اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 13632 |
نام:
بی قرار
شهر:
تهران
تاریخ:
11/18/2005 4:32:53 PM
کاربر مهمان
|
سلام!
جمعه شبه و کارنامه ی اعمال یک هفته ی ما دست آقای غریبمون...سرافرازیم یا...
برادر کوچیکتون بی قرار
|
|
| 13631 |
نام:
سمیرا
شهر:
تهران
تاریخ:
11/18/2005 4:28:45 PM
کاربر مهمان
|
باسلام به تمام عزیزان من تازه با این سایت بسیار خوب اشنا شد راستشو بخواین من کارای بدی کردم که خیلی هم پشیمونم برام دعا کنید تادیگه ایمانم ضعیف نشه ممنون ازهمتون
|
|
| 13630 |
نام:
عبدالفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
11/18/2005 3:33:51 PM
کاربر مهمان
|
یا حق
سلام مهربونا
خدای من
اله من، سوز دلی دارم فزونش کن! اله من دردی شیرین برجانم است که زیادترش کن! نازنین مهربان من! اله من! نوای این نی توخالی عبدالفاطمه را چگونه گوش شنیدنم نیست!
گم شده غزیز که روزی بالانشین وجود خویش بودی! آری مرا توان درک همان نوای نی ای که هستم نیست! همین است که می سوزم و دست بر آستانش بلند کرده و دائم پشت میخانه به گدایی عشق وجودش نشسته ام.
همین است که از بی معرفتی خویش داغ می کنم وباز می گردم که دوباره شروع کنم! می خوانم و می پرسم و آزمون خویش می کنم که شاید برآیم از عهده ی جدایی و دوری از دنیا که می بینم توانم نیست در این راه
امید به مهربانیش دارم و کرم و ستارالعیوبیش
همین است که از خود او در شناخت خودم و خودش طلب برآوردن نیازم می کنم.
آری نمی دانم که این نوای نی بودن چگونه است! گم شده ی عزیز می گویی که من و ناشناس به مانند نوای نی هستیم!!!؟؟؟؟
من و این همه سعادت و ...
ناشناس عزیز حتماً هست، باور دارم که می تواند و هست، ایمان دارم که نوای نی او را شنیده ام وبا آن تا قرن ها سفر کردم با این روح رنجور ، ناشناس از همان غریبستانی هست که بوی نیستان وجود می دهد ولی عبدالفاطمه مانده در همین دو قدمی خویش و بر گوش جانش پرده ی حجابی آویخته است که توان شنیدن آن صدای "از روح خویش بر انسان دمیدن حق" را نمی شنود! عبدالفاطمه هنوز کر است و ناتوان
همین است که ملتمس دعای شما خوبان ست.
گم شده ی عزیز بر روح کوچک و ناتوانم سیلی نتوانستن رو نواختی مهربون
می دونم که هیچم و هیچ
ولی امید به لطفش دارم و امید به فریاد رس بودنش
می روم این ره به کجا می رسد آخر، خود او می داند و بس
من همینم که می روم و خسته از رفتن خویش هرگز نمی گردم
خدا با ماست
التماس دعا
عبدالفاطمه
عبد بانو زهرا(س)
|
|
| 13629 |
نام:
بی قرار
شهر:
تهران
تاریخ:
11/18/2005 3:28:50 PM
کاربر مهمان
|
سلام!
۱. مست وصال!
از شما خواهش مي کنم در مورد اين عشق هاي دنيايي که بعضي از بچه ها گرفتارش شدن مطلب بنويسيد و بچه ها رو راهنمايي کنيد.
۲.خواهر !
ازدواج مسئله ي ساده اي نيست يه عمر زندگيه نميشه با تصميمات لحظه اي و عشق هاي کوتاه مدت اين مسئله رو ساده انگاشت در ضمن به اعتقاد حقير اين مسائل تا حد زيادي قسمته.شما از خدا بخواه يه همسر باايمان و بااخلاق نصيبت بشه ما هم دعات ميکنيم.
۳.گم شده
من کوچيکتم.کي باشم که بخوام شما رو تحويل بگيرم...
