اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
135132 |
نام:
زهرا
شهر:
تبریز.بناب
تاریخ:
1/18/2016 2:18:52 PM
کاربر مهمان
|
هه چی بگم میخوام فریاد بزنم ببگم خدا ممنون میخوام گریه کنم چقدر ادماش بده چی بگم بگم خدااااا از دنیا راضی نیستم بگم خدا 15 سالمه ولی زیاد دیدم شنیدم بگم خدا از ادماش دلیگیرم بگم چقدر کثیفن بعضیا بگم خدا یا مومنم ولی همه سعی دارن بی ایمانم کنن بگم ...........بخدا یه چیز میخوام نه واسه خودم واسه بچه هایی که مریضن و ضحور اقا امام زمان
|
|
135131 |
نام:
رها
شهر:
زمین خدا
تاریخ:
1/18/2016 12:00:00 PM
کاربر مهمان
|
سلااااام امیدوارم حال همتون خوب باشه ینی خدایا حال دل هممونو خوب کن شهید اوینی برامون دعا کن
|
|
135130 |
نام:
دریا
شهر:
دهدشت
تاریخ:
1/18/2016 11:58:36 AM
کاربر مهمان
|
سلام.تازه اومدم خیلی خوشحالم
|
|
135129 |
نام:
فاطمه
شهر:
ززز
تاریخ:
1/18/2016 6:36:30 AM
کاربر مهمان
|
پروردگـــــ ـارا...
تورابه تمام عالـــ ــم سوگند
آنگاه که عاشقی درتاریکی شبــــــــ
به یاد عاشقی اشکـــــــــ میریزد...
کمی نگاهش کن...!!!
|
|
135128 |
نام:
فاطمه
شهر:
ززز
تاریخ:
1/18/2016 3:22:33 AM
کاربر مهمان
|
سلام ب همه ی دوستای عزیز حرف دلی ..ایام ب کام ...و همچنین سلام و خسته نباشید خدمت مدیر محترم سایت اجرتون با حضرت زهرا باشه...سلام به دوستان و آبجیای خوبم (لبخند و خادم و حضرت زهرای عزیزم) خدارو قسم میدم به دل شکسته ی حضرت رقیه دعاهام در حقتون مستجااب بشه..بازم بیخابی زده ب سرم سه نصفه شبه هنوز نتونستم بخابم ...خادم حضرت زهرای عزیزم ممنون بابات دعاهات ..حال دامادمون بدک نیس ..خدا همه ی مریضارو به حق مریض مصلحتیه کربلا شفای عاجل عنایت کنه ..منکه با دعاهای شما حالم بهتر شده خداروشکر ..خادم حضرت زهرای عزیزم نمیدونم چه مطلبی داری ولی از خدا میخام اونچه که خیره و بهترینه برات رقم بخوره خواهر گلم..کاری بجز دعا از دستم برات بر نمی یاد ..اینجا پیام بذار منو از حال خودت باخبر کن ...بخدا دلخوشیه دیگه ای جز همین پیاماو این دنیای مجازی ندارم ...خدارو شکر باز اینجا هست میتونم تنهاییمو با عزیزایی مثل شما پر کنم ..لبخند عزیزمم که بازم سرش شلوغه نمی تونه اینجا سربزنه (هرکجا هست خدایا به سلامت دارش) دوست عزیزم تنهای تنهای تنها امیدوارم که امتحاناتو خوب داده باشی و موفق باشی خواهر عزیزم ...غریبه ی عزیزم که چند و قتیه نیستی -دلشکسته-مهدیه-الهی به امید تو-هادی از گیلان -فاطمه از تاریخ و مذهب امیدوارم حال دلتون خوب باشه و غرق آرامش خدایی باشین آمین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
|
|
135127 |
نام:
راه مانده
شهر:
تاریخ:
1/18/2016 1:44:17 AM
کاربر مهمان
|
دارم نا امید میشم ... از خوب شدن...میگم حتما واقعا نمی خوام ... ولی بلد نیستم چطور بخوام که واقعا بخوام... میگم نه تو شبیه هیچ کدومشون نیستی به ارزوت نمیرسی اصلا مال این حرفا نیستی.. بعد میگم خدا کریمه مگه میشه چیزی بخوای و اون بهت نده تو بدی ولی اون که مهربونه... اون میتون بگه بشو پس میشه اون هر کی رو بخواد هدایت می کنه نمی دونم ... عجیب شدم ... درگیر شدم ... هر چند آرومم آروم تر از همیشه... فقط یه نگرانی دارم اگر من عاشقش نشم... سوختن از عشقشو ذرک نکنم چی کار کنم...
