اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
12702 |
نام:
خسته
شهر:
شهر اواره ها
تاریخ:
10/14/2005 3:57:03 AM
کاربر مهمان
|
هیچ کس درد منو نمیدونه جز.....م........
|
|
12701 |
نام:
دیوانه شده عشق
شهر:
مجنون سرای عشق
تاریخ:
10/14/2005 3:47:49 AM
کاربر مهمان
|
سلام عشق پاک بازی نیست که هر بی سر پای با آن بازی کند
|
|
12700 |
نام:
عشقی
شهر:
ارواح
تاریخ:
10/14/2005 2:47:38 AM
کاربر مهمان
|
سلام روستایی بی طمع نیست.
|
|
12699 |
نام:
ح
شهر:
ز
تاریخ:
10/14/2005 1:18:03 AM
کاربر مهمان
|
نماز بخوانید گناه نکنید
|
|
12698 |
نام:
صادق صادق زاده
شهر:
بجنورد
تاریخ:
10/13/2005 11:31:29 PM
کاربر مهمان
|
نمیدونم چرا هروقت بهش بگی:چطوری؟خوبی یانه؟میگه:نمیدونم باید بریم اونور خط ببینیم نظر اصل کاری چیه...
اون آخرش آدم نمیشه ، مگه نه؟ فرشته میشه...
|
|
12697 |
نام:
محمد
شهر:
تهران
تاریخ:
10/13/2005 10:59:12 PM
کاربر مهمان
|
یا زهرا
|
|
12696 |
نام:
زائر کوی رضا
شهر:
شیراز
تاریخ:
10/13/2005 9:38:59 PM
کاربر مهمان
|
به نام خداوند بخشنده و مهربان
اما من به کسانی که در این قسمت وارد می شوند می گویم دست از مسخره بازی بردارید . به شما می گویم تقوای الهی پیشه کنید و به خدا توکل کنید و دوستدار امام رضا باشید .
|
|
12695 |
نام:
سید احمد ضیاء موسوی
شهر:
مشهد
تاریخ:
10/13/2005 7:40:18 PM
کاربر مهمان
|
یاابوالفضل العباس.
|
|
12694 |
نام:
الهام
شهر:
کرج
تاریخ:
10/13/2005 4:51:43 PM
کاربر مهمان
|
من در شهر کرج متولد شده ام بعد از ازدواج به تهران رفتم و همکنون در تهران ساکن هستم و همسرم قصد زندگی در کرج را ندارد نماز و روزه من در شهر کرج چه حکمی دارد
|
|
12693 |
نام:
علي
شهر:
اروپا
تاریخ:
10/13/2005 4:49:52 PM
کاربر مهمان
|
دلم تنگ است .
نمي دانم چگونه درد دل بگشايم و از دل بگويم من .
دلم تنگ است .
و هر آوا و آهنگي براي گوش دل طبلي بد آهنگ است .
خدايا !!
روزگاري همنشين خاكيان بوديم و دل در كف به راه يار .
ولي امروز!!
افسوس از نواي بينوايي در گلوي ني نمانده ناي آوايي .
دلم تنگ است .
دلم تنگ غريبي دليراني كه امروز هيچ ياد و خاطري جز ادعايي بهر دنيايي .
كسي را ياد آنان نيست .
مگرجز ناله هاي سخت و جانسوز هماناناني كه زخمي بر بدن دارند و بر دل زخم خونين تر .
دلم تنگ است .
نمي دانم چرا اندوه تلخم نيز .
همچون عصر دلتنگي مجنون نيست .
دلم تنگ است .
نمي دانم چرا اين بار دلتنگيم ، از نوعي گرانسنگ است .
خداوندا نمي دانم ، نمي فهمم چرا اينگونه مي فهمم .
خداوندا چرا مردان ديروزت .
خداوندا چرا ياران دلسوزت .
امروز گنگ و سرگردان .
به پاي سامري نالند و از او حاجت دنيا طلب دارند .
نگاهم بر نگاه يار ديروز است .
و گوشم بر سخن هاشان .
از آنها ظاهري مانده تو گويي چون دگر ياران كه اكنون جايشان گلبرگ سرخ لاله اي باشد .
ولي اين مرد از نوعي دگر باشد نه اين او نيست .
من او را نيك مي دانم .نواي او ، رسا و سهمگين در اوج عزت بود و اكنون اين !!
به عزت مدعي اما !!!!
خدواندا چه مي گويم ؟ نمي دانم .
و بهتر چون نمي دانم .
نگويم و نه بنويسم .
|
|