شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
134091
نام: دل شکسته
شهر: تو ایرانم
تاریخ: 10/17/2015 8:32:29 PM
کاربر مهمان
  دلم گرفته از خیلیا.فقط خدا رو داشته باشیم کارمون حله.خدایا خودت مراقب هممون باش.ب حق این محرم حاجت دل همه رو بده منو هم حاجت روا کن.اللهم عجل لولیک الفرج......خداجونم خیلی دوست دارم.....
134090
نام: سجاد محمدی
شهر: بنارویه
تاریخ: 10/17/2015 7:37:21 PM
کاربر مهمان
  دلم میخواد اربعین کربلا باشم اما پدرو مادرم نمیذارن
134089
نام: فائزه
شهر: تهران
تاریخ: 10/17/2015 6:52:26 PM
کاربر مهمان
  دلم وااااااااااااااااسه خوووووووووودم تنگهههههههههه.......
خدایااااااااااااااااکمکم کن همونطورکه تاالاااااان کمکم کردی
134088
نام: فاطمه
شهر: ززز
تاریخ: 10/17/2015 3:55:09 PM
کاربر مهمان
  به ما گفتند باید بازی کنید
گفتیم با کی؟؟
گفتند با تیم دنیا
تا خواستیم بپرسیم بازیه چی؟
سوت آغاز بازی رو زدن، فقط فهمیدیم خدا تو تیم ماست
بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم به ما گل میزد
ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم امتیاز ها برابر بود
تو همین فکر بودم که خدا زد پشتم و خندید و گفت:
نگران نباش تو وقت اضافه میبریم حالا بازی کن
گفتم آخه چطوری؟؟؟
بازم خندید و گفت: خیلی ساده، فقط پاس بده به من
باقیش با من ...
پس، الهی به امید تو ..<
134087
نام: فاطمه
شهر: ززز
تاریخ: 10/17/2015 3:36:56 PM
کاربر مهمان
  سلام این متن ناقابل تقدیم دوستای مهربونم :(خادم حضرت زهرا -زهرا از نهبندان0مهدیه -کبوتر -گمگشته -فاطمه-لبخند-سفید از امید-غریبه-)


دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند
-------------------------------------------------------------
خادم حضرت زهرای عزیزم من دیگه به این حرف رسیدم که دل به دل راه داره شما هم هیچوقت از یاد من نمیرید..خدا رو قسم میدم به حرمت حضرت رقیه(س)همه ی بچه های مریض منجمله خواهر زاده ی شما رو شفای عاجل عنایت کنه ..راستی "مهدیه"جان و "فاطمه از تاریخ و مذهب "هم کم پیدا شدن ..امیدوارم که حالشون خوب باشه و سرشون به خیر گرم باشه ..زهرا خانم از نهبندان انشالله به حق حضرت علی اصغر(ع)خداوند فرزند سالم و صالحی بهتون عطا کنه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
134086
نام: m
شهر: تهران
تاریخ: 10/17/2015 2:40:59 PM
کاربر مهمان
  سلام به همگی وقت به خیر چند وقتی میشه اینجا سر نزدم امیدوارم گره از کار همتون باز شده باشه ان شاءاله .
با ارزوی موفقیت برای همه
134085
نام: رضا
شهر: کرمان
تاریخ: 10/17/2015 2:35:53 PM
کاربر مهمان
  خیلی دلم میخواد برم سوریه ولی نمیدونم چطور میتونم ناراحتی مادرم رو تحمل کنم...
134084
نام: لیلی منیعات حمودی
شهر: آبادان
تاریخ: 10/17/2015 2:15:16 PM
کاربر مهمان
  میخواستم بدانم آیا من و همسرم در زندگی مشترکمان ادامه میدهیم جایز هست نقه یا مهریه به من داده شود با اینکه در کنار هم زندگی خواهیم کرد
134083
نام: دلکرفته
شهر: بجنورد
تاریخ: 10/17/2015 2:04:28 PM
کاربر مهمان
  سلام. من غریبه ای از دیار دورم.دلخوشیم آقامون بیاد عمرمون روپربرکت کنه ازتون می خوام از ته ته دلتون واسه فرج دعاکنید.ممنون اجرکم عندالله
134082
نام:
شهر:
تاریخ: 10/17/2015 10:40:16 AM
کاربر مهمان
  سلام دوستان حرف دلِ بی خبرازحرف دلم حالتون خوبه؟ من دنبال یه بزرگترمی گردم که واقعا بهم کمک کنه شاید مشکلم حل شد.ولی می دونم درد من دوا شدنی نیست، من سه ساله ازدواج کردم ولی ازبچه متنفرم اصلا دلم نمی خواد بچه داربشیم به خاطر همین دلم اززندگی سیرشده، همه ی دنیا منو نصیحت میکنن کارم به جایی رسیده که باید طعنه و کنایه ی دوروریامو تحمل کنم،اصلا دلم نمی خواد به مادرم سر بزنم چون می ترسم گیربده که بچه بیارید فعلا درس خوندن و بهانه کردم، بعدش چی بگم امسال سال آخرمه، درزمینه ی بچه دارشدن من به هیچ صراطی مستقیم نمی شم چون تنفرمن ازبچه به معنایی واقعی تنفرهس.
<<ابتدا <قبلی 13415 13414 13413 13412 13411 13410 13409 13408 13407 13406 13405 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved