اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
132952 |
نام:
کبوتر
شهر:
خودمم نمی دونم
تاریخ:
8/12/2015 6:44:47 PM
کاربر مهمان
|
سلام دوستای حرف دل،سلام "گمگشته"از"تهران"من همون موقع گفتم که تازه واردم اسمتونو ندیده بودم ومعذرت خواهی کردم و الان می بینی"کبوتر"شدم.نوشته بودم گمگشته چون خیلی احساس تنهایی می کردم،انگار از اطرافیانم گم شده بودم،مثل کبوترمهاجریکه از گروهش میمونه و دیگه نمیدونه شهرش کجاست.بازم میگم شرمنده ام/میشه شمابگین دلیل گمگشته بودنتون چیه؟؟؟ وقتی اومم توحرف دل فهمیدم این فقط من نیستم که تنهام دوستایی مثل "زهرا ازبی قراری""مهدیه"مثل"فاطمه ززز"مثل "لبخند"که آرزومه لبخند رولبشون مستدام باشه ومثل"فاطمه ازگنبد"و"فاطمه از دارابگرد"که فکر میکنن فقط خودشون پیش خدا روسیاهن و خیلی بچه های دیگه ...آره شاید اینا تنهاترن امیدوارم همشون به خواسته ها ونداشته هاشون برسن و ای"خسته دل شکسته"همه به دعای هم محتاجیم من شما و بقیه رو هم دعا میکنم و شماهم دعا کنید وقتی خدا مشکل همه رو حل کرد یه نگاهی هم به من بندازه و آرزوهایی که از بچگی تودلمه برآورده بشن چون الان خیلی بشون نیاز دارم.گرچه می دونم خودش بهترمیدونه و من با نگاهش زنده ام... آقای "امین از زردشت"2بار دعای فرج خیلی کمه... و خانم "آیه"از"مردادسرد"درسته خیلی سخته،خیلی...ولی بازیِ زندگی اینه،یکی رو خدا می بره به جاش یکی دیگه رو می فرسته زمین. ولی در جواب دخترتون که چه جوری بگه باباآمد فقط اشک ریختم حرفی نمیشه زد چون واقعا سخته...خانم آیه درسته سردی مرداد از جنس دما نیست با اینکه خودم متولد مردادم ولی مرداد همیشه برام سرد بوده... "خادم حضرت زهرا(س) از شما هم خیلی ممنون.... ==التماس دعا==
|
|
132951 |
نام:
مهدیه
شهر:
اصفهان
تاریخ:
8/12/2015 6:25:00 PM
کاربر مهمان
|
یک تیر زمانی قابل پرتاب است که کمان به عقب کشیده شود. پس وقتی زندگی با مشقت در حال عقب کشیدن شماست،این یعنی قرار است به سوی چیزی بی نظیر پرتاب شوید...
|
|
132950 |
نام:
بهروزاحمدی نسب
شهر:
خرم آباد
تاریخ:
8/12/2015 5:39:45 PM
کاربر مهمان
|
بسمه تعالی خاطره ای از طلاییه: خدایا توفیق ده که دنیا را سرمایه حفظ دین قرار بدهیم . خدایا تو چگونه زیستن را به ما بیاموز ما خود چگونه مردن را می آموزیم . اگرماندید بنویسید حقانیت ومظلومیت این بچه هارا...
سفر به سرزمین نور ، سفر به بصیرتگاه عشق و ایمان است سرزمین وصل به حق تعالی ، سرزمین عروج عاشقان و دلدادگان به معبود ، خاک پاکی که سکوی پرواز پرستوهای مهاجر شد ، دشتها و نیزارها و آب های راکد و خروشان و نخلستانها سوخته و سر بریده ، کانالها و دژه ها و خاکریزها گودال ها و قتلگاههای شهدا ء ، جلوگا هی که عاشقان حقیقی یک شبه ره صد ساله را پیمودند ، آنجایی که سرسپردگی به حق ، با نثار سر و جان به حقیقت پیوست و معرفت و بصیرت و عروج و به خدا پیوستگی یکجا معنا شد .
بسمه تعالی به نام او که به وادی عشقش همه دلباخته می روند .