متاسفانه کمتر از شما بزرگوارا ميتونم به حرف دل سر بزنم.شما دعامون کن...
۴. بازمانده !
خدا خيرت بده...حرف دل ما رو زدي....
۵.جا داره به اعضاي جديد حرف دل خوشامد بگيم...
حلاج از تبريز .. از اسکو ... و ...
برادر کوچیکتون بی قرار
|
|
| 13628 |
نام:
پیمان ooVoo
شهر:
بی سرزمین تر از باد
تاریخ:
11/18/2005 3:27:52 PM
کاربر مهمان
|
مـــــائیم که گه نهان و گه پیدائیم
گه مومن و گه یهود و گه ترسائیم
تــــا این دل ما قالب هر دل گردد
هر روز به صورتی برون می آئیم
|
|
| 13627 |
نام:
میثا
شهر:
غربت
تاریخ:
11/18/2005 3:15:15 PM
کاربر مهمان
|
خاک جان یافته است تو چرا
سنگ شدی
|
|
| 13626 |
نام:
پیمان ooVoo
شهر:
بی سرزمین تر از باد
تاریخ:
11/18/2005 3:09:15 PM
کاربر مهمان
|
وه چه بی رنگ و بی نشان که منم کی ببینم مـــــــــــــرا چنان که منم
گـــــفــتــی اســـــــــــرار در میان آور کو میان انــــــــــدر ین میان که منم
کی شـــود این روان مـــن ســـاکــن این چنین ساکــــــــــنِ روان که منم
بحر من غرقه گشت هم در خویش بوالعجب بـــحـــــــر بی کران که منم
این جهان و آن جهان مــــــرا مطلب کاین دو گم شد در آن جهان که منم
|
|
| 13625 |
نام:
پیمان ooVoo
شهر:
بی سرزمین تر از باد
تاریخ:
11/18/2005 2:57:26 PM
کاربر مهمان
|
هـــــــــــــــــــــــو
هـان ای تن خاکی سخن از خاک مگو
جــــز قــصّــه ی آن آیـیـنــه ی پاک مگو
از خالق افلاک درونت صفتی هست
جـــــز از صـــفــت خــالق افلاک مگو
هــــــــــــو
هــــــــــــو
|
|
| 13624 |
نام:
حسین کیمیا
شهر:
تبریز
تاریخ:
11/18/2005 2:55:28 PM
کاربر مهمان
|
سلامي به سوز ناله هاي همان ني كه نماد من و امثال من است همچون نی تو خالی با پیکر خود احساس راحتی کن .
نی تو خالی نی لبکی می شود که خداوند دمیدن در آن را آغاز می کند (خدایا لیاقتش را دارم) گم شده عزیز با الطا فت مرا روشن کردی
|
|
| 13623 |
نام:
گم شده
شهر:
تبریز
تاریخ:
11/18/2005 2:13:33 PM
کاربر مهمان
|
هو المعشوق
سلام دوستاي عزيز من
سلامي به سوز ناله هاي همان ني كه نماد من و امثال من است
مي گويي نواي ني يعني چه ، شايد كه ني هموست كه چون خود گم شده است و گم كرده دارد . و نواي ني چونان سوز دل شماست كه مرا هر لحظه به خودم مي نماياند و نزديك مي نمايد . عبدالفاطمه كه با اله خود به كلام مي نشيند و ناشناس كه از هر آنچه كه در دل حس مي كند مي گويدو آنچه بر دل مي نشيند نواي دل است . دل ناي است و سوز آن كه رو به سوي حق لم يزل دارد نواي ني است . مناجات و كلام آنانكه تلاش دارند تا از خاك وجود بگسلند و به خاك بازگردند و شوند هم او كه به خاطرش سجده كردند ملائك . و در تاشند تا ( رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند)
البته اينها شايد لمس من و تا حدي آنچه است كه مي توانم بنگارم اما چه بسا آنچه هست بيشتر باشد و زبان قاصر و قلم ناتوان.
شب خوش . بازم مي يام .
10:35 دقيقه شب
|
|
