شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
129962
نام: رضا احمدی
شهر: مراغه
تاریخ: 1/12/2015 10:15:16 PM
کاربر مهمان
  سلام خدمت شما دوستان و برادران عزیزم،من خواستم یک تشکر هفت آسمانه که خداوند متعال هم صدایم را بشنود بکنم واقعا من هر وقت دلم تنگ میشود به این سایت میایم و با نوحه ها خودم را آرام میکنم این بار هم برای ازدواج دو بار استخاره کردم شکر خدای رحمان خیلی خوب بود.بازم از شما دوستان و برادران و خواهرانی که در ایجاد و حفظ و نگهداری این سایت کوشا هستید تشکر میکنم.انشاالله خداوند هم مارا مانند شهید آوینی در درجه بالای شهادت قرار دهد انشالله.
خدانگهدار
129961
نام: یاسر
شهر: شیراز
تاریخ: 1/12/2015 8:25:12 PM
کاربر مهمان
  سلام بربچه های حرف دلی خاسم ازتون گلگی بکنم آخه ی بامعرفت پیدانشده به پیام منم جواب بده مچکرم از اینهمه لطفتون همیشه درپناه حق باشین من سرنمازم براهمه دوستانی که مشکلاشونونوشتن دعامیکنم امیدوارم که حل بشه.منتظرجوابتون هسم
129960
نام: فاطمه
شهر: کرج
تاریخ: 1/12/2015 8:20:34 PM
کاربر مهمان
  به دلگیر از همه از روستایی
سلام حال شما؟؟
چقدر تند میری مگه ما نمیگیم خالقمون خداست مگه ما همیشه نمیگیم خدایا به تو توکل هرچی صلاح مون هست همونو برامون مقدر کن .
مگه یه موقع یه اتفاق خوب برامون می افته نمیگیم اِه کار خدا رو میبینی هِی میخواستم فلان کارو انجام بدم هِی نمیشد پس حکمتی توش بوده مگه قدیمی های ما که همه روستایی بودن نمیگفتن خودتو بسپار به خدا هر مشکلی هم سره راهت بود توکل کن به خدا شاید حکمتی توکاره این طور نبوده مگه؟؟؟؟؟
خدا رو مبپرستی به خاطر چی اول اینو واسه خودت روشن کن بعد... مگه مسلمون واسه سعادت خودش تو آخرت تلاش نمیکنه سعادت ما تو آخرت چیه دیدار معبود رسیدن به خدا نه رسیدن به بهشت خدا محتاج تو نیست تویی که محتاج اونی شاید قسمت این بوده به قول یه نفر از کره زمین شاید میخواست با این کار بهت بگه دل به مال دنیا نبند چرا هرچی ثواب کردی همه رو از بین بردی بخاطر چی جونای ما رفتن جبهه شهید شدن دست پا سر قطع شد قطع نخاع شدن زبونم لال یه بار واسه خدا ناسپاسی کردن یه بار منت گذاشتن؟؟؟؟. ما همه باید کارامون در راه خدا باشه واسه رضای خدا حالا شما بایه زخم معده یا به خاطر نتیجه نگرفتن تو کارت باید زبونم لال کفر خدا رو بگی .
همیشه بعضی موقع ها میگم خدا چرا اینو واسه ما خواست چرا ما آخه چرا مگه ما چیکار کردیم بابام میگم دختر همیشه اینو توذهنت داشته باش هر اتفاقی که واست می افته نگو خدا بد خواست مطمئن باش شاید یه حادثه ای بد تر از این واسمون اتفاق می افتاد در هر صورت باید خدا رو شکر کنیم شاید بابام اخلاقش تنده ولی همیشه این حرفش آویزه گوشمه .
به قول یه بنده خدایی خدا هرکی رو که بیشتر دوست داره و هرکی که ادعای مسلمونیش میشه بیشتر امتحان میکنه تا ببینه چقدر پابند عهد پیمانی که باخدا بسته هست .
