شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
122962
نام: آرمان ۳۱۹
شهر: مشهد
تاریخ: 2/15/2014 12:29:46 PM
کاربر مهمان
  خاطره ای از شهید حاج محمد ابراهیم همت
هر وقت با او از ازدواج صحبت می کردیم لبخند می زد و می گفت : «من همسری می خواهم که تا پشت کوه های لبنان با من باشد چون بعد از جنگ تازه نوبت آزادسازی قدس است .» فکر می کردیم شوخی می کند اما آینده ثابت کرد که او واقعا چنین می خواست . در دیماه سال هزار و سیصد و شصت ابراهیم ازدواج کرد . همسر او شیرزنی بود از تبار زینبیان . زندگی ساده و پر مشقت آنان تنها دو سال و دو ماه به طول انجامید از زبان این بانوی استوار شنیدم که می گفت :
ادامه در وبلاگ :http://arman319.blogfa.com/
122961
نام: خسته دل
شهر: اصفهان
تاریخ: 2/15/2014 12:14:07 PM
کاربر مهمان
  سلام
وجود جان
ممنون بابت اینکه واسه من هم دسته ثبت کردید.ممنون میشم هروقتی ختم دارید واسه من5دسته ثبت کنید واینکه ختم قرآنتون جز های مختلف رو واسم ثبت کنید که هرموقع ختم قران دارید جز مختلفی رو ختم کرده باشم .ممنون والتماس دعا
122960
نام: رحیم
شهر: تهران
تاریخ: 2/15/2014 9:46:28 AM
کاربر مهمان
  زندگی زیباست اما شهادت زیباتر....
122959
نام: .....
شهر: .....
تاریخ: 2/15/2014 6:56:31 AM
کاربر مهمان
  مناظره امام باقر علیه السلام با طاووس یمانی

روزی امام باقر علیه السلام در مسجد الحرام با اصحابش نشسته بود که طاووس یمانی با عده‌ای از پیروانش جلو آمد و سلام کرد و گفت:« آیا به من اجازه می‌دهید سؤال کنم؟»
امام فرمود:«بله، بپرس!»
طاووس پرسید:«چه زمانی بود که یک سوّم مردم دنیا هلاک شدند؟»
امام فرمود:«اشتباه کردی! باید می‌گفتی یک چهارم مردم؛ و آن وقتی بود که قابیل برادرش هابیل را کشت. در آن زمان مردم دنیا فقط چهار نفر بودند: آدم و حوا و هابیل و قابیل. پس یک‌چهارم اهل دنیا هلاک شدند.»
طاووس گفت:« بله، شما درست فرمودید. من اشتباه کردم.»
بعد پرسید:«کدامیک ازآن دو برادر، پدر جهانیانند که فرزندانشان تا امروز زیاد شده؟»
امام فرمود:«هیچ‌یک. مردم جهان نسل فرزند دیگر حضرت آدم یعنی« شیث» هستند.»
طاووس پرسید:«چرا حضرت آدم، « آدم» نامیده شده؟»
امام فرمود:«چون گِل او را از« ادیم» (پوسته‌ی رویی )زمین برداشته‌اند. »
طاووس پرسید:«چرا به حضرت حوّا ،«حوا» گفته می‌شود؟»
امام فرمود:«چون حوّا از پهلوی موجود «حیّ» خلق شد.» (یعنی پس از اینکه حضرت آدم، دارای روح شد، از کنار گِل او حوا آفریده شد.»
طاووس پرسید:«ابلیس به چه دلیلی، به این نام خوانده می شود؟»
امام فرمود:«ابلیس به معنای ناامید است و چون شیطان از رحمت خدای عزّوجل نا امید شد، او را به این نام می‌خوانند.»
پرسید:«جن را چرا به این نامه می‌خوانند؟»
فرمود:«جن یعنی پنهان؛ و چون جن‌ها از دیده‌ها پنهانند، به این نام خوانده می‌شوند.»
پرسید:«چه کسی اوّلین دروغ را گفت؟»
فرمود:«اولین دروغ را « ابلیس» گفت، وقتی که گفت: من بهتر از آدم هستم. (سوره اعراف آیه. 12)»
پرسید:«کدام گروهند که شهادت به حق داده‌اند، ولی دروغگویند؟»
فرمود:«منافقینی که به رسول الله گفتند: « ما شهادت می‌دهیم که تو رسول خدایی.» سپس آیه نازل شد که: وقتی منافقین می‌آیند و می‌گویند ما شهادت می‌دهیم که تو رسول خدایی...، خداوند شهادت می‌دهد که آنان دروغ می‌گویند.» (سوره منافقون، آیه‌ی 1)
طاووس پرسید:« کدام پرنده بود که فقط یک بار پرواز کرد؟»
فرمود:« آن پرنده، «کوه طور » بود که خداوند آن را با بال‌هایی از انواع عذاب به پرواز درآورد تا بنی اسرائیل ، تورات را قبول کنند؛ چرا که در قرآن چنین آمده است:« ما کوه را بر سر آنها مانند سایبانی بلند کردیم و آنها گمان کردند که روی سر آنها خواهد افتاد. » (سوره اعراف، آیه 171)
طاووس پرسید:« فرستاده‌ی خدا که نه از جنّ است و نه از انس و نه از ملائکه کیست؟»
امام فرمود:« کلاغی است که خداوند آن را فرستاد تا به قابیل نشان دهد جنازه‌ی برادرش را چگونه در خاک پنهان کند؛ چرا که در قرآن چنین آمده است:« پس خداوند کلاغی را فرستاد تا زمین را کنار بزند و به او نشان دهد چگونه برادرش را به خاک بسپارد.» (سوره مائده، آیه31)
طاووس پرسید:« موجودی که به قوم خود هشدار داد ولی نه از جنس جن بود، نه انسان و نه ملائکه؟»
امام فرمود:« مورچه بود. خداوند در قرآن می‌فرماید:« آن مورچه گفت: ای مورچگان، داخل خانه‌های خود شوید تا سلیمان و لشکریانش شما را لگد نکنند، چرا که آ
122958
نام: رضا
شهر: تهران
تاریخ: 2/15/2014 2:03:35 AM
کاربر مهمان
  سلام همگی...

میدونم اینجا..تو این سایتای مذهبی..آدمای خوب زیادن.

اومدم فقط بگم ...خیلی التماس دعا دارم..خیلی.

مجانی هم نمیخوام دعام کنین...همین الان 3تا صلوات به نیت همتون

فرستادم...البته صلواتا و دعاهای من بی ارزشه..ولی کار دیگه ازم بر

نمیاد...شرمنده..یا علی
122957
نام: محمد
شهر: فارس.ممسنی
تاریخ: 2/15/2014 1:22:56 AM
کاربر مهمان
  لبیک یا حسین
122956
نام: نیکان
شهر: خاک خدا
تاریخ: 2/15/2014 12:43:15 AM
کاربر مهمان
  به نام یگانه خالق مهربونم


***بار الــهــــــا !
کمکم کن
تا غفلتم کم شود و هشیاریم زیاد
سعادتم ده
تا خدمت خلق کنم و بندگی تو
و عزتم ده
تا لذت گناه برای نفسم ناچیز باشد ، تا سرکشی نکند ، تا برای لحظه ای لذت، یک عمر پشیمانم نکند
و
فراموشم مکن
که بی لطف تو تنها و غریبم ...
الهی دستم را بگیر که دست آویز ندارم وعذرم را بپذیر که پای گریز ندارم ......

