شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
134352
نام: غریبه
شهر: جایی دلم گرفته از ادما
تاریخ: 11/5/2015 9:02:47 AM
کاربر مهمان
  سلام صبح بخیر دوستای حرف دلی عزیز خادم حضرت زهرا خواهر گلم خوبی / و همچنین خواهر عزیزم فاطمه از ززز بخدا نمیدونم چی باید بگم بهت با حرفایی ک زدی وقتی حرفاتو شنیدم دردای خودم یادم رفت درکت میکنم واقعا سخته خیلی سختر از اونی ک بقیه بفهمن منم هم شرایطی کم و بیش مث تورو تجربه کردم اما همیشه توکلم بخدا بوده اون خودش هوامو داشت منم یه دخترم عین تو و این ک ادم حمایت پدر مادر و نداشته باشه رو خوب درک میکنم منم پدری داشتم ک معتاد بود و مریض البته به خاطر شرایطی ک پیش اومده بود اونقد درگیر موادش بود ک هیچ وقت نفهمید ما چطوری داریم یزرگ میشیم همش توی خونه ما دعوا بود اما خداروشکر صدهزار مرتبه شکر مادری دارم ک عین یه کوه پشتمون بود تمام مسعولیت زندگی روی دوشش بود با همه سختی ها یی کحتی مردهم نمی تونه دوم بیاره بخاطر ما از خودش گذشت تا ما بتونیم زندگی کنیم ماهم سختی زیاد کشیدیم ک نمیشه همه رو نوشت من اون زمانی و دیدم ک حتی پدرم نمیدونست ک ماچن سالمونه و توی چ کلاسی درس می خونیم چون اولش ک مریض بود بعدشم ک تمام فکرش مواد بود اما خداروشکر ک مادرم بود مادرم هس الان سه تامون ازدواج کردیم زندگیمون راحت نیس ولی بازم سرسامون پیدا کردیم و مادر حداقل یه نفس راحتی میکشه خدایا با تمام وجود ازت میخوام ک خواهرم فاطمه جان و کمک کنی درس مشکل داری و داشتی اما مقاوم باش حداقل خودتو از بین نبر از خدا بخواد کمکت کنه بخدا نمیدونم چی باید بهت بگم چون هرچیم بگم تو میگی ک ما واقعانمیدونیم تو چی کشیدی فقط ازخدا برای همه دوستان بخصوص شماخواهر گلم صبر و عاقبت بخیری می خوام یا امام زمان خودت واسطه ی ما بندهها رو سیاه پیش خدا باش تا به حرمت شما مارو کمک کنه التماس دعا
134351
نام: فاطمه
شهر: تاریخ ومذهب
تاریخ: 11/5/2015 7:58:28 AM
کاربر مهمان
  سلام به خواهرخوبم فاطمه از ززودیگرحرف دلیهای خوب ومهربون
فاطمه جان عزیزدلم هیچکس از اینکه دوستی مثل شما دارن ناراحت ومعذب نیستن تنها ناراحتی ونگرانی دوستانت بخاطر شرایط بدی هست که توش قرارداری ومیترسن خدای ناکرده برات اتفاق بدتر بیفته.عزیز دلم با حرفایی که زدی تا ی حدی درجریان مسیر زندگیت قرار گرفتیم وواقعا شرایطت سخته ودختری که حمایت خانواده اش رانداشته باشه انگار هیچی تودنیا نداره.اما فاطمه جان شما همیشه با روحیه بالایی که داشتی دیگران را دلداری میدادی بخدا برامون خیلی سخته ببینیم که یکی از عزیزانمون تو دام اعتیاد افتاده.عزیزم اعتیاد ی بیماری هست وبرای درمانش هم انگیزه واراده قوی میخواد با شناختی هم که ازت داریم خداراشکر شما هر دورا داری ومطمئن باش کاری از دست دوستان حرف دلی بربیاد کوتاهی نمیکنن.خواهر خوبم ایندفعه بخاطر دوستان حرف دلی خودت از این بیماری نجات بده.توکه دربرابر ناملایمات زندگی تا حالا خوب دوام اوردی مطمئن باش از این به بعد هم میتونی محکمتر واستوارتر باشی.عزیزم همه ما منتظر ی خبر خوب از طرفت هستیم.ان شالله بحق مادر پهلوشکسته به زودی زود خبر سلامتی وپاک شدنت از بیماری اعتیاد خواهی داد.منتظریم عزیزم
134350
نام: به یادش،هیچکس
شهر: ...
