شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
11682
نام: امید
شهر: تهران
تاریخ: 9/13/2005 10:04:12 AM
کاربر مهمان
  خداوندا تو درقران جاویدت هزاران وعدهادادی
خدایاازتومی خواهم مرا دراین امر خیر یاری کنی
امید۲۵ساله ازتهران
خدا حافظ
به امید وصال
11681
نام: آسمونی
شهر: کاشان
تاریخ: 9/13/2005 10:01:20 AM
کاربر مهمان
  خیلی دلم گرفته انگار دلم هم مثل اسمم آسمونی شده ای کاش می تونستم با داداشم سید علی حرف می زدم و بهش می گفتم جقدر از دوریش رنج می بریم و دلمون برای خنده هاش جذبه هاش مردانگیش و حتی برای موتور سواری کردنش تنگ شده درسته که موتور جون اون و گرفت و اون و از ما جدا کرد اما هنوز که هنوز هست مامان اونو نگه داشته و نمی زاره که بفروشنش می گه هر وقت به او نگاه می کنم علی را روش می بینم علی جان داداشی مامان خیلی پیر شده اون تو رو خیلی دوست داشت خودت می دونی که همیشه درد دلهاشو با تو می کرد حتی بدگویی بابا را به تو می کرد اون دیگه همدمی نداره تو خونه با مینا تنها مونده نمی دونی مینا در مورد تو تو دفتر خاطراتش چه چیزایی که ننوشته معلمش گفته بود انشا در مورد برادر بنویسید اون نوشته بود و خوانده بود همه بچه ها ومعلمش را به گریه انداخته بود واقعا خواهر بودن خودش و ثابت کرده بود نمی دونی چه شعرهایی که برات نگفته اما علی دیکه غم دوریت برای ما داره می شه عادت داداشی جونم خداحافظ باز هم باهات از این طریق حرف می زنم
11680
نام: مهدی شمس
شهر: تهران ۲۸ ساله
تاریخ: 9/13/2005 9:50:21 AM
کاربر مهمان
  با سلام و تشکر از سایت موفق و عالیتان.
بازگشت به عکسهای جوانان ایران زمین من فقط اینو میگم تا کی باید شاهد چنین بی حرمتی ها و جسارت ها و دهن کجی ها باشیم. به خدا اگر ساکت باشیم این ارازل بهتر که نمی شوند هیچ بدتر و بدتر از این می شوند.من از خانواده معظم شهدا نیستم ولی دلم می گیره می سوزه خجالت می کشم وقتی خودم را جای این افراد می گذارم وقتی می بینم تمام آن ارزشها ازبین رفته است و فقط در حد شعار شده از خون شهدا فقط نوشته اش مانده وبس .جامعه که به کلی فراموش کرده که چه خونهایی رفته تا به این استقلال و سربلندی برسیم .مادیات و روزمرگی تمام آنها را از یاد ما برد. نمی گویم برای اینکه نشان بدهیم از یاد شهدا غافل نشده ایم هر روز سر مزار آنها گریه کنیم نه فقط طوری برخورد کنیم که این جامعه بیمار این گونه نشود حداقل این قدر ساکت نباشیم که اینها این قدر راحت همه ارزشها را به مسخره بگیرند.
من به شخصه نمی خواهم در دنیا و آخرت مدیون شهداو خانواده ی آنهاباشم . ولی آخر چه کنم ! شخصی اقدام کنم اجاره ندارم و... نمیدانم مسئولین دست اندکار در چه اندیشه ای هستند ولی ای کاش این نوشته منو می دیدند که فارغ از ارزش های انقلاب اکثر جوانان ما به سوی بی غیرتی بی عفتی بی دینی می دوند و بی ارزش ترین کلمه در نزد آنهاپاسداری از ارزش هاست.
به امید ظهور حضرت مهدی یاعلی.
11679
نام: خسته
شهر: نمی دانم
تاریخ: 9/13/2005 9:32:24 AM
کاربر مهمان
  سلام
خدایا به یکتایی خودت قسم تا ۲۰ مهر جوابم را بده معبودم ناامیدم مکن تا ۲۰ مهر عاجزانه می خواهم که جوابم را بدهی
11678
نام: بازمانده
شهر: متولد تهران
تاریخ: 9/13/2005 9:08:23 AM
کاربر مهمان
  باسلام
خداوندا: عاجزانه از درگاهت خواستارم که اینهفته قرار بیقرار عزیز ما را در کنار حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) قرار دهی.
