اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
127902 |
نام:
میم
شهر:
تاریخ:
9/2/2014 11:58:24 AM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام علیکم
تقدیم به طنز پردازانی که در پیچ و خم های روزگار پیچیده و خمیده شدند اما خم به ابرو نیاوردند.
هرکه دستش شد تهی از فلس و کنز می زند حیوانکی در کار طنز
گرچه باشد همچو یک سرو سهی مغز او هرگز نمی باشد تهی
نیش او گر تا بناگوش است باز گوش او هرگز نمی گردد دراز
می زند ناخواسته گاهی تپق پیپ در ترکی بود نامش چپق
پای تا سر گفته هایش سوژه است بلکه خود سر تا به پایش سوژه است
سوژه هایی چون نبودن نیستن شصت و اندی با نداری زیستن
خودرویی غژغژ کنان تر از ژیان خانه ای چون لانه های ماکیان
البته در صورت اصل وجود بهر بسیاری همین ها هم نبود
جامه او ژنده است و مندرس در شمایل همچو میر فندرس
بهترین وصفش بود یک لا قبا نیست چیزی در برش الا قبا
البته باشد قبایش بی تریج فرق ها دارد چغندر با هویج
آتشی جز عشق بر نفروخته او قلم هرگز به زر نفروخته
البته این بیت می باشد بلوف چون قلم حتی نمی ارزد به پف
ملتی را تا کند فرهیخته طفلکی پرپر شده پر ریخته
نثر او شیوا تر از ضرب المثل شعر او شیرین تر از شهد و عسل
مردمان را شاد می خواهد همی بادبادک باد می خواهد همی
دوست دارد تا همه خندان شوند ساعتی در حلقه رندان شوند
____________________
فلس : پول ، پول سیاه
در صورت اصل وجود : این عبارت فلسفی نیست! یعنی تازه اگر خانه و خودرویی داشته باشد. این بیت و بیت پیش از آن اشاره دارد به اشرافی گری طنز پردازان.
میر فندرس : میر فندرسکی ،از فلاسفه و حکمای نامی. به جهت رعایت اصول شعر و قوافی بدین صورت آمد اما به هیچ روی قصد جسارت در کار نیست.
با تشکر
|
|
127901 |
نام:
يه آشنا
شهر:
همين نزديكي
تاریخ:
9/2/2014 11:57:34 AM
کاربر مهمان
|
با سلام خدمت دوستاي حرف دل خيلي وقته نيومدم توسايت چون يه گرفتاري برام پيش اومد نميدونم يادتون هست يا نه اما من ازتون كمك خواستم راهنمايي خاستم كه با مادر همسرم كه خيلي منو اذيت ميكنه چه كنم من همه راهها رو امتحان كردم همه جوره بهش محبت كردم براش هميشه هديه ميخرم تا دلش نرم بشه با تمام توانم به زندگيم ميرسم كه همسرم كمبودي حس نكنه اما فقط منم كه اين همه تلاش ميكنم دارم از همسرم هم نااميد ميشم اونم منو و زندگيش رو داره فداي خانواده اش ميكنه تا گلايه ميكنم يا حرفي ميزنم ميگه باز به خانواده من گير دادي مگه من عضو خانوادش نيستم؟مادرش همين تازگيا به وسيله يكي از دوستاش آبروم رو تو محيط كارم به خطر انداخت اگه كمك خدا و اعتماد مديرانم نبود معلوم نبود چي ميشد اما نه تنها عذرخواهي نكردن بلكه طلبكارم هستن و مدام سر من داد ميزنن و روم عيب ميذارن بخدا خسته شدم مني كه همه خانواده و فاميل و همكار روم خيلي حساب ميكنن و قبولم دارن اين خانم مدام به من گير ميده به كارم به زندگيم حتي به خودم عيب و ايراد ميگره تو رو خدا راهنماييم كنيد شبي نيست كه به جدايي به خاطر رفتار اين خانم و وابستگي همسرم به اون فكر نكنم درحالي كه هم زندگيم رو و هم همسرم رو خيلي دوست دارم...
|
|
127900 |
نام:
گمنام
شهر:
ایلام
تاریخ:
9/2/2014 11:24:29 AM
کاربر مهمان
|
شهدا شرمنده ایم...
|
|
127899 |
نام:
حامد
شهر:
تاریخ:
9/2/2014 10:44:36 AM
کاربر مهمان
|
دل گیرو بسیار ناراحت از دستگاه قضایی که با جان ومال مردم ور می رن...خدا کنه حضرت حجت بیاین عدلی برپا شه...
|
|
127898 |
نام:
خاک پای مولا (عطیه )
شهر:
کربلا
تاریخ:
9/2/2014 10:33:19 AM
کاربر مهمان
|
باسلام وصلوات برمحمد وآل محمد صلوات الله علیه واله درود سلام بردوستان واهالی حرف دل
شهيد آيه الله دستغيب در كتاب داستانهاي شگفتانگيز 150 خود مينويسد: مرحوم حاج شيخ محمد جواد بيد آبادي نقل كرد كه وقتي آن بزرگوار به قصد زيارت حضرت رضا عليهالسلام و توقف چهل روز در مشهد مقدس به اتفاق خواهرش از اصفهان حركت نموده و به مشهد مشرف شدند. چون هجده روز از مدت توقف، در آن مكان شريف گذشت، شب، آن حضرت در عالم واقعه به ايشان امر فرمودند كه فردا بايد به اصفهان برگردي؛ عرض ميكند: مولاي من! قصد توقف چهل روزه در جوار حضرت عليهالسلام كردهام و هنوز هجده روز بيشتر نگذشته است. امام عليهالسلام فرمود: چون خواهرت از دوري مادرش دلتنگ است و از ما مراجعتش را به اصفهان خواسته براي خاطر او بايد برگردي. آيا نميداني كه من زوارم را دوست ميدارم؟ چون مرحوم حاجي بيدار ميشود، از خواهرش ميپرسد كه از حضرت رضا عليهالسلام روز گذشته چه خواستي؟ گفت: چون از مفارقت مادرم سخت ناراحت بودم، به آن حضرت شكايت كرده، درخواست مراجعت نمودم. گفت: خواهرم! غمگين مباش؛ حضرت رضا عليهالسلام به من دستور دادند كه فردا به اصفهان برگرديم. ناراحت نباش.
منبع.کتاب ۵۳ داستان از كرامات حضرت رضا عليهالسلام
التماس دعا دارم
|
|
127897 |
نام:
غریبه
شهر:
---
تاریخ:
9/2/2014 10:06:21 AM
کاربر مهمان
|
وقتی حصار غربت من تنگ می شود هر لحظه بین عقل ودلم جنگ می شود از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن گاهی دلم برای خودم تنگ می شود... خدایا فقط تورو دارم... خدایا هوامو داشته باش...
|
|
127896 |
نام:
m
شهر:
بندر عباس
تاریخ:
9/2/2014 9:13:51 AM
کاربر مهمان
|
می خوم ملکی برای کاسبی اجاره کنم ولی شک دارم صاحب ملک اجاره بها را در راه گناه و باطل استفاده می کند یا صحیح. باید چکار کنم. شک هم قابل برطرف شدن نیست و قابل تحقیق هم نیست.
|
|
127895 |
نام:
بهمن زبرجد
شهر:
تهران - شهریار
تاریخ:
9/2/2014 7:15:45 AM
کاربر مهمان
|
خدایا ببخش مارا که اگر گاهی اوقات تقوای ما با یک تق، وا میرود
|
|
127894 |
نام:
مریم
شهر:
.
تاریخ:
9/2/2014 12:15:17 AM
کاربر مهمان
|
سلام دلم برای بابا تنگ شده. دیگه تو پارک محل نمیبینمش. دیگه با دستای پر درو باز نمیکنه بیاد خونه. دیگه صدای وجودش نیست.صدای نفسش.صدای خوبیهاش. بابا خیلی تنها شدم...
|
|
127893 |
نام:
دلشکسته
شهر:
دماوند
تاریخ:
9/1/2014 8:57:32 PM
کاربر مهمان
|
سلام آقای مهربونی هن فقط میخواستم بگم خیلی دلم براتون تنگ شده یه شب خواب دیدم حرمتونم روبروی گنبد طلاتون وایسادمو به حرمتون نگاه میکنم التماستون میکنم منو بطلبید از وقتی ازتون اونو خواستم دیگه نتونستم بیام حرمتون الان شاید 5 یا 6 سال بدادم برسید
|
|