تاریخ: 11/4/2015 11:27:03 PM
کاربر مهمان
  اینجا که میای هرکسی غمی داره که براش بزرگترین مشکله...برای همه دعامیکنم البته اگه خداقابل بدونه دعای این بنده حقیرو.این روزا بیش ازهروقت دیگه ای محتاج آرامشم.بی قراری خستم میکنه پشت این ظاهر آروم.التماس دعا دارم ازتون...
134349
نام: رهگذر
شهر: مشهد
تاریخ: 11/4/2015 6:12:02 PM
کاربر مهمان
  سلام،فاطمه جون از اصفهان درجواب حرف دلت عزيزم اين حرفا بيشترنااميدت ميکنه وخسته.اگه اينجا عدلي نيست يه عادلي هست که هبچ وقت نميخوابه.ديشب داستان حضرت ايوب رو ميخوندم که با اون همه بي عدالتي هميشه شکر ميگفت شمام صبور باش عزيزم اينا همه ازمايشه يکي هست کّ هميشه حواسش بت هست
134348
نام: لبخند
شهر: زمین خدا
تاریخ: 11/4/2015 4:48:06 PM
کاربر مهمان
  سلام به دوست گلم فاطمه ززز
فاطمه جان کجایی دلم داره میترکه همش به فکرت هستم لبخندت با حرفا و دعاهای تو جون گرفته آروم شده قربون این دل پر دردت بشم حالا داری از نابودی خودت میگی تو رو خدا بهم بگو اگه بیماری اعتیاد داری ترک میکنی
فاطمه جان این چند وقت که نبودم به فکرت بود برات دعا کردم خواهش میکنم بیا بگو ترک میکنی من اصلا سر زنشت نمیکنم چون شرایط تو رو ندارم و درک میکنم تحمل این وضع زندگی چقدر برات سخته مگه نمیگفتی خدا رو شکر پدرم هر طور که هست سایه اش پدر بالا سرم هست برای حفظ سایه بالای سرت خودت باید قوی باشی بتونی پدرت رو برای خودت نگه داری به خدا توکل کن از کاشف الکرب امام حسین ع بخواه کمکت کنه خدا هیچ وقت بنده هاش رو تنها نمیزاره همون طور که قبلا گفتم سوره طلاق آیه دو از و من یتق الله تا آخر ایه سه رو با توجه به معنیش بخون خیلی کمک می کنه برای تو و پدر و برادرت دعا میکنم

راستی من امتحان دارم اگه از سلامتی خودت خبرم نکنی امتحانی رو که یه عمر براش زحمت کشیدم نمیتونم خوب بدم میخواستم بعد از قطعی شدن خبر قبول شدنم برای استخدام یه کار خوب رو بهت بدم چون میدونستم یکی از دلیل های این موفقیتم دعا های تو و بقیه حرف دلی ها در حقم هست فاطمه جان هفته آینده آخرین مرحله از امتحانم برای استخدام هست تا قبلش منو از وضعیت خو دت باخبر کن
134347
نام: فاطمه
شهر: ززز
تاریخ: 11/4/2015 4:14:56 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه ی دوستای گلم ...خدا روقسم میدم به حق قلب شکسته ی حضرت رقیه حاجت همه تونو برآورده بخیر کنه...خواهر عزیزم خادم حضرت زهرا بهترین دوست دنیا سلام به روی ماهت..عزیزم شرمنده نت نداشتم مگه میشه بیام اینجا پیام شمارو ببینمو جواب ندم و برم ..دوستای گلم خادم حضرت زهرا-مهدیه جونم-الهی و ربی من لا غیرک-فاطمه ی عزیزم -لبخند از گل روی همتون خجالت میکشم..احساس میکنم ازینکه با من دوستین معذبین ...من شرمنده ی همتون هستم...بخدا به دل شکسته حضرت زینب از روی دلخوشی سراغ این لعنتی نمی رم ...بذارین ازون بار اول که مصرف کردم بگم ...خونه ی ما یه خونه ی کوچیک هستش ..که بالا دوتا اطاق داریم پایینشم زیر زمینه..برادر بزرگم که فوت شد یه بچه ی یه ساله داشت برادر وسطیم مجبور شد با زنداداشم ازدواج کنه ولی چون ازدواجش اتفاقی شده بود هیچ پس اندازی نداشت اونا بالا مینشستن من و خواهرمم مجبور شدیم زیزرمین رو درست کنیم وسایلمون جمع کنیم اونجا بشینیم چون زنداداشم قبول نمیکرد پایین بشینه ..