اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
13552 |
نام:
ر.س
شهر:
ميبد
تاریخ:
11/17/2005 6:54:21 AM
کاربر مهمان
|
دراين دنياكه مردانش عصا ازكورمي دزدند
من خوش باورساده محبت آرزو كردم
ر.س
|
|
13551 |
نام:
پیمان کیمیا oovoo
شهر:
بی سرزمین تر از باد
تاریخ:
11/17/2005 6:48:52 AM
کاربر مهمان
|
زندگی بیشترش سوختن است درس آموختن است
یک برادر دارم واسه من دیوارش از همه کوتاهتر است
توی روزای گرفتاری و تنگدستی من
زندگی زندگی انتظاری ست که آدم ز برادر دارد
زندگی نیست به جز حرف محبت به کسی
ورنه هر خار و خسی زندگی کرده بسی
زندگی فانوسیست لب دریای خیال آویزان
میتوان آنرا دید و نه بیش روشن است
اما به اندازهء خویش
زندگی تابلوئی ست نیمهء راه
که ز سر منزل مقصود خبر میارد
کار او هشدار است گر مسافر رهش بیدار است
زندگی تجربهء تلخ فراوان دارد
دو سه تا کوچه و پسکوچه و اندازهء یک عمر بیابان دارد
زندگی زندانی ست که در بیشتر از زندانی زندانبان دارد
زندگی نیست به جز حرف محبت به کسی
ورنه هر خار و خسی زندگی کرده بسی
زندگی دین بزرگ ست که بر گردن ماست
|
|
13550 |
نام:
من
شهر:
بهشت
تاریخ:
11/17/2005 6:42:39 AM
کاربر مهمان
|
من همانم که باید باشم من منم.
|
|
13549 |
نام:
بازمانده
شهر:
متولد تهران
تاریخ:
11/17/2005 6:42:14 AM
کاربر مهمان
|
علی علیه السلام در فاصله ضربت خوردن تا شهادت جمله های زیادی دارد که در کتب واز جمله نهج البلاقه مسطور است.یکی از آن جمله ها در زمینه شهادت این است که فرمود:
به خدا قسم هیچ امر مکروه خلاف انتظاری برای من رخ نداده است.همان رخ داده که می خواستم، به آرزوی خود که شهادت است رسیدم.مثل من مثل کسی است که شب تاریک در جستجوی آب در صحرائی می گردد و ناگاه چاه آبی و یا سرچشمه ای پیدا کند.مثل من مِِثل جوینده ای است که به مطلوب خود ناءل شده باشد.
حافظ به همین جمله ها نظر دارد آنجا که می گوید:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
در سحر نوزدهم رمضان، تا ضربت دشمن فرق علی را می شکافد، اولین یا دومین جمله ای که از او شنیده می شود اینست که: سوگند به پروردگار کعبه که رستگار شدم
|
|
13548 |
نام:
پیمان کیمیاoovoo
شهر:
تبریز
تاریخ:
11/17/2005 5:59:23 AM
کاربر مهمان
|
تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته!
جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخته خوشبخته!
جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست!
جواب همصداییها پلیس زِد شورش نیست!
نه بمب هستهای داره، نه بمبافکن نه خمپاره!
دیگه هیچ بچهای پاشو روی مین جا نمیزاره!
همه آزاده آزادن، همه بیدرد بیدردن!
تو روزنامه نمیخونی، نهنگا خودکشی کردن!
جهانی را تصور کن، بدون نفرت و باروت!
بدون ظلم خود کامه، بدون وحشت و تابوت!
جهانی را تصور کن، پر از لبخند و آزادی!
لبالب از گل و بوسه، پر از تکرار آبادی!
تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه!
اگه با بردن اسمش گلو پر میشه پر از سرمه!
تصور کن جهانی را که توش زندان یه افسانهس!
تمام جنگای دنیا، شدن مشمول آتشبس!
کسی آقای عالم نیست، برابر با هماند مردم!
دیگه سهم هر انسانِ تن هر دونهی گندم!
بدون مرزو محدوده، وطن یعنی همه دنیا!
تصور کن تو میتونی بشی تعبیر این رویا!
|
|
13547 |
نام:
ئخسفشبش
شهر:
مازندران__بابل
تاریخ:
11/17/2005 5:22:54 AM
کاربر مهمان
|
مداحی های خوب که سیو نمی شد
|
|
13546 |
نام:
محمد
شهر:
تهران
تاریخ:
11/17/2005 4:22:51 AM
کاربر مهمان
|
baraye farhang sazi madares talashkonid
|
|
13545 |
نام:
مریم
شهر:
تهران
تاریخ:
11/17/2005 4:13:37 AM
کاربر مهمان
|
|
|
13544 |
نام:
شب ارام
شهر:
اهواز
تاریخ:
11/17/2005 4:13:06 AM
کاربر مهمان
|
با سلام
ازموسسسه خواهشمندم مطالبی درباره فقر در نوشتهای شهید اوینی ارسال فرمایید
|
|
13543 |
نام:
آدین
شهر:
خیال
تاریخ:
11/17/2005 4:09:48 AM
کاربر مهمان
|
" به نام یکتا خالق هستی "
با تشکر از متن زیبای دوست عزیز " ناشناس ".
در واقع هم همینطور است ، و ما در سختیها، خود را تنها نبینیم... زیرا تنها نیستیم و خداوند متعال همیشه و در همه حال با ماهست و ما را تنها نمی گذارد !
( امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم ...
شاید ای دوست ! نرسیدیم به فردای دگر ! )
آری ! امشب ، شب راز و نیاز است ... شب استجابت دعاست ... شب استغفار از گناهان کوچک و بزرگ ... شب توبه و انابه است ...
ای کاش ! می شد این نفس سرکش را مهار کرد تا دیگر اسیر گناه و معصیت نشود. ای کاش ! می شد افسار نفس اماره را به دست سوار مطمئن و معتمد عقل داد تا دیگر به سمت شیطان گامی نپیماید .
امشب ، می توان با دعا و استغاثه از خدا عافیت در دین و دنیا و آخرت را طلب کرد ... تا در پیشگاه مولا و آقامون سرافکنده و روسیاه نباشیم !
( خدایا ! تو خود فرمودی (به این معنا) که اگر بندگان من ، می دانستند که من چه اندازه به آنها مشتاقم ! هرآینه از شوق جان می سپردند ! )
می خواهم به سوی تو بیایم . یا سیدی ! مرا دریاب .
"اللهم عجل لولیک الفرج"(الهی آمین)
|
|