|
|
135126 |
نام:
0
شهر:
0
تاریخ:
1/17/2016 11:39:59 PM
کاربر مهمان
|
سلام اگر حوصله داشتید و این متن رو خوندید برام دعا کنید
من حدودا 4 سال پیش ازداوج کردم...از اولش با همسرم مدام دعوا داشتیم ..همسرم عصبیه .خیلی زود عصبانی میشه و اونوقته که دیگه هیچ چیز براش مهم نیست...حتی چندبارم منو کتک زده .فرداش که پشیمون میشه میاد میگه ببخشید و از این حرفها ...که دیگه این کار براش شد یه عادت.اوایل با هاش ساعتها حرف میزدم که این کارای تو چه صدمه ای به من و به زندگیمون میزنه هی میگفت باشه دیگه خودمو کنترل میکنم اما به یک هفته نمیکشید که دوباره همه چیز شروع میشد شوهرم در حالت عادی خیلی مهربونه و خیلی وقتها خیلی کارا برای ابراز عشقش انجام میده که شاید هر مردی انجام نده ..اما امان از وقتی که من کوکچترین مخالفتی با تصمیماتش کنم دیگه عشق تعطیل میشه و به جاش فحش و ناسزا و دعوا و کتک میاد بخاطر همین رفتار غیرعادی شوهرم من همیشه از بچه دار شدن فرار میکردم در واقع بخاطر اینکه هیچ امیدی به اینده زندگیم نداشتم.به خودشم همیشه میگفتم که با این دلیل من با بچه دار شدن مخالفم. اما اون همیشه میگفت اگر بچه بیاد منم اروم میشم بخدا. بعد ار 4سال بالاخره من راضی ضدم به بچه دار شدن.. 3ماه دیگه دخترم بدنیا میاد..شوهرم عاشق دختره....اما زندگیم مث جهنمه.همش دعواست.همش دادو بیداده. با اینکه باردارم و وضعیت جسمانی خودم و جنین هم از اول بارداریم نرمال نبوده و تهدید به سقط هستم.اما شوهرم اصلا مراعات حالمو نمیکنه و اصلا اخلاقش عوض نشده حتی مراعات این چند ماه رو نمیکنه تا من در ارامش باشم...با اینکه با اصرار خودش ما بچه دار شدیم اما تا دعوا میشه میگه من این بچه رو نمیخوام...من حالم خیلی بد میشه تپش قلب میگیرم و تنگی نفس شدید اما بازم شوهرم سکوت نمیکنه و تا هرچی که تو دلش هست رو به نگه تا خالی نشه دست از سرم برنمیداره و ساکت نمیشه.بخدا دیگه اعصابم نمیکشه من ادم ناشکری نیستم اما همش با خودم میگم خدایا تو که میدونستی این ادم درست بشو نیست پس چرا به من بچه دادی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در طی این 6ماه بارداریم چند بار منو از خونه انداخته بیرون...یا همش با هم قهر بودیم یا دعوا بوده...با خودم میگم این بچه با این وضعیت روحی که من دارم چی میخواد بشه؟؟من همش دارم گریه میکنم همش غمگینم ...میگن دوران بارداری هر زنی یکی از بهترین لحظات زندگیه هر زنی هستش.اما برامن شده بدترین دوران زندگیم.. از اینده خودم و بچم میترسم ...نمیدونم چیکار کنم...خیلی به طلاق فکر میکنم...قبلا هم بهش میگفتم ما که با هم مشکل داریم و با هم نمیسازیم بیا جدا بشم میگفت اول ابروی خودت و خانوادت رو همه جا میبرم بعد میکشمت اما طلاقت نمیدم... زجرت میدم اما طلاقت نمیدم ..میگم خب چرا میگه چون دوست دارم.میگم خب این چه دوس داشتنیه که زجرم میدی؟؟؟؟؟سکوت میکنه.
تو رو خدا برام دعا کنید
|
|
135125 |
نام:
شهر:
ایران
تاریخ:
1/17/2016 10:43:22 PM
کاربر مهمان
|
یه عزیزی دارم که داره مدافع حرم میشه کارهاشو هم انجام داده . ما که قسمت هم نبودیم . نمیدونم یه حسی دارم نمیتونم پرپر شدنشو تحمل کنم دوست ندارم بلایی سرش بیاد خودش همه ارزوش شهید شدنه از طرفی هم میدونم اگه شهید بشه جاش مستقیم بهشته تازه دارم حس و حال همسران و مادران و خواهران شهدا رو درک میکنم.ادم وقتی عزیزش شهید میشه تو دلش میخواد بگه بلند شو چشماتو باز کن ولی نمیتونه به زبون بیاره چون اگه چشماشو باز کنه شاید دیگه شهادت نسیبش نشه .
|
|
135124 |
نام:
ممد
شهر:
شیراز
تاریخ:
1/17/2016 10:33:35 PM
کاربر مهمان
|
سلام اگه التماس دعا داری برو پیش شهدا
|
|
135123 |
نام:
شهر:
تاریخ:
1/17/2016 10:03:09 PM
کاربر مهمان
|
خدایا دارم دق میکنم از تنهایی.. از اینکه تنها بشم میترسم. از بی آبرویی و حقارت میترسم. من راضیم به هرچی تو بهم میدی. فقط کمکم کن تا این افکار از ذهنم بره و درس بخونم. خدایا مهم نیست چی بشه. ازت ممنونم
|
|