با هم فرش می بافتیم و خرجمونو در می آوردیم حالا بماند که چقدر اذیتمون کرد ..من از اولش یه دختر خجالتی بودم که خیلی از فامیل و همسایه منو ندیده بودن با این همه وقتی تقی به توقی میخورد به ما فحشای بد میداد و میگفت شما فلان کاره هستین و بهمان ..پدر و مادر بالای سرتون نیس ..کی میخاد برای شما جهیزیه بخره ..کی میخاد شمارو بگیره و ازین حرفا...مامانمم بخاطر اون مجبور شد کلا روستا بمونه که مبادا اون بگه جامون تنگه و بهونه بیاره واینجور حرفا..بگذرد که چقد من و خواهرم سختی و نداری کشیدیم ..با اینکه زیزرزمین یه دونه اتاق بود و یه آشپز خونه ..بابامو مامانم که زمستونا می اومدن شهر اصلا اصلا مارو درک نمی کرد و هرکس و ناکسی دم دستش بود می آورد خونه و مواد میکشیدن و اگه من و خواهرمم چیزی میگفتیم بهمون فحشای بد میداد.. به ناموس خودش حرفای آنچنانی میزد بخدا وقتی یادم می یاد دوس دارم بمیرم.حتی چندبار با خواهرمم درگیر شد...شاید باور نکنید کسی که خانواده خودش حتی خبر نداشتن این آدم سیگار میکشه می اومدبه خودش اجازه میداد پیش ما مواد میکشیدو بعد می رفت پشت سرمون حرف می زد ..هر حرفی ام میزدیم دعوای بزرگی راه می افتاد ..به فاطمه زهرا روزای خیلی سختی رو گذروندم که نمی تونم بگم .. بخاطر اعتیاد خانواده یکی اومد خواستگاری آبجیم که نگو اونم معتاد بوده و چون میدونسته برادرام و پدرم معتادن گفته بوده دختر اینارو میگیرم اگرم چیزی گفت میگم برادرات و پدرتم معتادن دیگه...بعد اونهمه بدبختی که کشیدیم اونم یه ضربه ی روحی خیلی بزرگ شد برام ..بعد اینکه خواهرمم رفت ..باز همون آش بود و همون کاسه..از بیرون می اومدم خونه پر بود هرچی ام میخاستم بگم مقصر من بودم نه اونا ..بالاخره یه روز فهمیدم هیچی درست نمیشه...برای اینکه از خودم و خانوادم انتقام بگیرم کم کم شروع کردم ..اوایلش از پسمونده هاش بر میداشتم.. دیدم با مصرف مواد کم کم دارم بیخیال میشم..که بعد اون ادامه پیدا کرد تا چند سال پیش پیش که دیگه از دستش خسته شده بودم ..مواد منو بیچاره کرد دانشگام موند..فقط از خدام گله داشتم که چرا اون کمکم نکرد..تو دانشگاه هزارتا بدبختی کشیدم ..تو کتابخونه کار کردم تا خرجم در بیاد ولی تو رشته ای که من میخوندم استادامون خیلی سختگیر بودن و با بی انصافی تمام از ادامه تحصیل محروم شدم ..حتما الان پیش خودتون میگید خودش درس نخونده حالا داره بهونه می یاره ولی به این روازای عزیز قسم میخورم خیلی زحمت کشیدم ولی نشد رشته ام ریاضی بود ..بچه های دیگه کلاسم با ت
134346
نام: موسوي
شهر: فريدونشهر
تاریخ: 11/4/2015 3:52:52 PM
کاربر مهمان
  بانك ملي و موسسه قوامين تمام زندگي آبروي چندين سال كار در شهرداري و حقوق كارخانه و خانه و زمين را مصادره و با 5سر عائله آواره شهر و ديار غربت نموده و باز هم دست بردار نيستند آيا بعلت عدم امكان تامين خانواده اگر خودكشي كنم در قيامت امكان بخششي خواهد بود
134345
نام: نمیدونم
شهر: ایران
تاریخ: 11/4/2015 2:49:54 PM
کاربر مهمان
  سلام
خدا قوت
من جسمم سالم هست.درس معماری خواندم.خانواده خوب دارم. ورزش حرفه ای و تفریحی داشته ام. خوراک و پوشاک و خاه به اندازه یک زندگی متوسط رو به بالا داشته ام.خدا را توی تک تک لحظات زندگیم داشته ام.
