اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
134432 |
نام:
مهدیه
شهر:
اصفهان
تاریخ:
11/11/2015 5:47:06 PM
کاربر مهمان
|
قلب دختراز عشق بود ، پاهایش ازاستواری ودست هایش ازدعا اما شیطان از عشق و استواری و دعا متنفر بود پس کیسه ی شرارتش را گشودو محکم ترین ریسمانش را به در کشید؛ریسمان ناامیدی را ناامیدی را دور زندگی دختر پیچید، دور قلب و استواری و دعاهایش . ناامیدی پیله ای شد و دختر کرم کوچک ناتوانی خدا فرشته های امید رافرستادتا کلاف ناامیدی را باز کننداما دختر به فرشته ها کمک نمی کرد دختر پیله ی گره در گره اش را چسبیده بود و میگفت : نه،باز نمی شود.هیچوقت باز نمی شود شیطان می خندید و دور کلاف ناامیدی می چرخید شیطان بود که می گفت:نه،باز نمی شودهیچ وقت باز نمی شود خدا پروانه ای را فرستادتا پیامی رابه دختربرساند پروانه بر شانه های رنجور دختر نشست و دختر به یاد آورد که این پروانه نیز زمانی کرم کوچکی بود،گرفتار در پیله ای اما اگر کرمی می تواند از پیله اش به در آید،پس انسان نیز می تواند. خدا گفت :نخستین گره را تو باز کن تا فرشته ها گره های دیگر را دختر نخستین گره را باز کرد. و دیری نگذشت که دیگر نه گره ای بود و نه پیله و نه کلافی . هنگامی که دختر از پیله های ناامیدی به در آمد شیطان مدت ها بود که گریخته بود . ***** الماس حاصل فشار بیش از حد است.فشار کمتر،بلور و فشار کمتر از آن زغال سنگ را پدید می آورد.اگر باز هم فشار کم شود،حاصل چیزی جز سنگواره برگ ها یا زنگار ساده نخواهد بود.فشار می تواند شما را به موجودی ارزشمند بدل کند،موجودی شگفت انگیز،کاملا زیبا و محکم... ***** وقتی زندگی مسیرش را به سمت دشوارتر شدن عوض میکند،شما به سمت قوی تر شدن تغییر مسیر دهید...
|
|
134431 |
نام:
مهدیه
شهر:
اصفهان
تاریخ:
11/11/2015 4:48:27 PM
کاربر مهمان
|
آتشی نمى سوزاند " ابراهیم " را ،
و دریایى غرق نمی کند " موسى " را ؛
مادری ،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان "نیل" می سپارد ،تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش ؛
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند ،
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد !
مکر زلیخا زندانیش می کند ،اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند...
از این "قِصَص" قرآنى هنوز هم نیاموختی؟!
که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ،
و خدا نخواهد ؛
نمی توانند ...
او که یگانه تکیه گاه من و توست !
|
|
134430 |
نام:
الهی به امیدتو
شهر:
انتظار
تاریخ:
11/11/2015 2:10:37 PM
کاربر مهمان
|
سلام به تمام بچه های اهل دل.دوستان امیدوارم همگی حالتون خوب باشه.خدایا بحق محمدوال محمدقسمت میدم دراین شب جمعه که من منتظرشفای وسلامتی مریضم هستم.ازتومیخواهم دراین شب جمعه تمام بچه های اهل دل حاجت روابشن بحرمت پهلوشکسته حضرت زهرا(س).همچنین کسانی که زحمت راه اندازی این سایت میکشن.خدایاتروبحق محمدوال محمدقسمت میدم بحرمت خون تمام شهداتمام بچه های اهل دل حاجت روابشن.منم حاجت رواوتاشب جمعه مریضمون که دکترجواب کرده سلامتیش بدست بیاره خدایاتوقادری برهرکاری لاحول ولاقوت الاباالله العلی العظیم.خدایا دوستدارم.ومراقبم ومراقبش باش.التماس دعایافاطمه زهرا
|
|
134429 |
نام:
غریبه
شهر:
جایی دلم گرفته از ادما
تاریخ:
11/11/2015 2:00:54 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه دوستای گلم از صبح تا الان دوبتر اومدم و پیاماتونو می خونم ولی حوصلهم نمیگیره چیزی بنویسم امیدوارم حال همه دوستای گلم خوب باشه و همه در آرامشی از جنس خدا ب سر ببرید ان شاا... عاقبت بخیر بشیم همه دوستان خوهرهای گلم خادم حضرت زهرا و فاطمه از ززز و سفید و لبخند و دلشکسته و مهدیه خانوم و هچنین دختر بابا و برادر گلم آقا هادی ممنون از توجه تون پیامایی ک میذارید خیلی با مفهم وزیباست التماس دعای فروان دارم برای تمام دوستای حرف دلی برادر گرامی ان شا... به حق امام زمان هیچ غمی سراغ هیچ یکی از دوستان حرف دلی نره و همیشه شاد و سلامت اشن الهی آمین التماس دعا
|
|
134428 |
نام:
فاطمه
شهر:
تاریخ ومذهب
تاریخ:
11/11/2015 11:38:33 AM
کاربر مهمان
|
سلام عزیزان حرف دل امیدارم که حال همگیتون خوب باشه. دوست عزیز ی کاربر من اگر جایشما بودم مطمئن باش که میرفتم چون فضای مناطق عملیاتی جوریه که خدارا بیشتر میتونی حس کنی وشهدا ی انرژی خاصی بهت میدن که تا مدتها توزندگیت بهت کمک میشه.ی هفته چیزی نیست که باعث بشه شما از درسات عقب بیفتی وبعد میشه جبرانش کرد.اما رفتن به مناطق عملیاتی بادعوت خود شهداست پس به دعوتشون پاسخ بده امکانش هست دگه این فرصت برات پیش نیاد.چون خودم رفتم این حرفا روبهت میگم.عزیزم اگر رفتی حتما براماهم دعا کن.
|
|
134427 |
نام:
سیده زهرا عجمی
شهر:
کوهدشت
تاریخ:
11/11/2015 10:29:24 AM
کاربر مهمان
|
سلام کاربر یه دوست گاهی لازمه از بند یکسری قیدها مرخصی بگیری من هم دوره شما که بودم وقتی تو همچین موقعیت هایی بودم به این فکر میکردم که کدوم انتخاب منو بیشتر راضی میکنه و خیلی وقتا ترس درس و مشق رو کنار میذاشتم و به نیاز روحم جواب میدادم چون در نهایت همین دو راهی ها برام خاطره شدن ولی این توجیهی نیست که از درسات جا بموننی اگه از اون دسته از دانش آموزا هستی که جبران میکنی حتما به سفرت برو علی یارت.اما یادت باشه اگه رفتی دیگه باید ترس و استرس درسات رو با خودت نبری در غیر این صورت نمیتونی از سفرت لذت ببری. اگه رفتی سلام منو هم به شهدا مخصوصا شهدا هویزه برسون . نگران نباش ببین دلت چی میخاد...
|
|
134426 |
نام:
یه دوست
شهر:
اصفهان
تاریخ:
11/11/2015 9:19:56 AM
کاربر مهمان
|
سلام،من تا حالا شلمچه و مناطق جنگی جنوب رو نرفتم.سال دوم دبیرستان ،که قرار بود ما رابه خاطر درس آمادگی دفاعی ببرند.سهمیه کمی به مدرسه ما دادند و اسمم هم درنیومد.اون موقع خیلی حالم گرفته شد و خیلی ناراحت شدم که نمیتونم برم.و دیگه شرایط پیش نیومد که به این مناطق برم.تا این هفته پیش مدرسه خبرداد که امسال سهمیه برا اردو راهیان نور به اندازه کافی به مدرسه ما دادند،و زمان حرکت رو اعلام کردند.ولی بازهم دلم خیلی گرفت،چون اون هفته ی که قراربود ببردند،من اصلا شرایط اومدنش رو نداشتم و بازهم نمیدونستم برم،تا این که روز قبل تو مدرسه خبر دادند زمان حرکت یه هفته افتاده جلو،خیلی خوش حال شدم،من خیلی دوست دارم که به اونجا برم،اما از یک طرف من پیش دانشگاهی درس میخونم،درسام هم خیلی سنگینه،دو روز بعد اردو کلی برامون امتحان گذاشتن،جمعه اش هم خودم آزمون دارم،و وا قطعا اگه برم شرایط خوندمش رو ندارم.ازیک طرف دل اونجاست و از یک طرف نگران درس اهم هستم.پدر و مادرم هم اجازه دادند.الان رضایت نامه جلو چشا مه ،ولی واقعا نمیتونم تصمیم گیری کنم که برم یانه،میشه شما ها راهنمایی کنید که چکار کنم؟من واقعا نمی خوام این موقعیت رو از دست بدم.شما جای من بودید میرفتید؟؟
|
|
134425 |
نام:
سیده زهرا عجمی
شهر:
کوهدشت
تاریخ:
11/11/2015 9:15:43 AM
کاربر مهمان
|
خداوندا اوج درد است که به آسمان نگاه کنم و بگویم ... خوشحالم همگی زیر یک سقفیم ... خداوندا دراین حوالی فقط دل میگیرد ... دل میگیرد از آدمهایی که به نام یاری ، باری را بر دوشت میگذارند... خداوندا یا نوری بیفکن یا توری بینداز ... در این دریای بیکرانه رنج که نامش زندگیست دل در خطر است ... با سلام خیلی وقته که از شعر فاصله گرفتم و فقط دلنوشته مینویسم دلنوشته هایی که خیلی براشون زحمت کشیدم اما مدتیه بسرم زده بسوزونمشون به این دلیل که به طور مطلق به پوچ گرایی رسیدم
|
|
134424 |
نام:
خاک پای عاشقان اهل بیت ع
شهر:
زاهدان
تاریخ:
11/11/2015 8:26:45 AM
کاربر مهمان
|
باسلام وصلوات برمحمد وآل محمد(ص)لیاقت ندارم ولی آرزوی شهادت دارم برام دعا کنید.یا14 معصوم
|
|
134423 |
نام:
خنده باران
شهر:
زیر سایه حق
تاریخ:
11/11/2015 12:05:48 AM
کاربر مهمان
|
من خیلی بنده بدی هستم، همه اش غر میزنم... احساس میکنم هر موقعیتی که برا بقیه آدم ها عادی هست، برای من خیلی خاص میشه یا حداقل من اینطور فکر میکنم. اخیرا اتفاقی برام افتاده که کم کم دارم یقین پیدا میکنم... خسته شدم از دست خودم بااین افکارم ...
|
|