**خواهر بزرگوارم زهرا سادات /گلستان
خیلی کوچیکتر از اونم که بخوام حرفی یا نصیحتی کنم فقط میگم بهتون صبوری کنید میدونم شرایط سختی رو پشت سر میذارین چرا که پدر منم بیماری خاصی دارن که تو سراسر ایران به جرات میتونم بگم نزدیک به 100 نفر بهش مبتلا هستند و متاسفانه این بیماری هیچ درمانی هم نداره فقط یه نوع مسکن خاص برای کنترل درد براشون تجویز میشه خواهر مهربونم خدا گر ببندد ز حکمت دری زرحمت گشاید در دیگری هیچ کار خدا بی حکمت نیست شاید این بیماری راهی رو برای شما باز کنه که بیشتر به یاد خدا باشین و بیشتر صداش کنید شما جز سادات هستین صبر خانم زینب (س) را به یاد بیارین و سر لوحه کنید
مطمئن باشین خدا به حرمت جدتون نا امیدتون نمیکنه اگه زیاده گویی کردم شرمنده حلال کنید التماس دعا دارم ازتون
122955
نام: ????
شهر: مشهد
تاریخ: 2/14/2014 10:55:09 PM
کاربر مهمان
  سلام
من چند تا سوال مهم دارم تو رو خدا یکی جوابمو بده
باور کنین من ادم بی اعتقادی نیستم خیلی هم دارم سعی میکنم دقیقا همونی باشم که خدا میخواد ولی واقعا دیگه صبرم لبریز شده
اخه چرا خدا دیگه جوابمو نمیده به خودش قسم اگه تا حالا برای یکی از بنده هاش یک صدم این همه التماس و خواهش نذر و نیازو شکر و شکایتو میبردم به هر دری میزد تا حاجتمو بده حتی اگه نمیتونست تمام سعیشو میکرد دری نبوده که نزده باشم جایی نبوده که نرفته باشم مگر من زائر امام رضا نبودم؟ مگر من زائر امام حسین نبودم ؟ مگر به 14 معصوم متوسل نشدم؟ چرا فقط جواب قریبه ها رو میدن؟ مگه نمیگن خدا توی دل دل شکسته هاست؟ مگر نمیگن دعای مادر میگیره؟ مگر نه این که اگر کس دیگه ای برای دیگری دعا کنه دعاش میگیره ؟
هرچقدر فکر میکنم اصلا نمیتونم دلیلی برای روا نشدن حاجتم پیدا کنم!
حتی میگم خدایا لااقل دلیلشو به من بفهمون تا اروم تر شم جوابی نمیده! اخه این چه امتحان الهی هست که داره ایمانمو نابود میکنه؟
من برای خودم متاسفم که سالها برای چیزی با همه ادمها حتی نزدیکترین عزیزانم جنگیدم که حتی خود خداهم ارزشی براش قائل نبود برای خودم متاسفام که وقتی همه منو مسخره میکردن بخاطر اعتقاداتم من با خودم میخندیدم که خدا هوای منو یه جور دیگه داره.... احساس میکنم شکست خوردم تو رو خدا اگه کسی هست که جوابی برای من داشته باشه بگه اگرنه ... دعا کنه خدا زودتر مرگ منو برسونه
122954
نام: د ل ل ل ل ل م ت ن گ ه
شهر: شمال شهر چالوس
تاریخ: 2/14/2014 10:47:38 PM
کاربر مهمان
  شاید بگین تو یه همچین شهری چرا باید دل ادم تنگ بشه ولی دیگه بریدم دلم خیلی براش تنگ شده از غصه ش دق کردم کاش همین الان پیشم بود این
حرف دل تنگ یه دختره دلشکسته هستش ولی سرتونو درد نیارم خیلی.خدایا یعنی الان چه حالی داره از همین اینجا بهش میگم د و س ت دا رم نفسم
122953
نام: احمد
شهر: تنکابن
تاریخ: 2/14/2014 10:26:02 PM
کاربر مهمان
  با سلام کاش درد دلها دست یافتنی بودن کاش.....دوست داشتم هدیه ای از دست مبارک ایت الله مکارم توضیح المسایل میگرفتم به همراه یک نصیحت ارزنده برای منه جوان دانشجوی ندار ............نمیدانم هم اکنون کسی درد دل مرا میخواند یا دردی بیش نیس/اگر میخوانید ........................نمیدانم چه بگویم............و هو علی کل شی بصیر
<<ابتدا <قبلی 12302 12301 12300 12299 12298 12297 12296 12295 12294 12293 12292 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved