناميم. (یا حق)
|
|
13730 |
نام:
پیمان OoVoO
شهر:
بی سرزمین تر از باد
تاریخ:
11/20/2005 2:42:45 PM
کاربر مهمان
|
اي بازيگر! گريه نکن! ماهمه مون مثل هميم
صبحا که از خواب پا ميشيم نقاب به صورت مي زنيم
يکي معلم ميشه و يکي ميشه خونه بدوش
يکي ترانه ساز ميشه يکي ميشه غزل فروش
کهنه نقاب زندگي تا شب رو صورتاي ماس
گريه هاي پشت نقاب مثل هميشه بي صداس
هر کسي هستي يه دفه قد بکش از پشت نقاب
از رو نوشته حرف نزن، رها شو از پيله خواب
نقش يک دريچه رُ رو ميله قفس بکش
براي يک بار که شده جاي خودت نفس بکش
کاشکی مي شد تو زندگي ما خودمون باشيم و بس
تنها براي يک نگاه، حتي براي يک نفس
تا کي به جاي خود ما نقابه ما حرف بزنه؟
تا کي سکوتو رج زدن نقش نمايش منه؟
|
|
13729 |
نام:
بی قرار
شهر:
تهران
تاریخ:
11/20/2005 2:38:23 PM
کاربر مهمان
|
سلام!
۱.ناشناس جان!
دلمون رو هوایی کردی عزیز....حسابی دلم هوای مشهد امام رضا رو داره...دعا کن زودتر مسافر صحن و سرای باصفای آقا بشیم...
۲....!
اگه ما نمی تونیم به زیارت امامزاده ها و یا ائمه معصومین(ع)مشرف بشیم می تونیم اونها رو به کلبه ی محقر دلمون دعوت کنیم...نمی تونیم؟
۳.بازمانده!
ما کوچیکتیم رفیق...
سوالی که مطرح کرده بودی خیلی مهم و اساسی بود دستت درد نکنه ان شاالله این روند ادامه پیدا کنه تا ما هم یه چیزی یاد بگیریم.
۴....!
اولاًآیا ملاک خوشبختی و سعادت پول وثروته؟
مگه حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین خیلی زندگی آنچنانی داشتن؟ یا لباسهای فاخر می پوشیدن؟یا همیشه غذاهای ویژه براشون مهیا بود؟ پس چرا این قدر خوشبخت بودن و اینچنین فرزندان برومندی رو تو همون خونه ی کوچیکشون تربیت کردن؟
ثانیاً اون کسی که به دیگران فخر میفروشه و ثروتش رو به رخ دیگران میکشه در حقیقت از همه نیازمندتره!
چون محتاج توجه دیگرانه...
از شما خواهش میکنم یه طرفه قضاوت نکنید.
۵....!
شما که به کارت ایمان داری و میدونی که راه رو درست میری پس چرا از دیگران هراس داری به خدا توکل کن که قطعاً تو کار خیر کمکت میکنه...
۶.عبدالفاطمه جان!
خیلی قشنگ با خدا درددل میکنی...امیدوارم ما هم یاد بگیریم چه جوری با خدا حرف بزنیم.
۷....!
آقا چه عجب؟ بیشتر به ما سر بزن داداش...
برادر کوچیکتون بی قرار
|
|
13728 |
نام:
پیمان OoVoO
شهر:
بی سرزمین تر از باد
تاریخ:
11/20/2005 2:34:06 PM
کاربر مهمان
|
من گرفتار سنگيني سکوتي هستم که گويا قبل از هر فريادي لازم است
سرما زده و سوز ه و پاييز فراري
در حسرت روزهاي بهاري بق کرده قناري
اجاق خونه مي سوزه و سرده ببين سرما چه کرده !
اي واي از اون روزي که گردونه به کام ما نگرده
يخ بسته گل گلدون ها انگار
طوفان طبيعت رو ببين کرده چه بيداد
برگي ديگه نيست روي درختها سرماست فقط ميون حرفا
هر چي که بوده توي طبيعت قايم کرده يکي ميون برفا
در حسرت روزهاي بهاري بق کرده قناري
من تمام هستيم را در نبرد با سرنوشت در تهاجم با زمان آتش زدم کشتم من بهار عشق را ديدم ولي باور نکردم يک کلام در جزوهايم هيچ ننوشتم من زمقصد ها پي مقصودهاي پوچ افتادم . تا تمام خوبها رفتند و خوبي ماند در يادم من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت . بهارم رفت . عشقم مرد . يارم رفت
|
|
13727 |
نام:
حسین کیمیا
شهر:
تبریز
تاریخ:
11/20/2005 2:31:16 PM
کاربر مهمان
|
تاريخ تكرار بى پايان خطاهاى زندگى است. (یاحق)
|
|
13726 |
نام:
عسل
شهر:
تهران
تاریخ:
11/20/2005 2:20:07 PM
کاربر مهمان
|
خیلی تنهام، از همه چیز خسته شدم. برام دعا کنید که یکی از دوست هامو از دست ندم.وگرنه منم میمیرم.
|
|
13725 |
نام:
گم شده
شهر:
تبریز
تاریخ:
11/20/2005 1:55:18 PM
کاربر مهمان
|
هو المعشوق
یا سلام
دقت که می کنم می بینم هر وقت زندگی و دنیا روی خوش به برخی نشون نمی ده یاد آخزت می افتند اما وقتی که دلتنگی هاشون رفع شد یاد خدا هم رفع می شه و دیگه پیداشون نمی شه تا گرفتاری دیگه .
خدا هم قربونش بروم همیشه مشتاق بنده هاش هست چه خوب چه بد .
دل از سنگ باید ، که از درد عشق، ننالد خدایا دلم سنگ نیست .
خدا هیچ چشمی را برای معشوق بی ارزش دنی کور نکند .
التماس دعا
|
|
13724 |
نام:
حسین کیمیا
شهر:
تبریز
تاریخ:
11/20/2005 1:49:06 PM
کاربر مهمان
|
*از زبان یک گناهکار *
یاربم ،شاکرم از این همه غم با چشم گریان* یاربم ،شاکرم ازاین همه شادی باچشم خندان* شاکرتم از این دو نعمت با دل خندان
(یاحق)
|
|
13723 |
نام:
پیمان OoVoO
شهر:
بی سرزمین تر از باد
تاریخ:
11/20/2005 1:21:50 PM
کاربر مهمان
|
قرن ما شاعر اگر داشت، هوا بهتر بود
خار هم كمتر نبود از گل، بسا گل تر بود
قرن ما شاعر اگر داشت، كه
كبوتر با كبوتر، باز با باز
نبود شعار پرواز
واي بر ما كه تصور كرديم
عشق را بايد كشت
در چنين قرني كه دانش حاكم است
عشق را از صحنه دور انداختن
ديوانگي است
درماندگي است
شرمندگي است
قرن، قرن آتش نيست
قرن يك هواي تازه است
فكرها را شستشويي لازم است
گم شديم گر در ميان خويشتن
جستجويي لازم است
نازنين ها، از سياهي تا سفيدي را سفر بايد كنيم
خرسند شديم
از اين كه امروز
رنگي دگر است
نه رنگ ديروز
تا شب نشده
رنگ دگر شد
گفتند از اين نكته
هزار نكته بياموز
|
|