التماس دعا داریم
11677
نام: آشفته
شهر: مهاجر
تاریخ: 9/13/2005 8:52:20 AM
کاربر مهمان
  خدایا نمی دانم چه بگویم آنقدر کلافه هستم که گویی هزار سال زندگی کردم خدایا وقتی به روی مادرم نگاه می کنم چین های صورتش را می بینم اشکهایم جاری می شود بر خود می لرزم از خود خجالت می کشم با خود می گویم شاید حق فرزندیم را بجا نیاوردم . خدایا تا کی ؟چرا ؟ کاش علتش را میدانستم کاش می دانستم باید چه کنم تا تو جوابم را بدهی کاش می گفتی خدایا آن قدر خسته ام که مپرس . غم دوری از خانواده ام از اینکه همیشه باید سفره ام راتنها پهن کنم خسته خسته ام آخر تا کی تنهای تنها خدایا از این تنهایی خیلی خسته شدم از دوری زادگاهم از دوری خانواده ام ولی معبود همه هستی ام بگو چه کنم تا جوابم رابدهی چه کنم . خدایا هفته گذشته دوستم بهم گفت چرا صورتت پیر شده است وقتی به آئینه نگاه کردم دیدم راست می گوید بر خود لرزیدم معبودم فقط بگو چه کنم تا مشکلم حل شود
11676
نام: شهید گمنام
شهر: جزیره مجنون
تاریخ: 9/13/2005 8:33:17 AM
کاربر مهمان
  یادی از شهدای گمنام:
ترا خوب می شناسم تو شاید برای آنها که من باب ثواب به زیارت اهل قبور می آیند گمنام باشی، همگی از کنارت بگذرند و بی توجه، چرا که سنگ قبرت مدتهاست که با آبی شستشو نگردیده ولی من تو را خوب می شناسم خیلی خیلی خوب، تو برای من گمنام نیستی.
نامت بسیجی است و شهرتت حزب اللهی
****
از تمام بچه های حرف دل التماس دعای شدید نیازمندم
یا حق
11675
نام: .......
شهر: ........
تاریخ: 9/13/2005 8:27:14 AM
کاربر مهمان
 
واعظان کاین جلوه بر محراب ومنبر میکنند
چون به خلوت میروند ان کار دیگر میکنند
مشگلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟
11674
نام: هستی
شهر: ارومیه
تاریخ: 9/13/2005 8:21:29 AM
کاربر مهمان
  واقعا سایتتون عالیه متشکرم.
من به بخش سئوالات شرعی مطلبی فرستادم کی میتونم جواب بگیرم
11673
نام: شهید گمنام
شهر: جزیره مجنون
تاریخ: 9/13/2005 8:19:32 AM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهدا
القلب حرم الله و لا تسکن حرم الله غیر الله
دل خانه خداست پس در خانه خدا کسی جز خدا راه مده
*****
مناجات
ای خدای من، ای مولای من
چه زشتی هایی که از من سر زد و تو آن را پوشاندی چه بلاهایی سنگین که مرا از آن مواظبت کردی و چه بسیار نا ملایماتی که از من دور کردی و چه بسیار ذکر خیری که من لایق آن نبودم و تو آن را بر زبانها جاری کردی.
خدایا غمی بزرگ در دلم دارم. حالی بسیار نا خوش و اعمالی بسیار نارسا زنجیره های علایق مرا در بند کشیده و آرزوهای دور و دراز دنیوی از هر سو مرا باز داشته اند و دنیا به حیله غرور و نفس مرا فریب داده است.

خدایا اقرار به گناهان بیشمار می کنم و معصیتهای فراوانی که در این دنیا در محضر تو مرتکب شدم.
خدایا به کسی که سرمایه اش امید به روحانیت تو است رحم فرما.
الهی آمین
****
<<ابتدا <قبلی 1174 1173 1172 1171 1170 1169 1168 1167 1166 1165 1164 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved