اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
117052 |
نام:
شهید امیر کبیر
شهر:
وطن
تاریخ:
9/2/2013 10:44:59 PM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان دوستان جدید و قدیم سلام سلام منم به نوبه خودم شهادت امام صادق(ع)ریس مذهبمون رو تسلیت میگم و از مدیریت اینجا یا به قول دوستان آدمین و ..؟ انتقادی دارم :حداقل برای مناسبت هایی مثل شهادت امام صادق که معلم شیعه و سنی و سایر ادیان بودند حداقل مطالب نابی یا دانستنی های رو برای بچه های اینجا میزاشتن ********* نردبانی به سوی خدا سلام سلام با پشت کاری که شما دارید نیازی به سنگ و چماق نیست .همیشه باید قشر دانشجو یاد این شعر باشند(ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم/موجیم که خاموشی ما عدم ماست) همیشه در حرکت باشیم . رسیدن حق ماست با اینکه از همه حتی معاون هام کوچکترم اما رو به جلوم . کوچکترین مدیر شهر اونم با اون همه نیرو و معاون و دانش آموز ... پس رسیدن حق ماست حق ماست حق ماست
|
|
117051 |
نام:
شهید امیر کبیر
شهر:
وطن
تاریخ:
9/2/2013 10:24:54 PM
کاربر مهمان
|
همه چیز را سهم تهران کردند حتی شهدای گمنام کاش میدانستند ما هم ایرانی هستیم
|
|
117050 |
نام:
شیدا
شهر:
تهران
تاریخ:
9/2/2013 10:22:36 PM
کاربر مهمان
|
خواهر خوبم مریم از سنقر سلام امیدوارم مشکلتون حل شه میتونم خواهش کنم راجع ب شهرتون یکم بیشتر بگید آخه خواهر زاده من میخواد بیاد دانشگاه ازاد "سنقر" (البته یکی از اقوام دور ما تو این شهره بیشتر به این خاطرم هستش ک ایشون سنقر رو انتخاب کردن) میخوام از شهرتون بدونم ممنون میشم.
|
|
117049 |
نام:
محمد رضا
شهر:
تهران
تاریخ:
9/2/2013 10:15:49 PM
کاربر مهمان
|
آرزویم شهادت است ....
|
|
117048 |
نام:
سایه
شهر:
نتهایی
تاریخ:
9/2/2013 9:56:22 PM
کاربر مهمان
|
سلام هدی خانم از اصحاب کهف ممنونم خواهر خوبم. می خوام یکم از زندگیم بگم من از چندین سال پیش با این سایت آشنا شدم معمولا واسه استخاره میومدم الان 19 سالمه ، سال قبل ک کنکور داشتم خیلی میومدم اینجا بعضی وقتام حرف دل مینوشتم ولی نه با این اسم خودم(سایه) خدا تو این دو سال خییییییلی بهم کمک کرد اگه الانم مشکل دارم مطمینم خدا کمکم میکنه فقط ازش میخوام کمکم کنه آرامش داشته باشم(میدونه ک جز خودش کسی دردم رو نمیدونه درمونشم فقط دست خودشه) بچه ها من معنی واقعی توکل رو با تموم وجودم حس کردم فقط کافیه خودتو بسپاری ب دستای بخشنده خودش اون وقت میبینی چه جوری کشتی شکستت رو ب ساحل آرامش میرسونه... من دو بار تو زندگیم معجزه واقعی رو با چشمای خودم دیدم، معجزه توکل. التماس دعا. یاحق.
|
|
117047 |
نام:
.
شهر:
.
تاریخ:
9/2/2013 9:52:53 PM
کاربر مهمان
|
حادثه عاشورا را در ذهنتان مرور كنيد؛ تابلويي از اوج انسانيت و اوج رذالت. واقعهاي كه در تاريخ اتفاق نيفتاد و هرگز تكرار نخواهد شد. كاروان راه افتاده است. كارواني از مرداني اندك و زنان و كودكاني كه رو به حادثهاي مبهم در حركتند. شايد ابوالفضل و علي اكبر عليهما السلام در كنار يكديگر، اسب خود را دوشادوش محمل زينب عليها السلام ميرانند. صداي خنده قاسم از چند محمل عقبتر ميآيد و علي اصغر عليه السلام و رقيه عليها السلام كه گاهي سر از محمل بيرون ميآورد تا لبخند علي اكبر عليه السلام را ببيند و پدر را كه سالار كاروان است. كساني از جنس دانستن يا باورهاي گلآلود، حسين عليه السلام را نصيحت ميكنند. «بيعت كن و اين زنان و كودكان را طعمه مرگ نكن»، «او را بپذير تا تو را مال و حكومت دهد»، «تو با اين گروه اندك چه تواني كرد؟» و ... . اما خون خدا آرام است و حجت بر همگان تمام ميكند. كعبه، مقصد نيست؛ منزلگاهي است كوتاه در راه كربلا. چه بسيارند بزرگاني از جنس سجاده و تسبيح كه حسين عليه السلام را برحذر ميدارند و چه عده قليلي از كساني كه به چشم نميآيند اما كربلايي ميشوند ... . ظهر عاشوراست. فرياد «هل من ناصر» و «هل من معين» سالار عشق، فرياد تنهايي اوست، فرياد مظلوميتش، فريادي كه سيلي از انسانهاي اهل دانستن را به باور ميخواند. عطش، بهانهاي بود تا راز را از نامحرم بپوشانند. بودند كساني كه تا شب تاسوعا، با كاروان بودند اما از لذت باور عاشورايي بازماندند و به دنياي پر زرق و برق دانستههاي خود بازگشتند و بودند كساني كه از تار دانستههاي خود رها شدند، اهل باور شدند، حر شدند. باور حسين عليه السلام كجاي اين داستان است؟ راوي ميگويد هرچه به غروب تنهايي حسين نزديك ميشديم، چهره حسين عليه السلام شادابتر و برافروختهتر ميشد. چرا؟ «رضاً برضائك، تسليما لأمرك»: لذت عاشقي من به اين است كه تو ميبيني. حتي اگر در تصوير من و عباس در كنار علقمه باشد، حتي اگر در تابلوي ماندگار من و اكبرم باشد، حتي ... . زينب نيز همين غزل را ميسرايد وقتي در اوج ستمها در جواب يزيد ميفرمايد: « ما رأيت الا جميلا» ، «جز زيبايي نديدم.» اينها همه شاهكار باور است وگرنه يك حادثه از آن همه، كافيست تا آسمان و زمين را به هم بپيچد و قيامتي برپا نمايد. اين راه هنوز گرم است اگر رهرو باشيم. كل يوم عاشورا، كل أرض كربلا ... .
|
|
117046 |
نام:
شادی عصاره
شهر:
بی کسی
تاریخ:
9/2/2013 9:51:37 PM
تاریخ ثبت نام: 8/26/2013
|
سلام.
لیلا جان از مشهد: شما خودت پیش باب الحوائجی! از ما التماس دعا داری؟ برای ما دعا کن. ما هم از اینجا برای خواهر کوچولوت دعا می کنیم.
تمنا جان از تبریز: چرا دوست جدید نمی خوایم؟ خوش اومدی به این جمع.
برای شفای همه ی مریضای اهل اسلام مخصوصا مریضای حرف دلی خصوصا اونایی که التماس دعا گفتن صلوات.
من کمتر می رسم بیام اینجا.
برام دعا کنید.
|
|
117045 |
نام:
حبیبه
شهر:
نیستی
تاریخ:
9/2/2013 9:21:04 PM
کاربر مهمان
|
آقای آوینی و همه ی حرف دلی ها سلام بی حرف پیش با چند تا از دوستانم راهی زیارتیم... اگر لایق باشم برای همه دعا می کنم. احیانااگر حرف یا سخنم کسی را آزرد، به بزرگی خودش ببخشد. شهدا خیلی بامعرفت اند...
|
|
117044 |
نام:
lovergod14loversand...
شهر:
...عشق...
تاریخ:
9/2/2013 8:43:38 PM
کاربر مهمان
|
اعوذ بالله من شر نفسی و شیطان الرجیم... بسم الله النور... السلام علیکم و رحمة الله و برکاته... خیلی وقت میشه شاید سه سال که به حرف دل نیومدم... امضاء محفوظ:لاورگاد
|
|
117043 |
نام:
خادم اهل بیت علیهم السلام
شهر:
تهران
تاریخ:
9/2/2013 8:18:29 PM
کاربر مهمان
|
با عرض سلام و ادب خدمت شما سروران گرامی و آرزوی موفقیت شما عزیزان.میخواستم در صورت امکان نام وبلاگم رو در لینک باکس سایتتون قرار بدید. نام وبلاگ(جامع ترین گالری عکسهای مذهبی و اسلامی) آدرس: http://www.photo44religious.blogfa.com
|
|