اما جالبه الان چند تا درد دارم و از داشتنشان خوشحالم:
-من نگرانم که خودشناسی نداشته باشم در طول یک روز
-من نگرانم خدا شناسی و درک عشق خدا کم نسیبم شود
-من نگرانم وظایفم را در برابر امام زمانم عج درست انجام ندهم در طول یک روز
-من یک ترنسکشوال (خانم به آقا)هستم،معنی این کلمه اختلال هویت جنسی است.یعنی فیزیک بدنم خانمه ولی روحم آقا است.هنوز عمل نکرده ام...
کسانی که منو میشناسند فکر میکنند من بیخیال عمل شده ام
اما به شما که منو نمیشناسید میگم که نه تنها بیخیال نشده ام بلکه هر روز قلبم محکم تر میشه برای عمل تغییر جنسیت
اما چون با خدا قول و قراری گذاشته ام نمیتوانم مثل باقی بچه ها که این مشکل را دارند رفتار کنم و باید صبر کنم . . . صبر و صبر و صبر
صبری که شیرینه اما بعضی مواقع بخاطر کوچک بودنم نمیتانم تحمل کنم و از کوره در میرم.
خدا یارتان باشه
یادتان باشه همه تان تو آغوش خودش هستید.

خیلی متشکرم از راه اندازی چنین سیستمی.خدا اجرتان بده، چون مثل یک کتاب تاریخ معاصر زنده است کتابی که بسیجی وار (متشکل از تک تک مردم) داره شکل میگیره.
یا علی
134344
نام: الهی وربی من لی غیرک
شهر: انتظار
تاریخ: 11/4/2015 2:46:32 PM
کاربر مهمان
  سلام خدمت همه ی بچه های اهل دل.ازهمه بزرگوارن التماس دعا دارم.خدایاتروبحق پهلوشکسته حضرت زهراتمام جوانان روبه راه راست هدایت فرما.خدایاب دلشکسته امام زمان قسمت میدم.به دودست بریده عمویم عباس.به تن بی سربابایم حسینم تمام بچه های اهل دل درهمین شب جمعه ان شاءالله حاجت روابشن.وعاقبت بخیربشن.دوستان اهل دل ازشمامیخوام فرداشب همهگی راس ساعت 9شب همگی حدیث کساروبخونیم بنیت سلامتی وتعجیل درظهورامام زمان.وحاجت روایی همه بچه های اهل دل بخونیم التماس دعا
134343
نام: غریبه
شهر: جایی دلم گرفته از ادما
تاریخ: 11/4/2015 2:42:58 PM
کاربر مهمان
  سلام خواهرگلم خوبی عزیزم خدا بد نده چی شده چرا حالت بده انشا... به حق خانوم زهرا هر مشکلی داری برطرف شه تو یه جورایی خواهر همه بچه هایی و شنونده خوبی برای شنیدن درد دل ادم هستی با تمام وجود از درگاه خدا واسه ت خوشبختی و ارامش در زندگی و می خوام عزیزم ان شاا... هر مشکلی داری زودتر برطرف شه گلم
<<ابتدا <قبلی 13441 13440 13439 13438 13437 13436 13435 13434 13433 13432 13431 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved