شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
128491
نام: A.a
شهر: zabol
تاریخ: 10/8/2014 6:03:36 PM
کاربر مهمان
  aghabia..............
128490
نام: سردرگم
شهر: گم شده
تاریخ: 10/8/2014 12:48:57 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان حرف دلی

خدایا نمیدونم دلم گرفته یا نه دیگه به همه چی بی احساس شدم دیگه هیچ چی برام اهمییت نداره از بس اومدم و از درت دست خالی برگشتم ولی باز از رو نمیرم میام درت ولی دیگه هیچ احساسی ندارم خدایا جوابمو بدی یا ندی گاهی فکر میکنم کاش خدایا یه تلفن همراه دادشتی که برات اس میدادم جواب پیاممامو میدادی حداقل میگفتی از رو برو دیگه دوست ندارم یا ازت بدم میادیا یه چیزی میگفتی لااقل تو این 10سال میفهمیودم خدایا چرا جوابمو ندادی تا اینقدر بخاطر راهی که انتخاب کردمو تلاش کردم بهت توکل کردمو جواب نگرفتم و سرزنشو تحقیر شدم چرا یاریم نکردی کاش جوای پیاممو با اس ام اس میدادی تا علتشو بفهمم تا این قدر سرگردان نباشملااقل خیالم از این بابت راحت میشد که دیگه ول کنم راهو ولی خدایا خودت میدونی هر کاری کردم وراهی که انتخاب کردم درست بود و بیراهه نبود شهید اوینی ازتون میخوام برام دعا کنین پیش خدا وساطتمو بکنین هر چند من دیگه لیاقتشو ندارم یا علی التماس دعا
128489
نام: سید محمد حسینی
شهر: اصفهان
تاریخ: 10/8/2014 11:01:32 AM
کاربر مهمان
 
بسم الله الرحمن الرحیم
آن گاه که ذات حق توفیق حضور در پیشگاه سیّدی از جنس ایمان و معرفت را به من عطاء نمود، سلامی از وجودم، که آمیخته با عشق و علاقه است را نثارش می کنم.
و چه دیدنی است آن لحظه ای که آرزوی دیرینه ات از روزنه ای به نام چشم، تصویری از فرزند خورشید، با عِطر علوی، مقابل دیدگانت باشد، تحقق یابد.
آن لحظه ای که امامت را با آن عمّامه ی پیامبری اش، عبای صادقی اش و لباس رضایی اش، که معنای ولایت علی (علیه السلام) را یادآوری می کند، نظاره نمایی.
نگاهت می کنم چرا که دیدن رویِ شما سببی است برای بخشیده شدن من، در پیشگاه پروردگارت، آقا جان چهره ات تمنّای فکر و دل من است.
محاسن سفیدتان می گوید که شما دوران دیده ی تاریخی، فرزند ایرانی، نه، نه، شما فرزند اسلامی، آقا جان چشم هایتان حکایت سال ها عزّت و شرف دارد، لب هایتان گویا حرف های ناگفته زیاد دارد.
آقا جان اگر اِذنم دهی، امروز من بگویم؛ چرا که روزگار مرا مهمانِ میزبان عزیزی چون شما کرده، می خواهم قدردانش باشم و جواب محبتش را بدهم.
آقا جان 28 صفر سال1318 از یاد هیچ عاشقی بیرون نمی رود، آن روزی که منزل ساده ی حاج سید جواد، با آمدن شما مزیّن شد.
یادتان می آید آن روزها که گرداگرد مادرتان همچو پروانه می گشتید و آن مادر زهرا صفتتان که به تعبیر شما صدای خوشی داشت برایتان قرآن می خواند و اشعار حافظ را زمزمه می کرد؟
شاید شما با سکوت جوابم را دهید ولی من می دانم آن وقت هایی را که نان جو جای نان گندم را برایتان گرفته بود؛ آن شب ها که شام نداشتید و با آن پول های خُردتان، کشمش یا شیر می خریدید و با نان می خوردید.
یادم نمی رود که همچون مولایمان، علی (علیه السلام) گاهی لباستان می شد وصله های لباس های کهنه ولی پاک و آراسته.
آن روزگار را که به مکتب پا گذاشتین یادتان هست؟ آن مکتبی که کوچکترین فردش شما بودید؛ آن مکتبی که استادش دو قِرانی، پنج قِرانی به شما می داد و گفت: این ها را به قرآن بمال که برکت پیدا کند.
آن زمان که طلبه شدن، شد افتخار شما، همان مدرسه ی نوّاب آقا جان، مجمع های مسجد گوهرشاد یادتان هست؟
روزگار پی در پی گذشت و حال، شما شده اید سرور و سرداری در راه مهدیِ فاطمه (سلام الله علیها)؛ و در خطِّ روح الله ِ دنیا، گام های عظیم خویش را استوار بر می دارید.
آقاجان شاید شما سلامتی خودتان را طوری دیگر معنا و تفسیر کنید، اما از من، سلامتی شما، سلامتیِ جهانِ اسلام است، از گذشته هایتان گفتن، از دشواری های مسیر زندگیتان کمی گفتم، گفتم تا بدانید که شما خط برجسته و پررنگی بر تاریخ هستید، برایم مهمی؛ گفتم تا بگویم: آقا جان صندلی خمینی (ره) در جماران حالا حالاها می خواهد منبر یار آن امام عزیز باشد، حسینیه ات، سلامتی شما را در قنوت نمازش از خالقتان می خواهد.
آقا جان میلیون ها دل روانه ی دل بلندت می شود و چه زیبا گفته اند دل به دل راه دارد.
آقا جان حرف هایم باش ما تمامی ندارد، می خواهم بگویم سلامتی شما رحمت است، وجود شما همچون بارانی است که بر سر گل های گلستانِ اسلام می بارد و پژمردگی از بین می رود؛ الها! باران رحمتت را همیشه سلامت دار.
شکراز سلامتی شما؛
شکر از داشتن شما؛
شکر از وجود خالقی که چنین مخلوقات فرزانه دارد.
با سلامتی تان صدای لبیک یا امام الخامنه ای من در هیاهوی دنیای آن طرف ها هم شنیده می شود.
128488
نام: طیبه
شهر: لنگرود
تاریخ: 10/8/2014 10:53:11 AM
کاربر مهمان
  سلام خداقوت
یجایی از بزرگی شنیدم که تمام زندگی ما امتحان و آزمایش الهی هستش , خود ماها , پدر و مادر , فرزند , دوست همه و همه کس تو دنیا برای امتحان شدن کنار همدیگه قرار گرفتیم و باید سعی کنیم از امتحانامون سربلند بیرون بیاییم و زندگی واقعی تو دنیای دیگه است , پس باید از خدا بخواهیم بهمون قوت بده که از سختیها از زخم زبانها از ناملایمات از نازیبایها نرنجیم شاید هر کدوم از ما انتخاب شدیم که فقر مالی داشته باشیم یا که فرزند شهید باشیم و احساس کنیم که ارزش شهدامون داره پایمال میشه یا دیر بچه دار بشیم که یا دیر ازدواج کنیم یا خیلی سختیهای بزرگ و کوچک دیگه ...
اما هیچکدوم از سختیها که بزرگتر از رحمت خدا نیست یه نگاه خدا برای همه کس کفایت میکنه بیایید فقط از خودش بخواهیم و ائمش رو واسته خواسته هامون قرار بدیم , بخدا میدونم بعضی موقعه ها تحملش سخته ولی میشه اگه فکر کنیم اجر این امتحان رو داریم از خود خدا میگیریم
التماس دعا - خدا قوت
128487
نام: محمدی کیا
شهر: دلجت
تاریخ: 10/8/2014 10:25:53 AM
کاربر مهمان
  رها کنی برود از دلت جدا باشد
به آنچه بیشتر دوسترش داشته به آن برسد
رها کنی بروند دو تا پرنده شوند
128486
نام: مجنون مهدي(عج)
شهر: كوفه!
تاریخ: 10/8/2014 9:00:55 AM
کاربر مهمان
 
سلام وعلي آل ياسين...

سلام ودرود برروان پاك شهدا وامام شهدا...

سلام بر اهالي حرف دل...

به بهانه روزهاي پريدن واوج گرفتن برادر وپدر...

اين روزها بوي تو با نسيم استشمام ميشود درشامگاه ۱۲مهرماه بود كه عمليات ظفر ۲ آغازشد وبعدازتمام شدن عمليات خبري از تو نشدوبعد ازچندروز پيكرت را آوردند...

این عطر خون توست با آبان می آید

از جاده های سرخ وارتفاعات كفري وكركوك می آید

همره آبان بوي عطرتن و پيراهنت را

مانده روزها درزير باد وباران گامو...



مي اورد با خود خاطرات انروزكه براي هميشه رفتي كه درملكوت جاودانه شده وعندربهم يرزقون باشي...تويي كه تابعدشهادتت كسي ندانست فرمانده اي!كسي از سر عهد وپيمان تو با اربابت با خبر نشدوپاي عهدت سرت دادي...

برادرجان!خوشحالم ازاينكه جاودانه ماندي ونالانم به حال وروز خويش كه سرنوشت ما همچنان مبهم مانده است.

يادت بخير...يادباد روزگارانت ياد باد...

روزي كه رفتي آسمان ابري شد وگريست ومهتاب غمگين شدنه براي تو براي حال وروز پدر ومادري كه تا چند روز بيخبر ازشهادتت بودنددرحالي كه همه مي دانستند وكسي دم نمي زدتا مبادا دلي بشكند.

برادرجان !

ارباب به عهدش وفاكرد وتورا برگزيدوبه ملاقاتش رفتي وچه شيرين جايي راكه درميان مزارشهداهميشه باشوخ طبعي ميگفتي براي من است تصاحب كردي...



برادرجان!

چندروز بدنت زير باد وباران ويا نورافتاب ماند؟آيا بدنت عريان بود؟نه نبود!روزي كه اوردنت گردوغبار به تنت بود ولي نه گرد وغبار لگدمال شدن...بدن تو كه زير سم اسبها نماند !بدن تو كه عريان نبود!تازه سرت برپيكرت بود فقط نيمي ازسرت جدا شده بود ...برادرجان نه ازتو انگشتي بريده شد ونه انگشتري به غارت رفت...برادرجان به گمانم درآن عمليات نامنظم تنها نبودي ودونفر ديگر همراهت بودكه دركنارهم به ديدار ارباب شتافتيدپس چنان غريب هم نبودي...

بميرم كه ارباب هم بيكس وتنها شده بود وهم پيكر بي سرش پامال زير سم اسبان شده بودوهم انگشتش بريدندولباس وانگشتر ش وهم اهل خيامش به غارت رفته بود...


بعد از شهادت زنده تر خواهی شد ای عشق
عاشق که بی جان می شود، با جان می آید


مجنون جزیره نیست، مجنون سینه های شماست
چون از جماران جنون فرمان می آید

فرمانده می داند که خیبر سوز دارد
وقتی که لشگر می رود، گردان می آید...



آبان مي ايد وخاطره ها ازپيش چشمم عبورمي كنندوبس كه اين خاطره ها مرور شدپدر تاب فراقت نداشته وزير غم اين فراق همانند تو درروز عروج آسمانيت ملكوتي وجاودانه شد...

بادرجان! برادركوچك خود را نيز ازدعاي خيرت محروم نكن وبرايم ازاو شهادت رابطلب هرچه زود....

آبان ماه آسماني شدنت مبارك فرمانده گمنام...

شادي ارواح طيبه شهدا ((الهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم))



التماس دعاي فرج
128485
نام: رضا
شهر: ساری
تاریخ: 10/8/2014 12:14:50 AM
کاربر مهمان
  الهم عجل لولیک الفرج امین
128484
نام: عاطفه
شهر:
تاریخ: 10/7/2014 7:59:18 PM
کاربر مهمان
  خداجونم شکرت که تورو دارم.............
128483
نام: حاجی
شهر: کردستان
تاریخ: 10/7/2014 6:58:29 PM
کاربر مهمان
  دلم گرفته.یه مشکلی دارم همگی از خداطلب استجابت دعاموبکنید.ازخدابخواید مشکلم حل بشه
128482
نام: سمیه
شهر: رباط کریم تهران
تاریخ: 10/7/2014 5:38:09 PM
کاربر مهمان
  مرا مست می دارد نسیم جعل گیسویت
خرابم می کند اخر فریب چشم جادویت
آقا جونم کجایی امامم کجایی
<<ابتدا <قبلی 12855 12854 12853 12852 12851 12850 12849 12848 12847 12846 12845 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved