اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
132652 |
نام:
مصطفی
شهر:
خراسان رضوی
تاریخ:
7/18/2015 11:32:55 PM
کاربر مهمان
|
دلم؟ دل تنگم؟ دلتنگ یک جرعه از انسانیت مولایم علی هستم... آیا پیدا میشود؟ تشنه یک جرعه انسانیت... پیدا نمیشود مگر با آمدن مولایم صاحب عصر والزمان... فقط دعا کنید آقا بیاد...
|
|
132651 |
نام:
تنها
شهر:
تنها
تاریخ:
7/18/2015 8:08:04 PM
کاربر مهمان
|
سلام دلم گرفته کسی که دوستش دارم تنهام گذاشته برام دعا کنید یا بهش برسم یا برای همیشه فراموشش کنم الان دارم زجر میکشم خدایا کمکم کن
|
|
132650 |
نام:
ناهید
شهر:
تاریخ:
7/18/2015 7:44:58 PM
کاربر مهمان
|
دلم ازتنهایی گرفته خدایا دری بروم باز بفرما
|
|
132649 |
نام:
فرهاد صعودی
شهر:
پارس آباد
تاریخ:
7/18/2015 1:57:31 PM
کاربر مهمان
|
سلام به روح پاکت اگر شما نبودید ما چه کار میکردیم با این همه فتنه های شیطانی در منطقه و پیرامون
|
|
132648 |
نام:
شهر:
تاریخ:
7/18/2015 10:14:30 AM
کاربر مهمان
|
ماه رمضون تموم شد و من دست خالی و بیجاره ماندم و دیگر ...
|
|
132647 |
نام:
حمیده
شهر:
داراب
تاریخ:
7/18/2015 8:12:31 AM
کاربر مهمان
|
السلام علیک یا غریب الغربا " یا امام رضا قربون بزرگیت میگن دست هیچکی رو رد نمیکنی بطلب بیام دیگه طاقت ندارم دلم واست تنگ شده جان جوادت جان مادرت زهرا قسم میدم طلب کن بیام خواهش میکنم دلم گرفته.
|
|
132646 |
نام:
سیدابراهیم
شهر:
بوشهر
تاریخ:
7/18/2015 5:53:44 AM
کاربر مهمان
|
سلام خدایا به حق مهدی فاطمه {عج} و به پهلوی شکسته مادرش و به غریبی پدرش و به عموی بی دستش اول اینکه رهبرمون اقا سید علی خامنه ای را هیچ وقت تنها نمونه و دوم اینکه هرچه زودتر داعش رو از روی زمین پاک کن
|
|
132645 |
نام:
صديقه فرجي
شهر:
تهران
تاریخ:
7/18/2015 1:42:29 AM
کاربر مهمان
|
باسلام مخاطب عزيز اميدوارم طاعات وعبادات ان مقبول حضرت حق باشه نمي دونم درچه وضعيتي هستم لدم ميخواي بدونهم خدا أزم راضيه ميدونم اگر بخوان نمره بده رفوزه ام ولي ميخوام حرف لدم را بزنم خدا جون خود ت ميدوني همه تلاشم جلب رضايتته ارفاق كن خدا جون
|
|
132644 |
نام:
دوست
شهر:
دوستی
تاریخ:
7/18/2015 1:35:18 AM
کاربر مهمان
|
با سلام و احترام عیدتان مبارک طاعاتتان قبول حق تور را خدا تو این روزهای عزیز دعا کنید خدا امثال ادمهایی مثل تقی زاده را نسلشون را از روی زمین برداره که به اسم دین و دیانت خون مردم را تو شیشه می کنند و از حق مردم می گذرند حق الناس را خانم خدا نمیگذره مطمئن باش آن دنیا با هم روبرو میشیم انشاله به یاری حق. تو راخدا دعا کنید خدا یه قسمتیش را تو این دنیا نشونم بده تا کمی آروم بگیرم
|
|
132643 |
نام:
شهر:
تاریخ:
7/18/2015 12:51:23 AM
کاربر مهمان
|
بنام خدا با سلام خدمت شما من تازه با این سایت تاشنا شده ام.وبخاطر علاقه زیادی که به شهید آوینی دارم به این سایت هم علاقمند شده ام.راستش دلم خیلی گرفته.سوالات زیادی دارم که نمیدانم از که بپرسم و با چه کسی مطرح کنم.بدون مقدمه شروع میکنم.من خانمی 32ساله هستم. در یک خانواده متدین و آبرومند و معتبر در شهر کوچکمان تربیت شده ام.ما خیلی مبادی اخلاق و آداب اجتماعی بزرگ شدیم.تا به سن ازدواج رسیدم.همیشه خالصانه ترین دعاهایم به درگاه خداوند همسری متدین بوده که معلم من در زندگی باشد. آنقدر برای این حاجت به درگاه خدا دعا کردم که کوچکترین شکی در برآورده شدن آن نداشتم.خواستگاران زیادی داشتم.اما من یک انسان کامل میخواستم.یک معلم.یک استاد و مرشد. تا اینکه به یکی از خواستگارانم جواب مثبت دادم.همان اب معیارهای من برای ازدواج که نه نماز و روزه و انجام واجبات بود و همچنین دروغ نگفتن به هم تحت هیچ شرایطی و حفظ عفت کلام و احترام متقابل و همه را با ایشان مطرح کردم که ایشان خود را واجد همه شرایط معرفی کرد.
بعد از عقد متوجه شدم ایشان بسیار بد دهن و پرخاشگر است. علاوه بر این نماز و واجباتش راهم انجام نمیدهد و از همه بدتر بسیار دروغگوست.
نکته مهم این است که ایشان از سادات هستند.و با وجود همه این اخلافیات زشت م بنده توجه خدا به ایشان را کاملا متوجه شده ام!! تا جایی که مادرم و افراد دیگر خواب حضرت زهرا س دیده اند که ویات او را کرده اند. خودش هم خواب امام زمان را چتد بار دیده! سوال من این است.پس تفاوت من و او چیست؟
در4 سالی که از عقدمان میگذرد ظلمی نیست که به من نکرده باشد. گاهی اوقات از ناراحتی و غصه خون گریه میکنم که با یک آدم لات بی نماز بی ادب زندگی میکنم. اما متوجه شده ام که خدا اورا بیشتر دوست دارد! پس من چه؟اصلا نمیفهمم! کم کم دارم عقایدم را از دست میدهم. پس ملاک خدا برای دوست داشتن بنده هایش چیست؟! هرچه میکنم نتوانسته ام نماز خوانش بکنم.دروغگوتر هم شده.پس چرا خدا او را دوست دارد؟! آخر من به که شکایت کنم؟پس دعاهای من کجا رفتند!؟ گیج و مبهوت و نا امید مانده ام چه کنم.از او نفرت شدیدی بخاطر کارهایش پیدا کرده ام. من شکایتم را به کجا ببرم!؟
|
|