اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
129912 |
نام:
تنها
شهر:
دور از امام رضا
تاریخ:
1/10/2015 5:32:33 PM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان برایم دعا کنید از امام رضا خواستم اگر آرزو براورده کنه برم پابوس امام رضا برم
|
|
129911 |
نام:
فاطمه
شهر:
کرج
تاریخ:
1/10/2015 5:03:56 PM
کاربر مهمان
|
به غریب امام زمانم ... سلام خیلی ممنون بابت راهنمایی که کردید متشکرم . _________________________________________________________________ یه سوال دیگه : من بچه بودم حدودا سه یا چهار ساله دقیقا یادمه بایکی از بچه های فامیل بازی میکردم بدون این که بفهمه یه تیکه از وسیله شو برداشتم چیزی نبود یه تیکه پلاستیکه به درد نخور ولی من از همون بچگی کلی ناراحت بودم توهمون دوران خواستم بهش بدم معذرت بخوام ولی خجالت کشیدم بعد چند سال این عذاب باهام بود براش یه هدیه کوچیک خریدم بهش دادم آخه اون چیزی که برداشتم از اسباب بازی هاش یه تیکه پلاستیک بود الآن 19سالمه ولی قشنگ اون موقع رو یادمه که سه یا چهار سال سن داشتم من هیچ وقت مال کسی رو برنداشتم همیشه حتی یه تک تومنی رم دادم یا غرض بودم بردم دادم چون این طوری تربیت شدم چون خدا دوستم نمیداشت اگه نمیدادم من از این که خدا یه روز دوستم نداشته باشه میترسم اون موقع بچه بودم نمیدونم چرا اون کارو کردم ولی این عذاب باهامه نمیدونم چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدایا چیکار کنم. میشه جواب این سوالمم بدبد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟کلی ممنون میشم
|
|
129910 |
نام:
فاطمه
شهر:
ززز
تاریخ:
1/10/2015 4:43:27 PM
کاربر مهمان
|
سلام دوستای حرف دلی انشالا همه تون حاجت روا بشین برای حاجت روایی همتون 5تا صلوات میفرستم: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
|
|
129909 |
نام:
فاطیما
شهر:
تهران
تاریخ:
1/10/2015 4:17:29 PM
کاربر مهمان
|
سلام شهید آوینی عزیز نمیدونم چطور و از کجا سر ازین سایت درآوردم زدم کاروان کربلا و این پیج باز شد یه دردو دل ویه پیغام داشتم میدونم که شما شنواتر از هر کسی هستید بعد از خالقم ...... من بزودی عروس میشم یعنی تازه جهزیمو چیدم وراهی میخوام بشم خونه بخت اما یه مشکلی هست هر کسی تواین روزا باید خیلییییییییییییی خوشحال باشه مگه نه اما من تو دلم یه غممممممممممممممم بزرگ دارم یه غم خیلییییییییی بزرگ البته نه به بزرگی خالقم پدرم در اثر یه صانحه پاش بشدت آسیب دید الان 8 ماهه که به سختی داره روزگار میگذره خونه من یخچالش پره و دل من خونه همش نگرانشونم میگم اینا پولو چیکار میکنن نکنه نتونن غذای خوب بخورن آخه قبلترها خانوادم همیشه وضعشون عالی نبود ولی خوب بودن الان دارم دق میکنم تا شب عید که شاید دیه پدرم که پاش آسیب دیدرو بدن یا ندن ؟ کاش اروم میگرفتم طلاهای دوران عقدمو فروختم ومشابه خریدم وخریدامو تموم کردم مبادا بهشون فشار بیاد وغصه بخورن آخه اونااااااا دنیای منن برامون براشون خیلی دعا کنید ایشالا منم ارام بگیرم از بابت پدر ومادرم ودوتا فرشته کوچولو ...............
|
|
129908 |
نام:
َAva
شهر:
دنیای خاکی...
تاریخ:
1/10/2015 4:10:09 PM
کاربر مهمان
|
حیف،دلم را کسانی شکستند که دلم هرگز به شکستن دلشان راضی نمی شد،حیف، حیف...
|
|
129907 |
نام:
Nateg
شهر:
اردبیل
تاریخ:
1/10/2015 2:08:37 PM
کاربر مهمان
|
الا مسافر صحرا خدا کند که بيايي اميد غائب زهرا، خدا کند که بيايي کنون که دل شده پر خون براي خاطر مجنون تو اي حقيقت ليلا، خدا کند که بيايي
|
|
129906 |
نام:
محمد
شهر:
یاسوج
تاریخ:
1/10/2015 1:44:31 PM
کاربر مهمان
|
ما اهل دلیم اشاره را میفهمیم راز شب پر ستاره را میفهمیم عباس جان شرمنده ایم که نبودیم و علمدار سیدت بودی به جان صبر زینبت زیارتت را نصیب ما گردان
|
|
129905 |
نام:
لبخند خدا
شهر:
ایران
تاریخ:
1/10/2015 12:13:59 PM
کاربر مهمان
|
باید که ز داغم خبری داشته باشد هر مرد که با خود جگری داشته باشد حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش در لشکر دشمن پسری داشته باشد ! حالم چو درختی است که یک شاخه نااهل بازیچه دست تبری داشته باشد سخت است پیمبر شده باشی و ببینی فرزند تو دین دیگری داشته باشد ! آویخته از گردن من شاه کلیدی این کاخ کهن بی آنکه دری داشته باشد سردرگمی ام داد گره در گره اندوه خوشبخت کلافی که سری داشته باشد ! “حسین جنتی” بالا نمیاد صبر کن
|
|
129904 |
نام:
غریب امام زمانم..
شهر:
انتظار..
تاریخ:
1/10/2015 11:03:57 AM
کاربر مهمان
|
به نام الله تعالی..
سلام وعرض ادب وعرض تبریک خدمت اهالی محترم حرف دل(به ویژه دوستان قدیمی)ومدیریت محترم.
ان شاء الله دوستان قدیمی وجدید هرکجاهستیدسلامت وعاقبت بخیرباشید.
**خواهربزرگوارم فاطمه خانم ازکرج سلام وعرض ادب..
طبق اطلاعات حقیردرمرحله اول بایداستغفاروتوبه کنیم که ان شاء الله دیگرمرتکب غیبت نشیم.برای طلب حلالیت ازفردغیبت شده لازم نیست حتمابهش بگیم غیبتت راکردیم راضی باشی که ایشان کنجکاوبشن چه حرفی زدی واین خودش باعث کینه وفاصله وبرداشت ایشان بشه.
بلکه بطورکلی بهش بگیم اگرحقی برگردن من داری حلالم کن.همچنین برای فردغیبت شده طلب استغفارکنیم وبراش دعاکنیم تاگناه مابواسطه خیرخواهی وطلب استغفار برای فردغیبت شده بلطف خداوندبخشیده بشه.
موفق باشید.
التماس دعای فرج..هدایت..شهادت.
|
|
129903 |
نام:
جانم فدای رهبر.
شهر:
تاریخ:
1/10/2015 10:52:10 AM
کاربر مهمان
|
بسمه تعالی.
خیلی مهم..
وقتی مکه در سال هشتم هجری به دست مسلمین فتح شد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله دستور عفو همگانی صادر کردند. اما فرمودند عبدالله(برادر رضاعی عثمان) را هرجا گیر آوردید بکشید حتی اگر خود را به پرده ی کعبه چسبانده باشد. این شخص ابتدا مسلمان بود ولی بعد مرتد شد و به مکه فرار کرد و شروع کرد به خدا و پیامبرش دروغ بستن. وقتی عبدالله دستور قتلش را شنید به برادرش عثمان پناه برد و از او خواست که نزد رسول خدا واسطه شود تا او را نکشند. عثمان برادر را برداشت و نزد پیامبر آورد و از رسول اکرم طلب بخشش و گذشت برای برادر مرتد خود کرد. رسول اکرم صلی الله علیه وآله مدتی طولانی سکوت کردند و سپس سربلند کرده و رضایت دادند. با اینجای ماجرا کار دارم: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رو به اصحاب کردند و فرمودند: می دانید چرا مدتی طولانی سکوت کردم؟ منتظر بودم یکی از شما بلند شود و سر از تن عبدالله جدا کند. (صفحه 192و193،کتاب سقیفه،علامه عسکری) آری امام جامعه همیشه حرف خود را صریح نمی زند، یا مصلحتی را می بیند یا مقامش اقتضای سخن گفتن نمی کند، این تویی که با بصیرتت باید تشخیص به موقع و صحیح داده و عمل کنی و الا بعد از آنکه همه چیز روشن شد هنری نکردی! وقتی امام علی علیه السلام از انصار می پرسید که چرا با غیر من بیعت کردید، جواب می شنید: چون تو اعلام خلافت نکردی! اگر تو زودتر گفته بودی حتما با تو بیعت می کردیم. اینها همیشه منتظرند که امامشان سخن بگوید تا حرکت کنند، اما نمی دانند که همیشه اینگونه نیست. همیشه قرار نیست امام جامعه صراحتا سخن بگوید،این تویی که باید تشخیص دهی و آیا بصیرت معنایی غیر از این دارد؟ اگر با افکار و اعتقادات رهبرت دم خور باشی و نظام فکری او را در سخنانش بیابی لازم نیست که در هر حادثه ای برایت فتوا بدهد تا تو حرکت کنی، بلکه قبل از آنکه لب بگشاید، ناگفته های او را می دانی. امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند : که از تاریکی شب استفاده کنید و بروید. آنان که حسین شناسند می دانند که نباید بروند. امام وظیفه ی خود می داند که جان یارانش را بیهوده به خطر نیندازد، به همین دلیل به اصحابش می فرماید که اینها به من کار دارند و قصد جان مرا کردند، شما جان خود را نجات دهید. اما تو وظیفه ای دیگر داری! تو نباید مصلحت سنجی کنی! مصلحت سنجی کار امام جامعه است و کار تو فهم طلب امام از تو که شاید مثل این داستان کربلا خلاف حرف صریح امامت باشد. اما امان از آن حزب اللهی نماهایی که دم از ولایت مداری می زنند ولی حاضر نیستند حتی سخنان ولی زمانشان را بخوانند تا بفهمند که او از آنها چه می خواهد. قضیه وقتی بدتر می شود که امام جامعه ی مسلمین بارها مطلبی را بیان می کند(مثلا چند بار در ظرف یک سال می فرماید: من به مذاکره خوشبین نیستم) اما عده ای هنوز منتظر می مانند تا ایشان حرفش را صریح تر بزند. نه تنها نگفته های ایشان را هم نمی فهمند و نمی دانند، گفته های ایشان را هم نمی دانند و از روی جهل می گویند ما منتظریم رهبری نظرشان را بگویند! دیگر از جان امامت چه می خواهی؟ نکند توقع داری او بیاید در صحنه و علیه سیاستمداران قاجاری مملکت شعار بدهد تا تو تصمیم بگیری که باید حرکتی کنی؟ قرارداد استعماری ژنو 7 ماه دیگر تمدید شد و این فرصتی است برای جبران قصورها و تقصیرها وگرنه مدیونیم! به خدا قسم به خون شهدایمان مدیونیم!!! وظیفه ی ما این است که: ملت را بیدار کنیم! تا بقیه ی دستاوردهای هسته ای را به غربی ها ندادند و به خاطر آ
|
|