(خاطره ای از طلاییه)
بهار امسال(سال1376) خداوند توفیقی نصیبمان کرد تا در کنار خانواده و در قالب اردوی راهیان نور فرماندهی انتظامی استان لرستان پا به سرزمین خون و حماسه و شهادت (خوزستان ) بگذاریم وقتی که از درب ستاد فرماندهی استان خارج می شدیم حاج آقا سلیمانی ( جانشین محترم عقیدتی سیاسی ) با بالای دست گرفتن قرآن ما را بدرقه نمودند . همان لحظه یاد روزهای اعزام به جبهه ها در قالب کاروان بسیجی افتادم که خداحافظی ها رنگ و بوی دیگری داشت و نگاه ها معنی و مفهوم خاصی به خود می گرفت ، همان لحظه قامت رعنای عزیزانی در جلوی چشمم مجسم شد که با صلابت ، و چون سرو بلند قامت ، به فرمان حضرت امام (رض) راهی خاکریزهای مقاومت و ایثار و شجاعت و از خود گذشتگی می شدند و لبخند بر لبان آنان اندکی از دل نگرانی های خانواده ها کم می کرد ، با خودم فکر می کردم آیا در این سفر چیزی برداشته هایم از جبهه و جنگ و ایثار و شهامت افزوده ، می شود ؟ آیا توجه خانواده ام و فرزندانم به سوژه هایی که در نظر دارم افزوده خواهد شد ؟ ... اتوبوسهای خط واحدی برای خانواده ها راحت نبود اما برای بنده همان اتوبوسهای سالهای 64 و 65 بود و تداعی کنندگان همان خاطرات ، از خوش شانسی ما در اتوبوسی بودیم که آقای منصوری از( روابط عمومی عقیدتی سیاسی ) هم با خانواده در آن اتوبوس حضور داشتند ایشان اطلاعات خوبی از جبهه و جنگ داشتند و هرکجا لازم بود اطلاع رسانی خوبی انجام می دادند و این همان چیزی بود که من به عنوان هدف از سفرم می خواستم به بچه هایم منتقل کنم ، باور بفرمایید هرچه نزدیک و نزدیکتر می شد می دانستم در جایی از این سرزمین باید این دل گنهکارم منقلب شود اما نمی دانستم در کجا و تحت تأثیر کدام سوژه از جبهه ، گویی یک گمشده ای داشتم که برای رسیدن به آن لحظه شماری می کردم با خودم فکر کردم شاید به خاطر این است که به سرزمین محل عملیات برادرم ( پاسدار شهید فتح الله کوشکی احمدی ) در آنجا با ترکش های داغ خمپاره های دشمن بر زمین افتاد و هیچگاه هم جنازه اش به خانه برنگشت می باشد ، مدام با دل خودم خلوت می کردم به راستی این کجاست ؟ شهیدان کجایند ؟ وقتی به زیارتشان می روم آیا روی برنمی گردانند ، آیا از من سوأل نمی کنند که در چه وضعی هستی ، آیا نمی پرسند ا ز رهبر معظم انقلاب ( مدظله العالی) چه خبر؟ آیا از زرق و برق های شهر ها نمی پرسند ؟ آیا از وضعیت حجاب زنان جامعه مان نمی پرسند ؟ آیا از میزان توجه خانواده ها به تربیت اسلامی فرزندان نمی پرسند ؟ آیا از وحدت آحاد مردم نمی پرسند ؟ آیا از همسایگان و فقرا و پابرهنگان نمی پرسند ؟ آیا از ظاهر جوانان و مد ها و sms ها و..
|
|
132949 |
نام:
فاطمه
شهر:
فارس
تاریخ:
8/12/2015 5:22:24 PM
کاربر مهمان
|
سلام بچه های حرف دلی پیام های همتون رو خوندم واقعا خیلیاش درد اور بود اره بچه ها همه مشکل دارن یکی بیشتر یکی کمتر دیگه هر جور که هس باید تحمل کرد بهتون نماز اول وقت را توصیه میکنم همراه با ایات اسم اعظم که انشاالله اگه خدا بخواد ومصلحت باشه همه چیز حل میشه اللهم اقض حوائج مومنین والمومنات
|
|
132948 |
نام:
فاطمه
شهر:
ززز
تاریخ:
8/12/2015 4:12:11 PM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان عزیزم: دوست عزیزم "آیه"از"مردادسرد"دلنوشته تون رو خوندم و اشک توی چشام جمع شد هیچی نمی تونم بگم عزیزم....فقط تو نیستی که این درد رو تجربه کردی خانومی خیلیای دیگه مثل شما هستن ...فقط خدا خودش به قلب نازنینت آرامش بده "الا بذکرالله تطمئن القلوب" برای شادی روح اون مرحوم و همه درگذشتگان بچه های حرف دل 3صلوات: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وقتی یکی از یک فصل یا یه ماه حرف میزنه من درکش میکنم سخته خیلی سخته...منم کم کم دارم به فصل پاییز و ماه مهر که طعم تلخ بی مادری رو چشیدم نزدیک میشم ...هر روز که توی حیاطمون یه برگ زردی اقتاده حال و هوای اون روزا می یاد سراغم ...انشاالله خدا به حق حضرت زینب(س)خودش بهمون صبر بده آمین ...................................... خواهر عزیزی که از امام رضا خواستی روز تولدش عقدت باشه ..انشالا خدا حاجت دلتو برآورده کنه ذکر"یا لطیف"رو هر روز 129بار با حضور قلب بگو.....کاری به جز دعا از دستمون برنمی یاد ..انشالا بخت همه ی جوونا باز شه ماهم بین اونا اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
|
|
132947 |
نام:
سمیه
شهر:
تاریخ:
8/12/2015 3:00:21 PM
کاربر مهمان
|
اون بالا...پشت ابرها...یکی هست که دلواپسمه... سلام یه شهدا و سلام به خدای خودم هر طوری تو دلم میگم خالی نمیشم و فک میکنم صدامو نمیشنوی.مگه سمیع نیستی مگه بصیر نیستی به حق تنهاییت و پادشاهیت و به حق امام زمان نرجس خاتون به پسرت بگو کهواسطه ما رو پیش خدا بکنه. خدایا من تو را دارم به حق فاطمه زهرا کمکمان کن
|
|
132946 |
نام:
شهر:
تاریخ:
8/12/2015 2:59:50 PM
کاربر مهمان
|
خدایا میترسم. میترسم از اینکه عمرمو به بطالت بگذرونم. خدایا کمکم کن. خدایا میخوام از این خواب و رویا بیرون بیام و به زندگیم برسم.خدایا نذار نابود بشم. من جز تو کسی رو ندارم.
|
|
132945 |
نام:
خادم حضرت زهرا
شهر:
تبریز
تاریخ:
8/12/2015 2:26:22 PM
کاربر مهمان
|
کاربر محترم آقای نجفیان از تبریز بله الله هامیلارا یار السون رهبریمیز همیشه ساق السون و الله پناهیندا سلامت یاشاسین .و یاشاسین تبریز و تبریزلیلر .ممنون از پیامتتوناز طرف بچه های آذری
|
|
132944 |
نام:
جواد
شهر:
پاکدشت
تاریخ:
8/12/2015 10:11:23 AM
کاربر مهمان
|
با سلام و تشکر و قدر دانی از زحمات شما عزیزان.لطف کنید در صورت امکان وصیتنامه شهدا رو هم بروی سایت بزارید.
|
|
132943 |
نام:
مهدیه
شهر:
اصفهان
تاریخ:
8/12/2015 8:30:09 AM
کاربر مهمان
|
وقتی یکی رادوست دارید،آرزوھایتان آرزوھای اوست. وقتی یکی رادوست دارید،به زندگی ھم عشق می ورزید. وقتی یکی رادوست دارید،واژه تنھایی برایتان بی معناست. وقتی یکی رادوست دارید،برای دیدن مجددش هم لحظه شماری می کنید. وقتی یکی رادوست دارید،برایش احترام خاصی قائل ھستید. وقتی یکی رادوست دارید،تحمل دوریش برایتان دشوار است. وقتی یکی رادوست دارید،ھر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید. وقتی یکی رادوست دارید،تصور بدون او زیستن، برایتان دشواراست. وقتی یکی رادوست دارید،درکنار او که ھستید، احساس امنیت می کنید. وقتی یکی رادوست دارید،به علایق او بیشتر ازعلایق خوداھمیت میدھید. وقتی یکی رادوست دارید،حاضریدازخواسته ھای خودبرای شادی اوبگذرید. وقتی یکی رادوست دارید،حاضرید برای خوشحالیش دست به ھر کاری بزنید وقتی یکی رادوست دارید،حاضریدجایی بروید که فقط اودرکنارتان باشد وقتی یکی رادوست دارید،زمانی که درکنارش هستیداحساس غرورمی کنید. وقتی یکی رادوست دارید،فکر کردن به او باعث آرامش تان می شود. وقتی یکی رادوست دارید،شیرین ترین لحظاتت لحظاتیست که بااو هستی. وقتی یکی رادوست دارید،باشنیدن صدایش،ضربان قلبتان رادرسینه حس می کنید. وقتی یکی رادوست دارید،برای شمازیباترین وبھترین خواھدبود. وقتی یکی رادوست دارید، تحمل سختی ھا برایتان آسان و دلخوشی ھای زندگی تان فراوان می شوند. وقتی یکی را دوست دارید، به ھمه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوھای تان را آسان می شمارید. وقتی یکی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید. وقتی یکی را دوست دارید، شادی هایش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی هایش برایتان سنگین ترین غم دنیاست. بیایـــــــــــــــــــــیـــــــــــــــد کمی خــــــــــــــــــدا را دوووووووووووســـــــــــــــــــــــت بداریم...
|
|