شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
122232
نام: نیکان
شهر: خاک خدا
تاریخ: 1/25/2014 9:36:54 PM
کاربر مهمان
 
سلام به همه دوستان حرف دل لطفا این داستانو بخونید خواهش میکنم :

به نام یگانه چرخاننده چرخ هستی یکی بود یکی نبود

مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم ،اون همیشه مایه خجالت من بود
اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت
یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره
خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه؟
به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم وفورا از اونجا دور شدم
روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت هووو .. مامان تو فقط یک چشم داره
فقط دلم میخواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم . کاش زمین دهن وا میکرد و منو ..کاش مادرم یه جوری گم و گور میشد...
روز بعد بهش گفتم اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال کنی چرا نمی میری ؟
اون هیچ جوابی نداد....
حتی یک لحظه هم راجع به حرفی که زدم فکر نکردم ، چون خیلی عصبانی بودم .
احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت
دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ کاری با اون نداشته باشم
سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم
اونجا ازدواج کردم ، واسه خودم خونه خریدم ، زن و بچه و زندگی...
از زندگی ، بچه ها و آسایشی که داشتم خوشحال بودم
تا اینکه یه روز مادرم اومد به دیدن من
اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه ها شو
وقتی ایستاده بود دم در بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد کشیدم که چرا خودش رو دعوت کرده که بیاد اینجا ، اونم بی خبر
سرش داد زدم ": چطور جرات کردی بیای به خونه من و بجه ها رو بترسونی؟!" گم شو از اینجا! همین حالا
اون به آرامی جواب داد : " اوه خیلی معذرت میخوام مثل اینکه آدرس رو عوضی اومدم " و بعد فورا رفت واز نظر ناپدید شد .
یک روز یک دعوت نامه اومد در خونه من درسنگاپور برای شرکت درجشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه
ولی من به همسرم به دروغ گفتم که به یک سفر کاری میرم .
بعد از مراسم ، رفتم به اون کلبه قدیمی خودمون ؛ البته فقط از روی کنجکاوی .
همسایه ها گفتن که اون مرده
ولی من حتی یک قطره اشک هم نریختم
اونا یک نامه به من دادند که اون ازشون خواسته بود که به من بدن
ای عزیزترین پسر من ، من همیشه به فکر تو بوده ام ، منو ببخش که به خونت سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم ،
خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میآی اینجا
ولی من ممکنه که نتونم از جام بلند شم که بیام تورو ببینم
وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینکه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم
آخه میدونی ... وقتی تو خیلی کوچیک بودی تو یه تصادف یک چشمت رو از دست دادی
به عنوان یک مادر نمی تونستم تحمل کنم و ببینم که تو داری با یک چشم بزرگ میشی
بنابراین چشم خودم رو به تو دادم
برای من افتخار بود که پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور کامل ببینه

لطفا برای سلامتی همه مریضا خصوصا پدر و مادر ها یه صلوات بفرستید
122231
نام: گمنام
شهر: غریب
تاریخ: 1/25/2014 9:33:03 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته.
(وظیفه مادربرابرتابش نوراسلام وانقلاب)
فرزندانم سلام.
قبل ازهرگونه مقدمه این چندسطرراکه چندصباحی به حیات مادی ام نمانده وتجربه سالیان درازوفرازونشیب های زندگی من میباشدبرایتان وبرای همه فرزندانی که باشرف زیستن وشهیدمردن راهدف قراردادندرقم میزنم باشدکه مظلومیت همه انهایی که بی نام ونشان وبی توقع بااب اخلاص وضوی پروازساختندودرجهت اعتلای اسلام عزیزورهایی همه محرومین ومستضعفین جان برکف تااخرین نفروتااخرین نفس ایستادگی کردندوسرانجام نمازوصل رابی سرخواندندشاهدی باشدبرعصمت خونهایشان.(ادامه دارد.....)
<قسمتی ازوصیت نامه سردارشهیدشجاع ودلیروغریب وتنها.....>
سلامتی وطول عمراقاتاظهورمولا(عج).
122230
نام: شهید امیر کبیر
شهر: وطن
تاریخ: 1/25/2014 8:06:38 PM
کاربر مهمان
  تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است*عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد*صائب
122229
نام: رها
شهر: تهران
تاریخ: 1/25/2014 7:46:16 PM
کاربر مهمان
  سلام
خیلی دلم گرفته دودلم
برای اینده وزندگیم
فقط دعام کنید
روزای سختی توزندگیم بود
برای داداشمم دعا کنید
التماس دعا
122228
نام: نورا
شهر: هرجا مهدی باشه
تاریخ: 1/25/2014 7:15:42 PM
کاربر مهمان
 
ذره خاکم و در کوی توام ،جای خوش است


ترسم ای دوست...که بادی ببرد ناگاهم


نمی شود باورت کرد
نمی شود حسرت گذشته را نخورد
نمی شود دلهای شکسته را دوباره از نو ساخت....


چقدر زندگی سخت شده آقا

از همه سختر ،بخشیدن......

چطور می توان بخشید کسانی را که تحقیرت کرده اند...عذابت داده اند

به نظر من بزرگتر عذاب دنیا ....تحقیر شدن است



به نظرت آقا،غصه ها کی تمام میشود...



میشود دل خوشی من باشید
میشود به غصه هایم گوش دهید
میشود ....





مگه من تا حالا از تو چی خواستم
مگه من چی خواستم برای خودم
همه را برای دیگران خواستم
......


کاش باشم وبیابم تو را
کاش باشی وبپذیری من را



برای همه دل شکستگان دعا کردم

برای دل شکسته ات دعا کردم


الهی بهر قربانی... به درگاهت سر آوردم

نه تنها سر که از سر بهتر آوردم


خدایا مواظب امام مهربانم باش...









122227
نام:
شهر:
تاریخ: 1/25/2014 6:45:53 PM
کاربر مهمان
  سلام بر همه دوستان حرف دلي...جديدوقديمي.

اگرمتني ازحقيركسي رو آزردوياپريشان خاطركردبه بزرگي خودش عفوكندمارا.
طلب حلاليت ازدوستان بزرگوار...

122226
نام: وحیدرضا
شهر: اصفهان
تاریخ: 1/25/2014 5:00:50 PM
کاربر مهمان
  با عرض تشکر فراوان از خدمات فراوان و رایگان شما اهالی حزب الله.
122225
نام: تمنا
شهر: شاهرود
تاریخ: 1/25/2014 4:38:58 PM
کاربر مهمان
  دنیامشتش رابازکردشهداگل بودند ماپوچ
خداآنهارابرد زمان مارا...
122224
نام: هدی
شهر: اصحاب کهف
تاریخ: 1/25/2014 4:02:05 PM
کاربر مهمان
  بنام خدای مهربونم...


خواهرم دلخسته سلام وعرض ادب.خوشحالم که حرفهام کمک کوچکی بشما کرده باشه.ممنون ازشما.بله دعاگوتون بودم.ان شاء الله حاجت رواباشید.

بهاردلکش سلام وخیرمقدم.ان شاء الله دراین مسیرالهی موفق وعاقبت بخیروحاجت رواباشید.

خواهرم تنین ازتهران سلام وخیرمقدم.بله من خاطرم هست زمانی حضورتون اینجا فعال بود.خیلی وقته نیومدید.البته من باشماگفتگویی نداشتم نمیدونم شمامنوبخاطردارید یانه ولی بعضی دوستان مثل خواهرم راستین بودندکه فکرکنم میشناسینشون. ایشون هم مدتیه غایبن(ان شاء الله هرکجاباشندسلامت وموفق باشند).حضورتون مستدام...

التماس دعا..
122223
نام: حبیب
شهر: تهران
تاریخ: 1/25/2014 3:41:23 PM
کاربر مهمان
  همه اونایی که تشنه معرفت امیرالمومنین(ع) هستن ،12رو ارسال کنن به 201000 تا احادیثی ناب درمورد فضایل ومناقب امیرالمومنین دریافت کنن...
یاعلی...
<<ابتدا <قبلی 12229 12228 12227 12226 12225 12224 12223 12222 12221 12220 12219 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved