اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
11992 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
9/21/2005 6:15:44 AM
کاربر مهمان
|
عبدالفاطمه - دوست مهربونم
تو که خودتو به بندگی خانم فاطمه مفتخر کردی
تو که از دل بیقرارت میگی
تو که .....
نازنین حال من خرابتر از حال شما
دل بیقرار ، قرار دل میخواد
قرار دل ، صاحبدل میخواد
صاحب دل ما هم خدا
باید فقط از خدا قرار دل خواست
و خود خدا میدونه
قراری جز مهدی برای دلهای عاشق وجود نداره
فقط از خدا طلب کنید.
الهی بمیرم برات آقا جون
شنیدم شما خودت گفتی که ظهورت رو از خدا بخواهیم
قربونت برم
من میشم قربونی حاجت دل همه منتظرات
غصه ام میشه اگه نباشم و تو بیایی
اما اگر قربونی نذر اومدنت کنن
من میشم قربونی
لااقل خونمون رو قابل بدون که پا بگذاری روش
به حرمت هر چی دل منتظره - آقا جون
یا علی
|
|
11991 |
نام:
گمشده در صحرا
شهر:
گمشده
تاریخ:
9/21/2005 6:08:46 AM
کاربر مهمان
|
غروب چشم من در انتظار است
سکوت ایینه در انفجار است
به روی شانه پاییز کوچه
گل یاسی به امید بهار است
|
|
11990 |
نام:
گمشده در صحرا
شهر:
به سوی خدا
تاریخ:
9/21/2005 6:00:23 AM
کاربر مهمان
|
بیبین بر چهره ها نوری نمانده
در این ایینه ها شوری نمانده
همه در انتظار گل نشستند
در تاب شب دوری نمانده
من این ایینه ها رو دوست دارم
صفای سینه ها را دوست دارم
شبس در خاطر سبزم گذر کن
ببین سبزینه ها را دوست دارم
|
|
11989 |
نام:
مهدیه
شهر:
تنکابن
تاریخ:
9/21/2005 5:56:12 AM
کاربر مهمان
|
به نام خدا
ای خدا قدری به من عرفان بده
آنچه مولا خواهد از من آن بده
تا که شاید او مرا طالب شود
نور روحش بردلم غالب شود
او نجاتم می دهد از هر هوس
می شود مهمان من در هر نفس
-------------------------------
یا امام زمان(عج) کن عنایت
عاقبت من بمیرم برایت
الهی آمین
|
|
11988 |
نام:
علیرضا
شهر:
تبریز
تاریخ:
9/21/2005 5:17:53 AM
کاربر مهمان
|
خدایا:
یار ما مهدی هر جا که باشد به سلامت دارش.
مهدی جان کمکم کن تا از کنکور قبول شوم .
چهره گل اندلیبان را غزل خوان می کند
دیدن مهدی دردها درمان می کند
مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار
ما گلی داریم عالم را گلستان می کند .
انشا الله
|
|
11987 |
نام:
عبدالفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
9/21/2005 4:52:14 AM
کاربر مهمان
|
بسم الله الر حمن الرحیم
قل هو الله احد
الله الصمد
لم یلد ولم یولد
ولم یکن له کفوا احد*
سلام دوستان
بد نیست بدونید خدای واحد در نظر تورات یهود چگونه است!
**************************
خدا در نظر يهود
خداوند ، در كتاب مقدس يهود ، شكل عجيب و غريبي به خود گرفته است، مثلاً همانند انسان است(1) ، گيس و لباس دارد(2) ، دو پا دارد(3) ، مانند انسان راه مي رود(4) ، از آسمان به زمين فرود آمده ، به هر كجا كه بخواهد مي رود و جائي را براي سكونت و زندگي خويش مسكن قرار مي دهد(5) ، آن قدر نادان است كه بدون نشانه نمي تواند خانه مؤمنان را از خانه كفار تشخيص دهد(6) و از خيلي چيزها بي خبر است(7) ، پيمان خود را ميشكند(8) ، از كرده خويش پشيمان مي شود (9)، گاهي غصه مي خورد و بر كاري كه كرده است, اندوهگين مي شود(10)، با انسان كشتي مي گيرد(11) و در عين اينكه سه تا است ، يكي است، يعني هم يگانه است و هم سه گانه(12) ، مار از او راستگوتر است(13) ، از آسمانها به زمين آمده، بين كلام مردم تفرقه مي اندازد, چون از وحدت كلام آنها مي ترسد(14) ،چيزي را مي گويد و باز تغيير مي دهد.(15)
*********************************
ناشناس نازنین !،چگونه از عهده ی این بیقراری برآیم؟؟؟
گفتی و آشفته ترم کردی!!
یا حق
|
|
11986 |
نام:
محمود رفیع پور
شهر:
مشهد
تاریخ:
9/21/2005 4:51:55 AM
کاربر مهمان
|
خدایا دلم تنگه پس کی آقامون می یادآقا جون زودتر بیا تا همه عالم بدونن که صاحب داریم
اللهم عجل لولیک الفرج
|
|
11985 |
نام:
ه
شهر:
ه
تاریخ:
9/21/2005 4:42:16 AM
کاربر مهمان
|
سلام
|
|
11984 |
نام:
عبدالفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
9/21/2005 4:36:34 AM
کاربر مهمان
|
نازنین ناشناس،
از گفتن حال منقلبم، منقلب ترم کردی نازنین!!!
اشک هایم بین این همه آشنا و ناآشنا رسوایم کرد!!!
گفتی از دل حقیرم و بر رخم کشیدی این ناتوانی در معرفت یار را؟؟؟
گفتی دل منقلب عبدالفاطمه و حالم رو دگرگون کردی با معرفت؟؟
ما که همین جوریش هم زمین خورده ایم آقا!! من و این سعادت درک حضور مولا؟؟!!!
چگونه جبران کنم این سخنی که بر من گفتی؟؟!!!
چگونه به جبران این خسارت برآیم؟؟
خدای من ناشناس عزیز چه در مورد من فکر کردی نازنین؟!!!
چگونه ازگناه اینکه مومئنی را به اشتباه انداختم ، برآیم؟؟؟ خدای من دیگر اشک های روان بر صورتم رسوای عالمم کرد!!
کاش می دانستی کجای این دنیای آلوده ام و در کدامین سو می نگارم این قدر .........
شکرت خدای من !!!
از چند روز پیش بدین گونه بی قرارم که خدا می داند چه بر من و این دل می گذرد!!
بی قرار درک معرفت یا فتنم نازنین!
مانده ام میان هست و نیست و باید ونباید و چگونه و چیستی!!
می دانم که نمی دانی چه بر سر این دل بی قرار می رود!
آشفته تر کردی از این که گفتی خبری از یار نشد!!! آری نشد و باز در غم بی او زیستن می مانم! نازنین من ناشناس ،( که ناشناسی ات مرا یاد شب های کوفه و مولایم می اندازد) نمی دانم عید چگونه گذشت ، میان بچه ها بودم و از جمع جدا و به فکر عید بچه های فلسطین و عراق!!!
کاش می شد آرزویم روزی تحقق یابد، کاش بود ...
کاش می توانستم بروم!!
باز ناتوان از بیان آرزویم....
یا حق
|
|
11983 |
نام:
عبدالفاطمه
شهر:
همین نزدیکی
تاریخ:
9/21/2005 4:16:41 AM
کاربر مهمان
|
اللهم ، اهدناالصراط المستقیم
سلام عزیزان
****************************
لطفاً شأن سایت رو حفظ کنید!!!
****************************
دلم غم دارد امشب.
کجایی که ببینی چگونه روزگار می گذرانم؟
کجایی که ببینی دغدغه ی ما چیست؟
کجایی که ببینی غم انسان هایی مثل ما....
نه! نمی گویم!
نمی توانم بگویم
نمی توانم! دلم راضی نمی شود!
آقایس من دلم شکسته، و مرهم یک دل شکسته چه می تواند باشد، جز اینکه گوشه ی چشمی به بکنی؟!
مهربان من، ای از من به من خودی تر، چگونه فریاد نزنم و دم برنیاورم وقتی می بینم که فکر جوانان ما به کدامین سو روان است!؟
مهربان من چه بر ما می رود؟؟؟!!!
چه بر ما خواهد آمد؟
به جان خودم که فدای اوست و کنیز فاطمه ، نمی دانم چه بر سر دلم آمده است که ناصبور شده ام و زود رنج!
کجاست آن شانه ای تکیه گاه امن تنهایی هایم باشد؟؟؟
به کجا می روم آخر؟؟
اله من..........................................
تنها نقطه چین ها راه نجات من از دلگویه هایم است، تنها می توان به او گفت ، تنها بر آن که تنها محرم شب های تنهایی ام است،؟
تنهایی؟؟؟؟
کدامین تنهایی؟؟!!!
تنها نیستم، تنهایی ام از آن جهت است که مرا یارای درک حضور او نیست در بعضی لحظات.
ذهن کند و روح کوچک من قادر به درک وسع حضورش نیست!!
به دنبال معرفت که می روم، داغ می کنم، مخم سوت می کشد از این همه کم کاری خودم و می مانم در این همه کوتاهی خویش! با ز بر می گردم و از اول شروع می کنم. مرا توان ایستادن نیست، همین است که گاه احساس تنهایی بر من چیره می شود و آن گاه نیاز به یک همدل را احساس می کنم!!! یکی که مرا با خود به اوج هستی ببرد و مرا در قرب او غرق کنم و این تنها غرق شدنی است که از آن وحشت ندارم و به آن می بالم!!!
به امید آمدنش.
التماس دعا
یا زهرا(س)
شهید گمنام از جزیره مجنون کی از مشهدالرضا می آیی که دلم هوای کوی یار دارد!
ناشناس منتظر و مشتاق حضور شماییم!
میثم عزیز ، خدا کند که بیابی راه رفتن را! برای ما هم دعا کن نازنین!
***********************
یا حق
|
|