اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 125642 |
نام:
معصومه جهان مهین
شهر:
fknvufhs
تاریخ:
5/17/2014 3:05:29 PM
کاربر مهمان
|
خیلی خوب شد که همچین چیزی هم هست آدم میتواند خودش راخالی کند من خیلی تنهام خدایم هست ولی مشکل اینجاست که نمیتوانم باآن باشم واقعا نمیدانم چه کنم یک دوست یک هم زبان یک هم دل می خواهم که به حرف هایم گوش دهد تنهای تنهایم یه گوشه کناره ای درخلوتم تنها یک حرف ویک نصیت می خواهم محتاج دلداری ام حرف دل همه شماراخواندم حرف هایتان زیبا بود......
|
|
| 125641 |
نام:
ندا
شهر:
تبریز
تاریخ:
5/17/2014 3:03:10 PM
کاربر مهمان
|
سلام
عجیب شده همه چیز!!
مدتها پیش به یک نفر دلبستم
البته دلبستگیم هم عجیب بود،اصلا نمی خواستم پیش بیاد و اون دو سال پیش ازدواج کرد و رفت!
الآن می خوام با کس دیگه ای ازدواج کنم!قفل شده بدجور..
بازم خواب نفر قبلی رو می بینم!!در حالیکه هر کاری می کنم فراموشش کنم!
چرا با شخصی که میخوام ازدواج کنم هر کار می کنیم...اون و من که ازدواج کنیم،به تاخیر می افته!
می خواستن بیان بله برون؛با یه کار ناخواسته گیر افتاد که نشد!..
آخ که چقدر موندم در کار خدا...صبر!
خدایا قرارمون این بود،جایگزین قبلی رو بدی...مگه نه!؟!
چی هست..حکممتت؟!.......هی خدا................!
یا حق!
دعا کنید....محتاج دعا!
|
|
| 125640 |
نام:
بنده ي خدا
شهر:
جزيره ي مجنون
تاریخ:
5/17/2014 2:58:40 PM
کاربر مهمان
|
بسم رب الشهدا ءو الصدیقین
پیرمرد نجار اصفهانی برای ساخت تابوت جهت شهدا به معراج شهدای اهواز آمده بود.
هر روز شهید می آوردند .
پیرمرد ، دست تنها بود اما سخت کار میکرد و کمتر وقتی برای استراحت داشت .
روزی از روزها همین که داشت از لابلای پیکر مطهر شهدا عبور میکرد،
شهیدی نظرش را جلب کرد ؛
کمی بالای سر شهید نشست
رو به شهید کرد و با همان لهجه ی شیرین اصفهانی گفت : باریکِلاااا ، باريكِلااااا
و بلند شد و به كارش ادامه داد .
يكنفر كه شاهد اين قضيه بود ، سراغ پيرمرد رفت و جويا شد.
پيرمرد نجار تمايلي به صحبت كردن نداشت.
همان يكنفر ، سماجت كرد تا ببيند قضيه ي باريكلا گفتنهاي پيرمد چه بوده است.
پيرمرد با همان آرامش گفت : پسرم بود .
چه زيبا فرمود كه المومن كالجبل الراسخ
كجايند مردان بي ادعا !
ياد باد آن روزگاران ياد بود
|
|
| 125639 |
نام:
علی خسته
شهر:
اسلامهشر
تاریخ:
5/17/2014 2:37:25 PM
کاربر مهمان
|
ای خدا خیلی خسته ام ...این بود روزگاری که میگفتی؟؟!! ...هعععععععععیییی خدااااااااا...
خیلی ازت گله دارم .خیییییییییییییییییلی...
|
|
| 125638 |
نام:
نمی دانم
شهر:
تنها
تاریخ:
5/17/2014 2:36:51 PM
کاربر مهمان
|
فاطمه از شهر دلتنگی من برا آبجیتون دعا می کنم امیدوارم حالشون خوب بشه و شفا پیدا کنن
امیدوارم لبتون خندون بشه
|
|
| 125637 |
نام:
عاطفه
شهر:
اراک
تاریخ:
5/17/2014 2:33:56 PM
کاربر مهمان
|
سلام آقا ایمان از دزفول ،ما هم عید امسال پدرمون و از دست دادیم که از صدتا دوست بهتروازهمه دنیا برام عزیزتر بود،اما باید اینو باور کنی که دنیا محل گذره و هرکیودور برت میبینی یه روزی باید بره،قبل از اینکه پدر من باشه ،اون بنده خودشه و اختیارشو داره که هروقت دلش بخواد به دنیا میارش وتوی هرکجا از دنیا توی هر خانواده ای ،..وهر موقع دلش بخواد میبره ،البته کارای اون با حساب و حکمته و بنده شو از هرهرچیزی بیشتر دوست داره و نسبت به هرکس بهش دلسوز تره....
اگه اون دوست داشته بره پس منم دوست دارم که بره....
(یک روز خانواده ای برای از دست دادن جوانشون خیلی گریه و زاری میکردن ،حضرت علی ع از آنجا عبور میکردن ،ایشون پرسیدن چی شده خانواده گفتن.ما جوان عزیزی رو از دست دادیم.امام فرمودند،خوب تاحالا شده بود این جوان مسافرت بره،گفتند آره ،ایشون گفتند خوب حالا به جای اینکه اون برگرده شما میرید پیش اون،)
ماهمه مسافریم وباید قدر لحظه به لحظه عمرمون و بدونیم که شاید ماهم تا چند لحظه دیگه نباشیم
|
|
| 125636 |
نام:
حق بين
شهر:
رشت
تاریخ:
5/17/2014 2:32:50 PM
کاربر مهمان
|
به سوز جان مخزن يار مي گريم
براي جان محرومان در اين سامان چو مي گريم
به جان و جاه و جان افزا به آه و ناي مي گريم
چو اتش خرمن سوزان براي دامن پاکان چنان گريان مي گريم
در اين سينه غم جانان براي چشم خون افشان اسيران مي گريم
چه گويم اي فائق چه شد اخر براي راهيان مقصد عظمي مي گريم
|
|
| 125635 |
نام:
شهر:
تاریخ:
5/17/2014 2:31:56 PM
کاربر مهمان
|
قابل توجه دوستمون پرستو خانوم عزیزم یک:شما لزومی نداره به نامحرم سلام بدی دو:ادم اسم قران اموز هاروبدجلوه نمیده واما سوم ماها هیچ وقت حق نداریم دیگران رو بدبدونیم وبدبشناسونیم به فرض طرف خیلی بدوگناهکاره ازکجا میدونیم شاید چن لحظه پیش توبه کرده واز محبان درگاه حضرت حق قرار گرفته!!!و این رو همیشه در نظر داشته باشیم خدا مارا میبیند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
|
|
| 125634 |
نام:
نمی دانم
شهر:
تنها
تاریخ:
5/17/2014 2:23:14 PM
کاربر مهمان
|
من از پرستو ادیبی بابت مطلب جالبشون تشکر و قدردانی می کنم.
|
|
| 125633 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
5/17/2014 1:59:27 PM
کاربر مهمان
|
یانور ...
آیت الله بهجت (رحمة الله علیه)، در پاسخ به سوالی فرمودند: برخی گمان می‌کنند که دعا، کار پیرزن‌ها و پیرمردها و عجزه [ناتوانان] است، آنها که نمی‌توانند در میدان جنگ و جهاد شمشیر بزنند؛ ولی معلوم می‌شود مساله از این بالاتر است.
در روایت درباره شرایط استجابت دعا آمده است: “من دعا و هو لایحس سوی الاجابة استجیب له”، یعنی هر کس دعا کند و جز اجابت احساس نکند، دعایش مستجایب می‌شود. ایشان در ادامه می‌فرمایند: گویا حالتی در ما پیدا شده شبیه به یاس از اجابت، که دعای ما فقط به زبان و لقلقه‌ی لسانی است؛ نه دعای برخاسته از دل مطمئن و امیدوار به اجابت. قلب متیقن و دل شکسته‌ای می‌خواهد که دعایش مثل تیر به هدف برسد، به گونه‌ای که دعا کنیم و اجابت آن را بفهمیم و یا حداقل به ما وعده‌ی استجابت آن را بدهد، ولو بعد از چهل سال، همچنان که درباره حضرت یعقوب علیه‌السلام ظاهرا دارد [محقق شد].
بنابراین فرموده آیت الله بهجت، آن دعایی مستجاب است که دعاکننده در آن مطمئن به اجابت باشد و این امر به قول ایشان قلب متیقن و دل شکسته می‌خواهد. (کتاب پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیةالله بهجت، جلد دوم)
یاد و خاطرات این عالم روحانی در سالروز رحلتش گرامی و شادی روح مطهر ایشان و تمامی شهدا صلوات
یا زهرا ... یا زهرا ...
|
|