توبه کن . خدا به همراهت . ایشالا خدا همه مارو به راه راست هدایت کنه . الهی آمین امام زمانمون بیاد خدا
129959
نام: غریب
شهر: غربت
تاریخ: 1/12/2015 7:28:06 PM
کاربر مهمان
  من 21 سالمه دانشجو هستم تو روستا زندگی میکنم کار اصلی بابام کشاورزی متاسفانه چند ساله از کارمون خیر زیادی نمیبریم.من میخوام از شما سوال کنم ماه رمضان چجور گذروندید؟بزارید من بگم من و بابام وقتی برا سحری بیدار میشیدیم بعد خوردن سحری وخوندن نماز مثل همه نمیخوابیدیم پا میشدیم لباس گرم میپوشیدیم چکمه میپوشیدیم میرفتیم آبیاری سیب زمینی از ساعت 4 و 5 صبح تا 11و12 ظهر سر زمین بودیم.صبح وقتی میرفتیم سرپا وایساده خوابم میبرد با اون سرمایی ک تو شهرمون هست ظهر میشد از خستگی و تشنگی زبونم از دهنم میومد بیرون شما همتون جونید وقتی شما بعد سحری تا ساعت ظهر میخوابیدید بعد بلند میشدید میدیدید ک 7و8 ساعت مونده تا اذان و هنوز گشنتون نیس من ساعت 12 مثل یه مرده میفتادم یه گوشه شما کدومتون تجربه کردید که با شکم خالی هم نمیشه خوابید ها؟ من امسال روزه گرفتن تو شبهای قدر از دست دادم میدونید چرا؟چون زخم معده گرفتم الان هم وقتی گشنه میشم اسید معدم از دهنم میاد بیرون.اینارو گفتم تا بگم که عهدم این بود اگه براداشتمون خوب بود منم هم روزه هم نماز و... انجام بدم اگه ن منم دیگه به حرفای خدا گوش ندم چرا خدا فرق میزاره بین منو شماها؟ چرا دهاتیا همیشه باید تحقیر بشن؟ چرا باید همیشه کم بیارن؟ اگه اسلام اینه من این اسلامو نمیخوام. چرا خدا به من گوش نمیده؟چرا نمیکشه راحت بشم.منم دیگه یه کافر به تمام معنا شدم.اگه کسی از شما نظری داره خودشو جای من بزاره بعد جوابمو بده اگه هم جواب ندید پس اسلامتون اشکال داره.
====================================================
سلام به دلگیر عزیز
والا من اینجا نمینویسم که راهنماییت کنم فقط برداشت خودم را از زندگی خودم و سختی هاش میگم که البته با شما قابل مقایسه نیست.
راستش را بخوای بابای من هم زمین داره در وافع باغ پرتغال داریم خیلی راحت تر از بابای شما هست کار بابای من ولی یه چند وقتیه اوضاع باغ ماهم خوب نیست خدا را شکر :)
والا همه ما مشکلات داریم من الان ایران نیستم دانشجو هستم تو یه کشور غریب اینجا خدا را شکر از لحاظ مالی اوضاع خوبه ولی خوب رفیقی نیست تک و تنها کلا هفته ای شاید ۱۰ دقیقه صحبت کنم با افراد اون هم یا با فروشنده هست یا راننده اتوبوس هر چی هم از خدا میخوایم این شرایط را عوض کنه انگار نه انگار بهش میگم راه خلاف میرم عوض کن هیچ :) ما هم جرات نداریم عوض کنیم راه را. خوب آخه زورش زیاده یهو دیدی بدتر شد :)
راستش تا الان من هر چی از خدا خواستم دقیقا عکسش را داده :) انگار میخواد بگه بابا چی از این دنیا میخوای ول کن
نمیدونم والا من فکر میکنم خدا میخواد یه چیزی بهم بگه و من را تو یه مسیری که خودش میدونه بندازه اینه که هر چی من تقلا میکنم بیشتر اذیت میشم. میگه صلاحت اینه. زورش هم که ما شا الله زیاده :) دیگه نمیشه کاری کرد جز تسلیم شدن. ولی دوسمون داره زیاد اگر نداشت ولمون میکرد.
مشکل هم همینه ها تو یکی را میبینی میگی آقا این که داره خلاف میره همه چی هم داره حالا ما که با شما هستیم این جوری. دیگه شانسه دیگه زیادی دوسمون داره.
مثل پدر مادرا بچه یکی دیگه باشه کار بد انجام بده کاریش ندارن میگرن بغلش میکنن و میبوسنش تازه ولی اگر بچه خودشون باشه دیگه ...
من هم اینا همه حرفه در عمل حالا اینجوری نیستم که تسلیم باشم ولی اگر خدا دوست داره که میدونم داره تا تسلیم نشی ولت نمیکنه :) تسلیمش که شدی دیگه راحت میشی
ما را دعا کن دلمون خیلی تنگه صبر شما را که نداریم با یه مشکل کوچیک به هم میریزیم دعا کن صبر ما را هم مثل شما زیاد کنه
ان شا الله که شاد باشی
129958
نام:
شهر:
تاریخ: 1/12/2015 6:45:18 PM
کاربر مهمان
  سلام یکی از دوستام میگفت خواهرش بچشو برده بود دکتر بعد به دکتر گفته بود پسرم خرافاتیه دکتر بهش گفته بود چرا این حرف و میزنی مگه اعتقاد داره امام زمان وجود داره ...
اینا تقصیر ماست که به اقا ایمان داریم ولی واسه ظهور اقا کاری نمیکنیم وقتی یاد این حرف دوستم میفتم دلم واسه غریبی اقا اتیش میگیره....
129957
نام: علی
شهر:
تاریخ: 1/12/2015 6:12:09 PM
کاربر مهمان
  سلام دلگیرم از همه

والا ما هم تو تابستون روزه میگرفتیم بعد از سحری میرفتیم سر کار بنایی اون شهر کاشمر که بیابون خداست والا اگه شما اجبار داشتی من نداشتم ولی میرفتم وضعمون بد نیست ولی هم قطارا بابام همه میلیاردر شدن ما همون جا موندم
دانشجوی کارشناسی ارشدم وزارت بهداشت، اونم سخت ترین رشته که با از نظر کلاس و سختی با پزشکی رقابت میکنه تا الان که خدمت شماییم کار ندارم،مجردم ،سربازی دارم اونم24 ماه،با این اوضاع فک نکنم کاری باشه.اما شکر... ترم 1 خوابگاه بهم ندادن مجبور شدم خوابگاه خصوصی برم شام نمی خوردم تا هزینه هام بیاد پایین البته الان اوضاع درست شد اما تهش اینه سایه پدر و مادرم سرم بود که انشاالله سایه سر همه باشن
مادر و پدر سالم باشن خودش عشق ونعمت ادم دیگه چیزی نمتونه بخواد
اینو میخوام بگم همه سختی دارن همه مشکل دارن البته هر کسی هم مسلمون نمیشه
شما وقتی اینا رو میگی انگار نماز روزه پولی میگرفتی شکر کن بابا داری دست و پای سالم داری
129956
نام: علی
شهر: زیر آسمون خدا
تاریخ: 1/12/2015 5:47:42 PM
کاربر مهمان
  سلام جمعا خسته نباشید نمیدونم از کجا باید شروع کرد اصلا حالم خیلی خرابه اینترنتم که قطعه اعصابم بیشتر ریخت بهم
میخواستم درد دل کنم چون غم و اندوه هام زیاد شده بود
یو یادم اومد من شیعه علی هستم شرمم اومد به خاطر این لطف خدا گله کنم
البته گله دارم اما خدا که خبر داره....
یا علی
129955
نام:
شهر:
تاریخ: 1/12/2015 5:40:15 PM
کاربر مهمان
  سلام بچه هایه ارزویی دارم ازخدامیخوام ناامیدم نکنه از کسانی هم که متن میخونن میخوام برام دعاکنن براسلامتی وظهوراقامون امام زمان صلوات اللهم صل الله محمد وال محمد وعجل فرجهم
129954
نام: فاطمه
شهر: ززز
تاریخ: 1/12/2015 5:06:56 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه ی دوستای گلم
در جواب دوست عزیز"دلگیرم از همه"..شهر "روستایی"
من کاملا شما رو درک میکنم برادر یا خواهر عزیزم..من خودمم شرایط سختی رو تجربه کردم و الانم دارم تجربه میکنم ..ولی باید به این توجه داشته باشیم زندگی منتظر من و شما نمی مونه به هرحال با نا امیدی و آه و ناله کردنم واقعا به جایی نمی رسیم ..خدا خودش توی قران گفته از رحمت من نا امید نشید ..من که خودم همیشه این سخن حضرت علی (ع)که فرمودن :"دنیا به چشمشون از یک استخوان خوک در دست بیمار جذامی هم بی ارزشتره "خودم رو آروم میکنم اگه مال دنیا خوب بود که ما از امام حسین و حضرت زهرا(س)و بقیه ی عزیزان خدا که نمیتونیم با ارزشتر باشیم..دنیا اگه خوب و با ارزش بود خدا همه ی دنیا رو به پای اون عزیزان میریخت ...من خودم تابستون سال گذشته انقد دنبال کارگشتم نتونستم جایی روپیدا کنم همهشون جاهایی بود که باید آرایش میکردی و با نامحرم اینا برخورد داشتی..مجبور شدم رفتم توی یه شرکتی که واسه یه آقا بود اونجاخودش و خواهرش بودن که بستنی درست میکردن میدادن مغازه ها ..من و یه دختر خانوم دیگه با خواهر ایشون مشغول کار شدیم ..واقعا واقعا کارش سخت بود باید کارتونای سنگین جابجا میکردیم ..یک روز در میان آقاهه شیر می جوشوند اونجا ..یعنی توی گرمای تابستون با دهن روزه بیچاره مشدیم البته اونا با اینک خیلی آدمای خوبی بودن روزه نمیگرفتن راحت بودن می تونستن آب بخورن ..از طرفی پدر و مادرم توی روستامیشدن تابستون رو ..من توی زیرزمین خونه پبش برادرم اینا بودم ولی چون زنداداشم ناراحت میشد خوردو و خوراکم جدا بود زیاد بالا نمی رفتم ..فکرشو بکنین خسته و کوفته ازسر کار برس با دهن روزه..موقعی که اذان میگفت من تازه کتری رو میذاشتم می جوشید ..به زور تا ساعت 10و نیم شب میتونستم یه چیزی آماده کنم بخورم ..چون خیلی خسته میشدم حتی نمی تونستم برای سحری بلند شم..وزنم شده بود 43کیلو..ماه رمضون گذشت 20روز بعد اونم سر کارم تشنج کردم بیمارستان بستری شدم بعد اونم دیگه در توانم نبود که برگردم سرکار.پولش خیلیی کم بود از صب تا شب 300تومن میگرفتم برای اینکه هم کمک خرج مامانم باشم هم کمی برای مهر ماه برای خرید کتاب و هزینه ی دانشگاه پس انداز کنم اون سال خیلی سال بدی برام بود 4 مهر هم مامانم فوت شد و من موندم با یه بابای بهونه گیر که انتظار داره الانم ک الانه کار کنم بدم اون زن بگیره ...خیلی خیلی ببخشید سرتونو درد آوردم دوستای گلم..و همچنین شما برادر یا خواهر عزیزم امید همه مون باید به خدای مهربون باشه منم گاهی اوقات کم می یارم ولی چاره ای نیست اینجوری فقط و فقط خودمونو از بین می بریم..کسایی هست که شرایطشون خیلی سختتر از ما هستش..توکلت به خدا باشه انشالا همه چی درست بشه..
"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"
129953
نام: خسته
شهر: شهر دلتنگی
تاریخ: 1/12/2015 4:04:04 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان عزیز من یه بنده ی خدا زیر آسمون خدا خیلی خسته ام از نظر روحی خیلی خسته ام من یه چیزی از خدا خواستم نمیدونم چرا جوابم رو نمیده نمیدونم دیگه باید چی کار کنم تا جوابم رو بده آخه خدا که نباید بین بنده هاش فرق بذاره .... برام دعا کنید خدا جوابم رو بده و دلم رو شاد کنه
<<ابتدا <قبلی 13002 13001 13000 12999 12998 12997 12996 12995 12994 12993 12992 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved